نوشتهها
بسم الله الرحمن الرحیم
بیانات آیت الله تقوایی حفظه الله
خلاصه جلسه اخلاق چهارشنبه – 1399/03/08
ترک حرام
در جلسۀ قبل یکسری از روایات «اَزهَدُ النّاس» خدمتتان عرض شد. آخرین روایتی که در این زمینه در کتاب «آثار الصادقین» درمورد «اَزهَدُ النّاس» هست این است که: «اَزهَدُ النّاسِ مَن تَرَکَ الحَرام[1]»؛ زاهدترین مردم کسی است که حرام را ترک کند. یک نکتهای اینجا هست که خیلی مهم است و آن اینکه ما میگوییم ارتباط با خدا مراتب دارد؛ ترک حرام، ترک مشتبهات، ترک مکروهات. یک مرتبۀ آن هم این است که واجبات و مستحبات را انجام دهد. قدمبهقدم بالا میرود و شدیدتر میشود. میفرماید: «اَزهَدُ النّاسِ مَن تَرَکَ الحَرام»؛ یعنی پایینترین مرتبۀ زهد که درواقع زهد عوام است و بالاخره هر کسی باید حرام را ترک کند، چرا میگوید زاهدترین مردم کسی است که حرام را ترک کند؟ نکتهاش این است که اگر کسی موفق به ترک حرام بشود یقیناً به تمام مراتب دیگر هم دست پیدا میکند. لذا وقتی نزد بعضی از علما و بزرگان میروی، میگویند: «انجام واجبات و ترک محرمات»؛ همین؛ هیچسفارش دیگری نمیکنند؛ چرا؟ چون ریشه است.
قرب نوافل
ولی اینجا نکته این است که ما به صِرف ترک حرام و انجام واجبات، قدرت بر انجام واجبات و ترک حرام پیدا نمیکنیم؛ مگر اینکه خداوند به یک نفر ذاتاً داده باشد؛ مثل چهارده معصوم علیهم السلام که خداوند ذاتاً به آنها داده است. البته نه اینکه اختیار ترک ندارند، ولی به هر صورت ایشان از ابتدای خلقت، معصوم هستند؛ علاوه بر اینکه عصمت دارند، عصمت استکفائیه هم دارند؛ یعنی محور عالم امکان هستند. یعنی خداوند مستقیماً بهوسیلۀ اینها در کل عالَم، نور افشانی میکند و حضرات معصومین علیهم السلام به غیر از خداوند به کسی تکیه ندارند. اما غیر از معصومین علیهم السلام آیا اگر ما بخواهیم میتوانیم حرام را ترک کنیم؟ به صِرف قصد ترک حرام مشکل است، پس ما باید چهکار کنیم؟ راهکارش را دین به ما فرموده است. «لاَ يَزَالُ عَبدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِل[2]»؛ ما باید راههای ارتباطی مستحبی با خداوند داشته باشیم تا کمکم سعۀ وجودیمان زیاد شود. لذا وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند: ساعات زندگیتان را تقسیم کنید، بعد میفرمایند: یک ساعت آن را برای نجوا و مناجات با خدا بگذارید؛ «فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّه[3]»؛ انسان یک ساعتی با خدای خودش خلوت داشته باشد. قرب نوافل دستور اهلبیت علیهم السلام است که شما برای قرب نوافل یک جایگاهی در زندگیتان قائل شوید. مُسلَّم است که هر چقدر قرب نوافل بیشتر شود بهتر است. آن حدِّ زیادش مثل پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام میشود که شبی هزار رکعت نماز میخواندند، یک ختم قرآن میکردند و چقدر فقرا را یتیم نوازی میکردند. ما هم باید هر چه میتوانیم این را زیاد کنیم و نگوییم اینها فقط برای اهلبیت علیهم السلام است. اول، نافله را با دو رکعت شروع کنیم، بعد چهار رکعت، بعد شش رکعت، بعد یازده رکعت کنیم. حالا اگر خداوند توفیق داد بیشتر بخوانیم؛ مثل سیدبنطاووس رحمه الله که میفرماید برای هر کدام از معصومین علیهم السلام دو رکعت نماز بخوانید که جمعاً میشود 28 رکعت. یعنی ایشان علاوه بر آن نوافل یومیه، یکسری نوافل دیگر هم میخواندند.
