بسم الله الرحمن الرحیم
سخنرانی آیت الله تقوایی حفظه الله
خلاصه شب سیزدهم ماه مبارک رمضان – 1398/02/17
لطیفۀ وجود
ارتباط با خداوند، حقیقت عالَم و حقیقت وجودی ما است. «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون[1]». «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم[2]»؛ یعنی تمام عالم جلوه خداست. هرچه هست اوست. اینها همه جلوه هستند؛ حقیقت فقط یکی است. در این کاروان دارند ما را میبرند. از طرف او آمدهایم و بهطرف او میرویم. تمام این بحثها برای این است که به خدا برسیم. کاملترین، زیباترین و تمامترین حقیقت عالَم این است که انسان به خدا برسد. خشوع یعنی لطیفۀ وجودی خودمان را تسلیم خداوند کنیم. «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُم[3]». در هر مرتبهای که باشید خدا با شماست؛ یعنی لطیفۀ وجودی شما از خداست؛ تجلی و ظلِّ خداست. «أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّل[4]». همه باید به همین طرف برویم. گریهها برای این است که دل لطیف بشود؛ وصل بشود به لطیف؛ «هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِير[5]». وصل بشود به جمیل؛ «إنَّ اللَّهَ جَمیلٌ وَ یُحِبُّ الْجَمال[6]». اسم اعظم هم که میگویند همین است؛ یعنی روحِ انسان لطیف بشود و به اسم اعظم برسد. انسان هرچه لطیفتر بشود قویتر میشود؛ قدرتش بیشتر میشود. اشعه لیزر خیلی لطیف است و از آهن خیلی لطیفتر است، ولی از آهن بُرندهتر است. نور اصولاً لطیف است ولی از همهچیز قویتر و شدیدتر است.
ایمان و عمل
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «لَا إِيمَانَ إِلَّا بِعَمَل[7]»؛ ایمان، عمل میخواهد. یعنی آن لطیفه و حقیقتِ ایمان باید بروز و ظهور پیدا کند. بعضیها عشقشان فقط دلی است؛ این خوب نیست. ما ایمانمان، عشقمان، معرفتمان، محبتمان و باطنمان باید ظهور و تجلی پیدا کند. تجلیاش در چیست؟ بهترین تجلیِ آن، اعمال است؛ کدام اعمال؟ دین؛ بشود دینِ مجسم. نماز واجب، نماز مستحب، روزۀ واجب، روزۀ مستحب، جهاد واجب، جهاد مستحب، خمس و زکات واجب، انفاق مستحب. همهچیز باید سراسر وجودمان را پر کند. تا اینکه ما این لطیفه را پیدا کنیم، بعضیها هستند که از راههای غیرشرعی وارد میشوند، ما نباید آن راهها را برویم؛ ولو در ظاهر هم انسان را قوی بکند. بعضیها از طریق شیاطین و اجنه و بعضیها هم از طرق دیگر میروند؛ اینها شرعی نیست. عمل ما باید درست از روی شریعت باشد؛ انجام واجبات و مستحبات، ترک محرمات و مکروهات. و اینها هرچه بیشتر شوند بهتر و کاملتر است. «وَ لَا عَمَلَ إِلَّا بِیَقِینٍ[8]»؛ عمل هم باید از روی یقین باشد. خیلیها میگویند ما نمیدانیم چهکار کنیم؛ این برای این است که یقین ندارند. باید شک و تردید را در وجودمان از بین ببریم. فقط باید از روی یقین حرکت کنیم. شخصیت هرکسی بهاندازۀ یقینی است که دارد؛ و هرچه یقینش قویتر باشد مقامش بالاتر و قربش به خدا بیشتر است. اینکه میفرماید «وَ لَا عَمَلَ إِلَّا بِیَقِین» یعنی اصلاً عمل بدون یقین حقیقت ندارد.
تظاهر به خشوع
در مورد خشوع یک روایات خیلی شدیدی هست که مبادا خداینکرده خشوعِ نفاق داشته باشید. ما خیلی اوقات قلبمان خاشع نیست ولی در ظاهر، بدنمان را خاشع میکنیم؛ در ظاهر خودمان را متدین نشان میدهیم، ولی در باطن آنگونه نیستیم. این نفاق است و باید از بین برود. حالا سؤال پیش می آید، آیا کارهایی را که متدینین میکنند انجام ندهیم؟ یعنی مثلاً انگشتر در دست نکنیم، محاسن یا مو و لباسمان الهی نباشد؟ نه، اینها باید باشد ولی درعینحال قلب را هم باید درست کرد؛ یعنی اول باید به ریشه و حقیقت و باطن و روح و سرّ و قلب پرداخت، تا آن وقت به ظاهر هم سریان پیدا کند. انسان می تواند یقین را در خودش زنده کند. یقین از خداست لذا در روایت مبارکه دارد که یقین یکی از اسماء خداست. در روایتِ «وَ لَا عَمَلَ إِلَّا بِیَقِین» یک معنای «یقین» این است که همهچیز را از او بگیرد. یعنی هم مطابق شریعت باشد، هم مطابق عقل باشد، هم مطابق الهام باشد. ما باید تمام اعمالمان اینگونه بشود. این سه باید منطبق بر هم باشند و جدای از هم نیستند. ظاهر و باطن ما جدای از هم نیست و یک حقیقت بسیط است. راهمان هم همینطور است و باید یک حقیقت باشد.
