پاسخ: هر روز به ترتیب مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه و معاقبه داشته باشد و بر این عمل مداومت کند. “مشارطه” داشته باشد یعنی اول هر صبح با خود شرط بگذارد که مثلا غیبت نمیکنم. بعد در طول روز “مراقبه” داشته باشد که شرط و قولی که داده را نشکند. آخر شب هم “محاسبه” کند که چه کرده است. بعد اگر خطایی کرده بود، خود را “معاتبه” کند و با خود با عتاب صحبت کند و در نهایت تنبیه بگذارد و خود را مجازات کند که این “معاقبه” است.
برای کنترل شهوت چه باید کرد؟
ابتدائاً نکته مهم این است که راه خود را بشناسیم و نسبت به هدفمان، معرفت پیدا کنیم. انسان باید نسبت به راه خود شناخت پیدا کند و متوجه این موضوع شود که باید به چه شخصیتی دست پیدا کند؛ همانند بزرگان، راه امیرالمومنین علیه السلام را انتخاب کند. همانطور که در دعای تعقیبات صبح وارد شده است، بخواهیم که خداوند به ما حیات و ممات علوی عطا کند و همانطور که در زیارت عاشورا وارد شده است، بخواهیم که به ما حیات و ممات محمدی عطا نماید.
باید توجه داشته باشیم که چه راه طولانی ای را در پیش داریم و باید ۱۴۰ هزار حجاب را پشت سر بگذاریم.
همچنین بشناسیم که هدف چیست و خداوند چه برنامه ای برای ما ارائه کرده است. برنامه ای که خداوند برای ما ارائه داده است، رسیدن به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و امیرالمومنین علیه السلام است. این سطح از معرفت، کارهای ما را جلو می برد و باید دائم به فکر آن باشیم.
یکی از راه هایی که کمک می کند همیشه به فکر این موضوع باشیم، دائم الوضو و دائم الذکر بودن است زیرا شیاطین را از ما دور می نماید. اگر دائم به این موضوع توجه داشته باشیم، به هدف نزدیک می شویم و دست از کارهای حقیرانه بر می داریم. در این صورت، گناهان برای ما به صورت زشت و بدسرشت به نظر می آید چون مشاهده می کنیم که نور خدا در انتظار ماست و خداوند از ما انتظاراتی دارد؛ همانطور که در روایت داریم که میفرماید: «هر کس که به اهل بیت علیهم السلام معرفت داشته باشد، افضل است از هر نبی مرسل و هر فرشته مقرب.»
خوب است که در بحث ها و دروس معرفتی شرکت کنیم چرا که معرفت، ریشه و کلید است و بعد از این مرحله، سراغ اموری رویم که ما را به این معرفت سوق می دهد. باید سعی کنیم تا تمام نماز های خود را به جماعت بخوانیم، هیئات را ترک نکنیم، درس بخوانیم و ورزش داشته باشیم؛ اگر کسی با تمام قدرت به سمت این امور حرکت کند و با دیگران در این زمینه رقابت کند و خود را از دیگر دوستان جلو بیندازد، قدرت زیادی پیدا می کند و صاحب شخصیت می شود. در واقع تعبد به انسان، شخصیت می دهد. باید مراقب بود تا شیطان ما را مأیوس نکند و در ما راه پیدا نکند.
باید با تمام انگیزه، اراده، عزم و یقین به طرف خداوند حرکت کنیم.
نظم و دقت را نیز باید در امور عبادی مان رعایت کنیم؛ مثلا سر وقت آمدن به مسجد، دائم الوضو بودن، ورزش مستمر و مجالس مستمر توسل به اهل بیت داشتن. در تمام این امور با تمرکز حواس، با نورانیت، بامعرفت و با عشق حرکت کنیم و بدانیم که چه می کنیم و کجا آمده ایم و در چه مجلس و محفلی قرار داریم و صاحب آن مجلس کیست.
باید طاعت و عبادت، به شغل ما تبدیل گردد و آنقدر در این کار مشغول شویم که فرصت کارهای دیگر را نداشته باشیم و یا خدای نکرده به فکر شهوت رانی نباشیم؛ طوری نیروی خود را در جهت مثبت صرف کنیم که دیگر نیرویی برای گناه باقی نماند.