خواندن نماز مستحبی / تلاوت قرآن
خواندن نماز، مستحب است؛ «اَلصَّلاةُ خَيرُ مَوضُوعٍ فَمَنْ شَاءَ اِستَقَلَّ وَ مَن شَاءَ اِسْتَكْثَر[4]». نماز، بهترين چيزى است كه در اسلام وضع شده است؛ حالا هرکس خواست، كمتر و يا بيشتر (نماز مستحبّى) بخواند. ولی نهایت اینکه ما این را زیاد کنیم. قرآن بخوانیم. امامزمانf به ابنبابویه میفرمایند: سلام من را به شیعیانم برسان و بگو حداقل روزی پنجاه آیه قرآن بخوانند. بالاخره باید با قرآن رابطه داشته باشیم؛ کلام خداست. راه عبد با خدا از این ۶۲۳۶ آیه قرآن است. خواندن پنجاه آیه حداقلش است؛ حالا اگر توانستیم یک جزء بخوانیم، یک حزب یا بیشتر بخوانیم. زیارت داشته باشیم، یک مرتبۀ سلام به اَبیعبدالله این است که انسان پنج بار زیر آسمان برود و رو به کربلا کند و سه مرتبه بگوید «السَّلامُ عَلَیکَ یَا اَبا عَبدِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَیکَ وَ رَحمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه». ثواب یک حج مقبوله را برای او مینویسند و مستحب است پنج مرتبه این زیارت را انجام بدهیم. حالا اگر کسی قدرت داشت زیارت وارث را هم بخواند، زیارت عاشورا هم بخواند، زیارت اربعین هم بخواند، زیارت جامعه هم بخواند، زیارت امامزمان عجل الله تعالی فرجه هم بخواند. دعاهایی که بعد از این زیارتها وارد شده را بخوانیم؛ مثل دعای علقمه یا دعای بعد از زیارت امام رضا علیه السلام یا دعای بعد از زیارت امام زمان عجل الله تعالی فرجه.
کیفیت اعمال/ عبادات پنهان
اگر «یکدفعه» نمیتوانیم، «کمکم» رابطهمان را با خدا بالا ببریم. مرحوم شیخ عباسقمی که مفاتیح را نوشته میگوید به تمام مفاتیح عمل کرده است! چه قدرتی داشته. بعد هم تا جایی که میتوانیم قرب نوافل را با عشق انجام دهیم. یعنی اگر دو رکعت هم بود با عشق باشد. لذا اولاً و بِالذات باید تلاشمان روی کیفیت آن باشد. در روایت دارد که اگر دو رکعت نماز با حال و با حضور قلب بخوانید از اینکه شب تا صبح الکی نماز بخوانید بالاتر است لذا ما باید کیفیت نمازهایمان را هم درست کنیم. اتفاقاً مهمترین وَجه کیفیت نماز همین است که میگوید «مَن تَرَکَ الحَرام»؛ مواظب باشیم مالمان حرام نباشد. اگر مالی مالِ حرام باشد مشکل درست میکند، انسان با مالِ حرام نمیتواند عبادت کند؛ با مال حرام نمیشود راه خدا را رفت. پس ما باید کیفیت نوافلمان را درست کنیم. یکی از مهمترین وجوه کیفیت نوافل اخلاص است که خداوند إنشاءالله به ما اخلاص بدهد. اخلاص در اینجا یعنی عبادت پنهانی هم داشته باشیم. خوب است انسان عبادت آشکار که دارد، عبادت پنهانی هم داشته باشد. البته هرچه عبادت پنهانی بالاتر باشد بهتر است. این یکی از مصادیق کیفیت است. یک دِرهَم صدقۀ مخفیانه بالاتر از هفتاد دِرهَم صدقۀ آشکار است. ثواب کاری که مخفی و خالصانه برای خدا باشد هفتاد برابر است. یکی از دلایل اینکه روزه جزء بالاترین عبادات است این است که روزه مخفی و خالصانه است؛ چون هیچکس نمیداند شخص، روزه است، ممکن است باشد و ممکن است نباشد؛ ولی نماز را میبینند که شخص دارد نماز میخواند.