راه تحصیل یقین
«وَ لَا یَقِینَ إِلَّا بِالْخُشُوع[9]»؛ یقین حاصل نمیشود مگر با خشوع. خشوع یعنی چه؟ یک عینالیقین داریم، یک حقالیقین داریم، و یک حقیقتِ حقالیقین داریم. یعنی آن لطیفه در مقابل وجه الله خاشع بشود. اگر آن لطیفۀ وجودی ما در مقابل وجه الله لطیف شود و در مقابل خدا تسلیم شود، آنوقت میتوانیم تمام حقایق وجودی خودمان را بروز و ظهور بدهیم و بهطرف خدا برویم. خداوند به حضرت موسی علی نبینا و آله و علیهالسلام فرمودند: موسی، زینت اولیای من، به ذلت و خشوع است. راه تحصیلِ یقین، خشوع است. خشوع یعنی خوف؛ یعنی تسلیم؛ یعنی حَذَر. خشوع یعنی قلب ما تسلیم نور خدا بشود. خشوع یعنی «صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَه[10]»؛ رنگ خدایی بگیریم.
کبریت احمر
در روایت دارد که: «إِنَّمَا يَتَزَيَّنُ لِي أَوْلِيَائِي بِالذُّلِّ وَ اَلْخُشُوع[11]»؛ زینت اولیای من این است که خودشان را ذلیل میکنند. یکی از بهترین نمازهای حاجت که میگویند کبریت احمر است، نماز جعفر طیار است. واقعاً بینظیر است. یک دستورالعملی دارد که در مفاتیح هم هست که چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه روزهبگیرید، بعد به بیابان بروید و دستهایتان را لخت کنید و پاچههای شلوار را هم تا بالای زانو بالا بزنید، برای اینکه اینها را روی خاک بگذارید. ببینید انسان چه قدر ذلیل میشود. ذلیل که شد، لطیفۀ حق جلَّ و علا تجلی میکند. برای استجابت دعا و وصل به خداوند خیلی طریقۀ زیبایی است. در آن روایت مبارکه دارد که اگر هفتاد هزار مرتبه «لا إله إلا الله» بگویید دلتان لطیف میشود و خدا را میبینید و هر حاجتی داشته باشید خداوند به شما میدهد. خودمان را لطیف کنیم و در مقابلش تسلیم شویم.
خشوعِ نفاق
«وَ اَلْخَوْفِ اَلَّذِي يُثْبِتُ فِي قُلُوبِهِمْ فَيَظْهَرُ مِنْ قُلُوبِهِمْ عَلَى أَجْسَادِهِم[12]»؛ ببینید چهقدر قشنگ راه خشوع و راه تجلی را یاد داده است. خوف را در دلت ایجاد کن؛ این باعث میشود که سربهزیر شوی و ظاهرت هم متواضع شود. ظاهر باید بهتبع باطن تقویت شود. آنوقت از آنطرف هم نباید بیفتیم. میفرماید اگر یک مقدار بیشتر از آن چیزی که در باطن داری، در ظاهرت تواضع نشان بدهی، میشود نفاق. «تَعَوَّذُوا بِاللّهِ مِنْ خُشُوعِ النِّفَاق[13]». راه اینکه خشوع نفاق نداشته باشیم این است که باید آن لطیفه را دریابیم. خوبیِ نماز شب به همین است که انسان در دل شب بلند شود و باخدا ارتباط پیدا کند. لذا میفرماید خشوعِ نفاق یعنی بدن خاشع شود ولی قلب خاشع نشود؛ باید برعکس این بشود؛ یعنی قلب خاشع شود و بدن خاشع نشود. پس راه خاشع شدن همان خوف است. انسان باید آن خوف را ایجاد کند.
قلبِ لطیف
«يَا عِيسَى صُبَّ لِيَ اَلدُّمُوعَ مِنْ عَيْنَيْكَ وَ اِخْشَعْ بِقَلْبِك[14]». خودتان را به گریه کردن وادار کنید. دلتان را لطیف کنید. این دعاهای ماه مبارک رمضان را اگر انسان با معنویت و با حضور قلب بخواند، قلب را لطیف و اشک را جاری میکند. اگر دیدید اهل گریه نیستید بهترین راه روضه است. روضه خیلی راحت میتواند وجودتان را لطیف کند. «صُبَّ لِيَ اَلدُّمُوع»؛ چگونه اشک بریزد؟ کمک کردن و ایثار به خانوادههای فقیر و ایتام و ازخودگذشتگی، قلب را لطیف می کند. خشوع را باید در دل زنده کرد. باید باخدا ارتباط حقیقی برقرار شود نه ارتباط ظاهری. با دائمالوضو بودن، دائمالذکر بودن، پوشاندن چشم و زبان از حرام و مکروه. این امورات، خشوع و ارتباط و لطیفه را متجلی و تقویت میکند.
[1]– سورۀ بقره، بخشی از آیۀ 156
[2]– سورۀ حدید، آیۀ 3
[3]– سورۀ حدید، بخشی از آیۀ 4
[4]– سورۀ فرقان، بخشی از آیۀ 45
[5]– سورۀ ملک، بخشی از آیۀ 14
[6]– تفسیر العیّاشی، ج 2، ص 14
[7]– بحار الأنوار، ج۷۵، ص۲۸۱
[8]– همان
[9]– همان
[10]– سورۀ بقره، بخشی از آیۀ 138
[11]– عده الداعی، ج 1، ص 159
[12]– همان
[13]– کنزالعمال، ج 7، ص 527
[14]– تحف العقول، ج 2، ص 496
دیدگاه خود را ثبت کنید
دوست دارید به بحث ملحق شوید؟نظرات خود را با ما در میان بگذارید!