معمولا افرادی ذلیل شهوت می شوند که تمام کارشان، خوردن و خوابیدن است؛ در این صورت شهوتشان نیز افزایش پیدا می کند و ناتوان می گردند چون راه حلالی هم برای دفع آن ندارند. در عین حال، کسانی که معرفت داشته باشند، با قدرت و اراده حرکت می کنند و انرژی خود را صرف راه خدا می کنند و دیگر انرژی ای برای توجه به امور حرام یا مکروه باقی نمی گذارند.
لازمه این امر این است که در مجالس بد شرکت نکند و دوستان بد را نیز طرد کند و در عوض با دوستان نورانی، مؤمن و قوی مأنوس گردد. راه های بد را باید بسته نگه دارد؛ فیلم های بد را نبیند و حرف های بد را گوش نکند و خود را در معرض این امور و افکار بد قرار ندهد. تنبلی، کسالت، سستی، فشالت و تنهایی انسان را در معرض فساد و حرام قرار می دهد. این ها مسائلی است که انسان باید از آن فرار کند و ذره ای هم به خود اجازه ندهد که به این امور، فکر کند چه رسد به عمل گناه.
حال چطور می شود جلوی فکر گناه را گرفت؟
یکی از راه ها این است که فکر کردن به امور دنیوی و اخروی ، مانع فکر کردن به حرام شود؛ به عنوان مثال، برای این که مرتکب حرام نشویم، به پدر و مادرمان و دوستان صمیمی فکر کنیم یا به سیدالشهدا علیه السلام فکر کنیم و صوت مداحی یا قرآن گوش کنیم. نهایتاً این که راه کج و بد را بر خود ببندیم.
ترک دنیا و هر چه در آن است، خیلی مهم است؛ نباید خودمان را در معرض شهوات قرار دهیم. غذاهایی که محرک شهوت است یا خواب و استراحت زیاد را باید ترک کنیم. وعده های غذایی را نیز باید کاهش دهیم و سعی کنیم یک وعده ای باشیم و وعده های دیگر را نیز یک غذای حاضری صرف کنیم و حداکثر دو وعده ای باشیم. روزه یکی از علاج های شهوت است.
عفت و دوری از مسائل شبهه ناک نیز لازم است؛ نگاه، لقمه و سخنان شبهه ناک. دوری از این مسائل، انسان را در برابر شهوترانی یاری می کند.
ورزش نیز عامل خوبیست. ورزش خوب، کامل و قوی جلوی شهوت را خواهد گرفت. باید طوری ورزش کرد که دیگر بدن، کششی برای شهوترانی نداشته باشد.
مطالعه روایات در ارتباط با شهوت، اهمیت زیادی دارد. در کتبی مانند معراج السعادة و جامع السعادات می توان چنین روایاتی را یافت و مطالعه کرد و راجع به آن تامل نمود. این کار اثری عالی دارد. همچنین مطالعه زندگی بزرگان مانند مرحوم نخودکی یا مرحوم شیخ محمدتقی آملی و دیگر بزرگان نیز لازم و مفید است
استاد خوب و رفیق راه مناسب داشتن نیز خیلی مهم است. اگر با یقین کامل نزد استاد خود حاضر شویم، صرف نگاه به چهره استاد ما را متحول می کند و روحمان را تغییر می دهد؛ یعنی یک نگاه استاد برای ما مشکل گشا خواهد بود ولو اینکه آن استاد، هیچ فضلی نداشته باشد. انسان باید برای انتخاب استاد، به دنبال آن جستجو کند تا مطلع شود که استادش، شرایط استادی را دارد یا خیر. بعد از آن که جستجویش به پایان رسید و استادش را حائز شرایط استادی دید، با یقین کامل جلو برود.
رفیق راه نیز عامل موثریست و وجود رفیق، یاری کننده است اما باید دقت داشت که نزدیکی به این رفیق، باعث خطر نگردد. در روایت داریم «یک نفر، یک شیطان است و دو نفر، دو شیطان»؛ در انتخاب رفیق راه دقت کنید که رفیقتان، رفیق الهی باشد و بهتر است که چهار یا پنج نفره باشند تا اینکه دو نفر.
در خوردن غذاها نیز باید دقت کرد؛ غذا باید الهی باشد. باید رفت سمت غذاهایی که خاصیت دارند و سالم اند. مردم معمولا سراغ غذاهای بی خاصیت می روند؛ غذاهایی مثل پیتزا، سوسیس، کالباس، نوشابه و غیره و ذلک. نباید سراغ این غذاها رفت. اگر زمانی، مهمان بودید و برای شما از این غذاها آوردند و دیدید میزبان ناراحت می شود، بخورید و تشکر و تعریف هم داشته باشید اما بنایتان بر این نباشد که در مواقع تنهایی یا زمانی که مهمان دارید، این چیزها را تدارک ببینید.