با ترک حرام میتوان به همۀ توفیقات دست یافت
پس روایت «أزهَد الناس مَن تَرَکَ الحَرام» درست است و هیچشک و شبههای در آن نیست. ولی به نظر حقیر معنی این روایت مبارکه این است که نمیخواهد بگوید پس مستحبات را رها کنید. بعضی از علما میگویند مستحبات نمیخواهد و همین ترک حرام و انجام واجبات کافی است؛ ولی به نظر حقیر این روایت نمیخواهد بگوید بهتر است مستحبات را ترک کنید، بلکه میخواهد بگوید با ترک حرام میتوانید تمام توفیقات دین را پیدا کنید. با ترک حرام میتوانید به تمام دین دست پیدا کنید. بعضیها تمام همّ و غمشان این است که یکسره مستحبات و واجبات را انجام بدهند ولی میگوید ریشه، ترک حرام است؛ یعنی بیشتر، اهمیت را به ترک بدهید. امیرالمؤمنین علیه السلام میخواهند بفرمایند اگر کسی با ترک حرام به تمام مدارج الهی مثل قرب نوافل، قرب فرائض رسید و تمام مراتب مستحبی و فریضه و عظیمه را طی کرد تعجب نکنید، بلکه از همین راه باید رفت. روایت میخواهد این را بگوید. حالا نه اینکه بگوییم واجبات را رها کنیم و به سراغ ترک حرام برویم. ممکن است یک نفر بگوید مهم ترک حرام است و اگر نماز نخواندی هم نخواندی! خیر. «اِنَّ اَوَّلَ ما یُحاسِب بِهِ العَبدَ الصَّلاة، فَاِنْ قُبِلَت قُبِلَ ما سِواها و اِنْ رُدَّت رُدَّ ما سَواها[5]». نه اینکه واجبمان را ترک کنیم، نه اینکه نافلهمان را ترک کنیم، نه اینکه مستحباتمان را ترک کنیم، بلکه باید در کنارش داشته باشیم؛ ولی اولین درجۀ اهمیت باید به ترک حرام باشد.
[1]. بحارالانوار، ج 75، ص 192
«أَوْرَعُ اَلنَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ اَلشُّبْهَةِ أَعْبَدُ اَلنَّاسِ مَنْ أَقَامَ اَلْفَرَائِضَ أَزْهَدُ اَلنَّاسِ مَنْ تَرَكَ اَلْحَرَامَ أَشَدُّ اَلنَّاسِ اِجْتِهَاداً مَنْ تَرَكَ اَلذُّنُوب»
امام صادق علیه السلام: باورعترين مردم كسى است كه هنگام شبهه توقف كند و عابدترين اشخاص كسى است كه واجبات را انجام دهد و زاهدترين اشخاص كسى است كه ترك حرام نمايد.و كوشاترين مردم كسى است كه ترك گناه كند.
[2]. ارشاد القلوب، ج 1، ص 91
«لاَ يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ مُخْلِصاً لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ اَلَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ اَلَّتِي يَبْطِشُ بِهَا إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَ إِنِ اِسْتَعَاذَنِي أَعَذْتُهُ»
رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرموده كه خداى تعالى ميفرمايند: هميشه بندۀ من بوسيلۀ نمازهاى نافله به من نزديك مىشود، در صورتى كه كاملا به من اخلاص دارد تا اينكه او را دوست دارم؛ پس هر گاه او را دوست داشتم آنچه را كه من مىبينم و ميشنوم او هم مىبيند و مىشنود. او بمنزلۀ قدرت من است، اگر از من چيزى بخواهد به او ميدهم و اگر پناه به من آورد پناهش مىدهم.
[3]. نهج البلاغه، حکمت 390
«لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ؛ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ، وَ سَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ، وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ. وَ لَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ: مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ خُطْوَةٍ فِي مَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ مُحَرَّم».
مؤمن را سه ساعت است؛ ساعتى كه در آن با پروردگار خود مناجات مىکند و ساعتى كه در پى تحصيل معاش خويش است و ساعتى كه به خوشيها و لذات حلال و نيكوى خود مىپردازد. و عاقل در پى سه كار باشد: يا در پى اصلاح معاش خود يا در كار معاد يا در پى لذتهاى غير حرام.
[4]. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 43
نماز، بهترين چيزى است كه [در اسلام] وضع شده است، پس هر كس كه خواست كمتر و يا بيشتر [نماز مستحبّى] بخواند.
[5]. کافی، ج 3، ص 268
امام باقر علیه السلام : نخستين چيزى كه از بنده بازخواست میشود، نماز است. پس اگر پذيرفته شد، بقيّۀ اعمال هم پذيرفته میشود و اگر رد شود، بقیۀ اعمال هم رد میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم
بیانات آیت الله تقوایی حفظه الله
خلاصه جلسه اخلاق چهارشنبه – 1399/03/07
أَزهَدُ النّاس / گنجشک روزی
«أَزهَدُ النّاس؟»؛ چه کسی از همه زاهدتر است؟ البته ما در خودِ زهد هم ماندهایم، چه رسد به اینکه زاهد بشویم؛ ولی خب انسان بالاخره باید تلاش کند. «همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند به جایی رسیده اند[1]». وظیفۀ ما این است که تلاشمان را کامل کنیم. بله اینکه در مقابل خدا تبارکوتعالی هیچچیزی نداریم، ضعیف و ناتوان و گناهکار هستیم حرف دیگری است ولی وظیفۀ ما این است که دنبال بالاترین مقامات باشیم و به این سمت حرکت کنیم. از وجود مقدس امام کاظم علیه السلام سؤال کردند اَزهَدُ النّاس کیست؟ آقا فرمودند: «اَلَّذِي لاَ يَطْلُبُ اَلْمَعْدُومَ حَتَّى يَنْفَدَ اَلْمَوْجُود[2]»؛ کسی که تا زمانی که دارد، سراغ مفقود نرود. این یک معنایش است. معنای دیگرش یعنی گنجشک روزی بودن. ما معمولاً برایمان سخت است که گنجشک روزی باشیم، دوست داریم در حسابمان میلیارد میلیارد پول خوابیده باشد و خیالمان راحت باشد و کیفمان را بکنیم! ولی در روایت دارد که انسانهای مؤمن گنجشک روزی هستند. البته قدیم اینگونه بوده که رزق هر روزشان را همان روز به دست میآوردند. در روایت دارد که عمار یک معاملۀ یک ماهه کرده بود، پیامبرn فرمودند: عمار چه دل بزرگی داری! من نَفَسم که پایین میرود نمیدانم بالا میآید یا نه، آن وقت تو کالایی خریدی که یک ما دیگر میخواهی پولش را بدهی. البته ما در روایاتی از امام صادق و امام کاظم علیهما السلام داریم که مثلاً برای اینکه به تورم بازار برخورد نکنند گندم یک سالشان را میخریدند. البته این کار را در چیزهایی که باعث احتکار نمیشد و قیمتش به مردم ضرر نمیزد انجام میدادند. این منافاتی با گنجشک روزی بودن ندارد. حتی در یک روایتی داریم که سلمان رحمه الله میگفت: انسان باید روزیِ یک سالش را داشته باشد؛ که البته این روایت از پیغمبر صلی الله علیه وآله هم هست. ولی به هر صورت اینها شدت و ضعف دارد. مثلاً امام حسن مجتبی علیه السلام دو سه مرتبه تمام هستیاش را بخشید. ما توان این کار را نداریم، ولی بالاخره میشود تا جایی که بتوانیم تلاش کنیم. میفرماید: اَزهَدُ النّاس کسی است که وقتی که چیزی دارد و داراییاش تمام نشده دنبال مفقود نمیرود. ما اگر حداقل بخواهیم زاهد باشیم، حالا ازهد الناس به کنار، اگر بخواهیم زاهد باشیم میتوانیم از این برای خودمان یک برداشتی کنیم؛ یکسِری هستند زندگیشان را روی چیزهای مادی میگذارند؛ برای نماز و روزه و دعا وقت نمیگذارند؛ برای هیچچیز جز مادیات وقت نمیگذارند؛ حتی برای خانوادهشان هم وقت نمیگذارند؛ حتی برای خودشان هم وقت نمیگذارند! این اشتباه است. افراط و تفریط خوب نیست. انسان باید برای روزیاش تلاش کند و بقیهاش را به خدا تبارکوتعالی بسپارد؛ در کنار آن باید به خانوادهاش محبت کند، ساعت مناجات با خدا داشته باشد، ورزش کند. بالاخره یک زندگی با کیفیت داشته باشد «لاَ يَطْلُبُ اَلْمَعْدُومَ حَتَّى يَنْفَدَ اَلْمَوْجُود». انسان نباید طوری دنبال مال دنیا باشد که دیگر دنیا و آخرتش نابود شود؛ هدفی که دارد برای آن زندگی میکند را نباید از دست بدهد.