باید رفت به سمت تجرد و از دنیای مادی کنده شد. این باعث می شود تا شهوت نیز از بین برود. گریه و تضرع، شهوت را نابود میکند و ریشه آن را می سوزاند. در واقع علاقه انسان به دنیا را از بین می برد و انسان را به خداوند وابسته می کند. گریه، علقه ی دنیا را از وجود انسان جدا می کند و او را نسبت به دنیا، بدبین می کند. باید به خدا، اتکاء و اعتماد داشته باشیم. نکته این است که برای دیگران نباید بخل داشته باشیم؛ برای خانواده، خانه بزرگ تهیه کنیم و ماشین خوب استفاده کنیم و غذای مناسب تهیه کنیم. در کنار تمام این موارد نیز، به وظایف خود عمل کنیم و درس خود را جلو ببریم و در جامعه حضور داشته باشیم و نوکری مردم و اهل بیت را کنیم.
چکار کنیم که بتوانیم برای نماز شب بیدار شویم؟
اولا باید برای نافله برنامه ریزی بشود نه برای نماز شب ، مومن دارای پنج نشانه است که اولین آنها نافله است در نتیجه باید برای نافله برنامه ریزی شود.
حالا برای شکل گرفتن نوافل بخصوص نافله شب می توانند چله بگیرند و از کم شروع کنند مثلا اول فقط دو رکعت نماز بخوانند ویا فقط نماز وتر را بخوانند . نافله ظهر را می توانند اول با چهار رکعت شروع کنند. نافله مغرب و عشا را سعی کنند حتما بخوانند و بعد آهسته آهسته نوافل را کامل کنند. بعد هم اگر می بینند که برای نماز شب بیدار نمی شوند، قبل از خواب نماز شب را بجا بیاورند و همچنین نذر هم کنند که خدایا اگر هم بیدار شدم دوباره نماز شبم را بخوانم ثوابش را هم هدیه کنند مثلا به امام رضا علیه السلام ، حضرت ابوالفضل علیه السلام ویا امام هادی علیه السلام انشاالله آرام آرام قوی شوند و کم کم بخوانند اگر هم خدای نکرده خواب ماندند و یا قبل از خواب نماز شب را نخوانده بودند قضای آن را به جا بیاورند که ثوابش از خود نماز شب بیشتر است. حتی میشود در راهِ رفتن به مسجد نافله را بجا بیاورند و مورد قبول است انشاالله.
نکته آخر هم این است که هدفتان فقط خواندن نافله نباشد، بلکه هدفتان این باشد که نافله در وجودتان بیفتد و عاشق آن و عاشق نماز شوید. لذا اگر خداوند تبارک وتعالی توفیق داد بجای شانزده رکعت ، هجده رکعت ویا سی رکعت نماز بخوانید. ویا اوایلش بیست رکعت بخوانید و بعد کم کم زیادش کنید البته اینها به شرطی است که نورانیت نماز از بین نرود. خلاصه فقط نافله قصدتان نباشد و طبق روایت است که تمام اعمال مستحبتان را هدیه کنید به چهارده معصوم علیهم السلام و بعد اگر توانستید برای هر یک از معصومین علیهم السلام دو رکعت نماز بخوانید و حتی اگر خدا به شما توفیق داد برای حضرت ابوالفضل علیه السلام ، حضرت زینب سلام الله علیها ،حضرت علی اکبر و حضرت علی اصغر علیهما السلام و همچنین برای بقیه اهل بیت علیهم السلام نماز هدیه کنید و همه تلاشتان را بکنید تا کیفیت نمازتان روز به روز بیشتر شود.
باتوجه به غنی بودن آیات و روایات چه نیازی به علم فلسفه و عرفان است؟
بنده نیز معتقدم که دین ما کامل ترین دین است و همه چیز در آن وجود دارد . “لا رطب ولا یابس الا فی کتاب مبین” نظر بنده این است که تمام علوم چه علومی که مربوط به هدایت بشر میشود و چه علوم ظاهری مثل فیزیک ، شیمی و ریاضی را اگر انسان قدرت داشته باشد میشود از قرآن کریم و روایات استنباط کرد و ریشه تمام علوم بر اساس روایات ما در «علم الحروف» و « علم الاعداد» است و همچنین در قرآن کریم و روایات ما نیز همه چیز موجود است.