روایت بالاترین مردم نزد خدا
از وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام پرسیدند: «أیُّ الناس خیرٌ عِندَ اللّه عزَّ وَ جَل[3]»؛ کدام مردم است که نزد خداوند از همه بالاتر است؟ حضرت فرمودند: «أخوَفُهُم لِلّه»؛ کسی که خوفش از خدا بیشتر باشد. در روایت داریم بعضی از آیات جهنم و عذاب که نازل میشُد پیامبر اکرمn آنقدر گریه میکردند تا غش میکردند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه علیهم السلام اینطور بودند. خوف خیلی مهم است. یک مرتبۀ خوف این است که انسان از خدا بترسد و حرام را ترک کند و مرتکب شبهه ناک و مشتبهات نشود؛ این خودش مرتبۀ خیلی خوبی است. «وَ أعمَلُهُم بِالتَّقوی[4]». کسی که بیشتر از همه به تقوا عمل میکند؛ ولایتش به اهلبیت علیهم السلام از همه بالاتر است؛ انجام واجبات و ترک محرماتش از همه قویتر است؛ در نوافل و ترک مکروهات و انجام مستحبات از همه قویتر است. ما باید سعی کنیم تا جایی که میشود این ملاکها را در خودمان پیاده کنیم. من اینجا نصیحتی که اول به خودم بعد به شما سروران عزیز میکنم این است برای اینکه در این راه موفق شویم باید از جماعات، از اساتید خوب، از رفقای راه خوب استفاده کنیم. «وَ أزهَدُهُم فِی الدُّنیا[5]». چه کسی مقامش از همه بالاتر است؟ چه کسی در نزد خدا بهتر است؟ کسی که زهدش نسبت به دنیا بیشتر باشد. ما درمورد شناخت زهد نسبت به افراد نباید فقط خودِ ترکِ دنیا را بسنجیم؛ بلکه ترک دنیا به اضافۀ انجام واجبات و ترک محرمات باید ملاک باشد. یک صوفی و مرتاض ممکن است چهل روز یک بادام بخورد ولی خب هیچکاری نمیکند؛ این به چه دردی میخورد؟ ولی امام خمینی رحمه الله که واقعاً زندگی زاهدانهای داشت، ببینید همان زندگی زاهدانه دنیا را چهکار کرد. امام رحمه الله مثل مرتاضها نبود؛ مثلاً صبحانه، نهار و شام میخورد، ولی نسبت به تقوایی که داشت، از همه زاهدتر بود. پس این «أزهَدُهُم فِی الدُّنیا» نسبی است. یعنی باید میزان کاری که انسان برای خدا انجام میدهد را هم، در این ترکِ دنیا بسنجیم. بعضیها هستند که مثلاً روزه میگیرند، ولی یکسره میخوابند! این به چه درد میخورد؟ گاهی اوقات به عکس است؛ روزه میگیرد و یکسره عصبانی است و نمیتواند به خانوادهاش محبت کند؛ که این هم خوب نیست. البته روزۀ واجب را باید بگیریم ولی بالاخره حواسمان را جمع کنیم، یکسره نخوابیم؛ بلکه کار کنیم، زحمت بکشیم و تلاش کنیم.