ولیکن علمای ما به دلیل روحیات مختلفی که داشتند در طی قرون گذشته عده ای از ایشان عشق و علاقه به فقه داشتند؛ تمام روایات و آیات فقهی را بررسی کرده اند و تعدادی نظرات فقهی داده اند و البته طبیعتا این طور نیست که همه ی این نظرات درست باشد ، مسلماً اشتباه هم در این مسائل راه دارد. لذاست که می بینیم در یک مسئله نظرات مختلف وجود دارد در حالی که قاعدتا یکی از این نظرات باید درست باشد نه همه، لکن با وجود این همه اختلافات در علم فقه ، علم خوبی است و مورد استفاده است.
یک عالم در صورتی به کمال میرسد که در علم فقه اجتهاد داشته باشد. علم اصول نیز همینطور است تمام آن از طریق آیات و روایات قابل استنباط است.
علم فلسفه نیز به همین شکل است.
فلسفه یک علم بسیار عالی می باشد و امثال علامه طباطبایی ها، شهید مطهری ها ، ملاصدراها ، امام خمینی ها زحمت ها کشیده اند و علم فلسفه را بارور کرده اند و به نهایت خودش رسانده اند و به درجات خیلی عالی رسانده اند. تمام این چیزهایی که به دست آمده است در روایات و آیات ما موجود می باشد .
اما بینش غلطی که وجود دارد این است که چون در روایات و آیات این علوم موجود است دیگر از علم فلسفه بی نیاز هستیم و این اشتباه است.
همانطور که همه چیز در آیات و روایات از لحاظ احکام فقهی وجود دارد ولی ما از علم فقه بی نیاز نیستیم و از زحمات فقها باید استفاده کرد تمام مسائل عقلی هم در آیات و روایات ذکر شده. مثلا “أبى اللّه أن يجري الامور إلّا بأسبابها” یک قانون فلسفی است یا “الواحد لا يصدر منه الّا الواحد” که می فرماید “اول ما خلق الله نوری” یا مسئله وجه الله که “اول ما صدرالله” یا “اول ما ظهر من الله” است.
خلاصه اینکه در آیات و روایات ما مسائل فلسفی تماما ذکر شده است، اما بی نیاز از فلاسفه ، علما و فقها نیستیم و باید دست علامه طباطبایی ها را پای علامه طباطبایی ها را دست و پای ملاصدراها ، امام خمینی ها را بوسه بزنیم.
همانطور که دست و پای شیخ طوسی ها ، شیخ انصاری ها و آخوند خراسانی ها را باید بوسه زد این ها زحمت کشیده اند برای ما و ما را به اینجا رسانده اند با زحمات آن ها ما به اینجا رسیده ایم.
عرفان هم همین طور است. در آیات و روایات عرفانی تمام مسائل عرفانی بیان شده و عرفای ما زحمت کشیده اند و در طول این قرون گذشته عرفان را به کمال خودش رسانده اند و علی الخصوص امام خمینی “ره” که عرفان را بسیار بسیار کامل کرد و به نقطه اوج خودش رساند و کتب عرفانی امام و حواشی امام بسیار عالی ، بی نظیر و بی بدیل است.
لذا در عین این که عرفان در قرآن کریم و روایات به طور کامل وجود دارد بلکه هزار برابرِ این چیزی که عرفا می گویند در قرآن و روایات هست ولی ما از زحمات چند صد ساله آنها باید استفاده کنیم.
این بی عقلی است که یک نفر بگوید من خودم میروم سمت قرآن ، بگوید خودم فقه را از قرآن به دست می آورم این بی عقلی است و همچنین کسی که زحمات عرفا را کنار بگذارد بی عقل است و لذا ما به علم عرفان کاملا نیازمندیم.
علم عرفان متکفل این است که به ما نسبت به خداوند و اسماء و صفات او معرفت و بینش بدهد و همچنین نسبت به انسان کامل که بالاترین اسماء حسنای خداوند است. و انسان کامل در واقع چهارده معصوم هستند . لذا به نظر بنده عرفان علم بسیار بابرکت و نورانی ای می باشد و اگر کسی بخواهد به کمال برسد باید عرفان را درس بگیرد و مطالعه کند.
آیا وسواس نوعی احتیاط است؟ راه درمان آن چیست؟
خیر، اولا وسواس زندگی را مختل می کند، فکر را اذیت می کند؛ ولی احتیاط زندگی را مختل نمی کند زندگی را خیلی زیبا می کند، نورانی می کند. کسانی که وسواس دارند خیلی از معنویت دور می شوند.
دیگر اینکه وسواس احراز واقع نیست بلکه دور شدن از واقع است.
وسواس از ضعف نفس انسان می باشد. وسواس ضعف فکری و اضطراب است.
وسواس انسان را از واقعیت دور می سازد در حالی که احتیاط انسان را به واقعیت نزدیک می کند بلکه می رساند.
در خصوص درمان وسواس:
اولا یک نکته که در تمام گناهان خیلی مهم است این است که انسان هرزمان کوچک ترین زمینه برای قدرت و تسلط بر نفس پیدا کرد این کار را انجام بدهد، چون معمولا کوتاهی های ما در مواردی که می توانیم، سبب می شود که در مواردی که نمی توانیم پیش نرویم.
مثلا شخص وسواسی وقتی می خواهد برود به مهمانی میگوید بروم؟ نروم؟ استخاره بزنم؟ این جا میتواند تصمیم بگیرد. برو مهمانی مستحب هم هست. سریع تصمیم بگیرد. جاهایی که می تواند تصمیم بگیرد، تصمیمش را بگیرد. این کار آرام آرام او را قوی می کند.
این خیلی مهم است که ما خودمان را مضطرب نکنیم.
ستخاره اینطور نیست که ما همه جا انجامش بدهیم، البته استخاره ای که اهل بیت توصیه فرموده اند و خیلی خوب است این است که ده بار بگوید استخیر الله و هفت بار بگوید یا دلیل المتحیرین خدا راه را برایش باز می کند این ها خیلی عالی است و برای کارهای مهم هم استخاره امام رضا (ع) بسیار عالی است دو رکعت نماز می خواند وسپس تسبیحات حضرت زهرا، صد بار هم استخیر الله می گوید و هر چیزی در ذهنش آمد همان را انجام می هد. روح خدایی پیدا می کند وکار هایش الهی میشود . این خوب نیست که انسان برای هر کاری برود استخاره بزند .
نکته دوم این که با جماعت باشد. با نماز جماعت، نماز جمعه ، رعایت نظافت، کوه نوردی، و ورزش روح خودش را قوی کند. ما معمولا روحمان ضعیف است. باید روحمان را قوی کنیم. هیئت ها و به طور کلی جماعت ها روح را قوی می کند. دیگر انسان دچار مشکل نمی شود. معمولا انسانهایی که وسواس دارند بیماری های روحی هم دارند، ضعف بدنی هم دارند.
عبادت به آنها کمک می کند. مسافرت، زیارت وتفریح های دسته جمعی مثل استخر و باشگاه و کوه خیلی عالی است.
نکته سوم این که به حرز ها خیلی اهمیت دهند. اگر قدرتش را دارد صد بار قل هوالله احد را بگوید. حرز پیامبر اکرم ص که در مفاتیح آمده را هر روز بخواند. هرصبح صدقه بدهد. اسپند بسوزاند ، در روایت آمده که هر دانه ای از اسپند که میسوزد پشت سرش دانه ای از فرشته است.
نکته ی دیگر این که ملازمت با افراد قوی بسیار عالی است. اساتید و دوستانشان افراد قوی باشند.
همینطور غذا وخوردنی های بد را کنار بگذارند وغذاهای سالم بخورند.
در خصوص دفع سحر چه توصیه ای می فرمایید
. دائم الوضوء باشید.
۲. نماز جماعت و در صورت عدم امکان جماعت نماز اول وقت را ترک نکنید.
۳. حرز کبیر امام جواد ع را که بر پوست آهو نوشته شده( و در اماکن زیارتی قابل تهیه است و نمازی هم دارد که قبل از آن باید خوانده شود) به بازوی راست خود ببندید.
۴. هر روز ۱۰۰ بار سوره توحید را بخوانید.
۵. هر روز ۱۰۰ بار و در روزهای جمعه ۱۰۰۰ بار صلوات بفرستید.
۶. هر روز صبح و شب ۱۰۰ بار ذکر بسم الله الرحمن الرحیم لا حول ولا قوت الا بالله العلی العظیم را بفرمایید.
بر این اعمال مداومت داشته باشید، ان شاء الله حتما برطرف خواهد شد.
5 . 4 . 3 . 2 . 1