روایت پیامبر دربارۀ زاهدترین مردم
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میفرمایند: «أزهَدُ النّاس مَن لَم يَنسَ القَبرَ وَ البِلاء[6]». یک وِجۀ زهد در «اعمال» تجلی میکند و یک وِجه هم در «قلب» و «صفات قلبی» است. الآن اینجا این روایت مبارکه دارد صفات قلبی را میگوید. « مَن لَم يَنسَ القَبر»؛ کسی که قبر را فراموش نکند. یعنی قلبش متذکّر به ذکر خدا باشد. «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه، اِرْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّه[7]». ببینید این «به عمل» نیست بلکه رضا و اطمینان «قلبی» است؛ یقین است؛ حق الیقین است. زهد حقیقی یعنی همین. این فرد همیشه به یاد دنیا هست، به یاد آخرت هست، به یاد مرگ هم هست. « لَم يَنسَ القَبرَ وَ البِلاء». زاهدترین مردم کسی است که قبر و بلا را فرموش نکند؛ اینکه بدنش یک روزی میپوسد. اینکه در قبر دیگر اثری از تعلقات دنیایی باقی نمیماند؛ اینها را فراموش نمیکند و حواسش هست. آنجا چه چیزی به دردمان میخورد؟ زیارتهایمان، دست یتیمان و گرفتارها را گرفتن، نوکری اهلبیت علیهم السلام را کردن و این چیزها به دردمان میخورد. در ادامۀ روایت فرمودند: «وَتَرَكَ أَفْضَلَ زِينَةِ الدُّنْيَا[8]»؛ کسی که زیادی زینت دنیا و چیزهایی که نیازی به آنها نیست را رها میکند. آقا فرمودند تمام سلامتی در همین کلمه خلاصه شده است که بهطرف چیزهایی که نیاز نداریم نرویم. «وَآثَرَ مَا يَبْقَى عَلَى مَا يَفْنَى[9] ». در ادامه میفرمایند: اَزهدترین مردم کسی است که «ما یَبقی» را به «ما یَفنی» ترجیح بدهد. «ما یَبقی» چیست؟ اول خدا. «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَان، وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَام[10]»؛ خدا و وجهالله؛ این از همه مهمتر است. بعد از آن، آخرت و بهشت و نعمتهای آن هم «ما یَبقی» است؛ ولی اصل، خداوند متعال است. این میشود اَزهَد. «وَلَمْ يَعُدَّ غَدًا مِنْ أَيَّامِه[11]»؛ فردا را جزء زندگیاش حساب نمیکند. یعنی معلوم نیست ما فردا زنده باشیم. در آیۀ مبارکه دارد که خواب برادر مرگ و مثل مرگ است. بعد میفرماید ما در خواب جان شما را میگیریم. بعد روح آنهایی را که دلمان بخواهد صبح بر میگردانیم و آنهایی را هم که نخواهیم نزد خودمان نگه میداریم! از کجا معلوم ما فردا عمودی شویم و از خواب بلند شویم؟ معلوم نیست. میگوید فردِ اَزهَد، فردا را جزء عمرش حساب نمیکند. یعنی اینکه همیشه حسابش را پاک میکند. ما حسابهایمان به هم ریخته است. مثلاً پیشِ خودمان میگوییم فلان قرض را حالا بعداً میدهیم، بعداً رضایت فلان شخص را میطلبیم، روزهها و نمازهای قضا را بعداً انجام میدهیم! انسان باید همیشه آماده باشد. «وَ عَدَّ نَفسَهُ مِن أهلِ القُبور[12]»؛ خودش را جزء اهل قبور حساب میکند. ما میگوییم حالا کو تا ما بمیریم! یک زندگیهایی درست میکنیم گویی هزار سال دیگر زنده هستیم. البته ممکن است بعضیها بخواهند سوء استفاده کنند و بگویند بله این مسلمانها و عُرفا دنیا را رها کردهاند؛ نه خیر اتفاقاً یک چنین کسی که تعلقش را بریده است با تمام هستیاش برای خدا کار میکند. حق مردم را از حلقوم آمریکا و استکبار بیرون میکشد. چرا؟ چون راحت است؛ چون آزاد است. لذا فکر نکنید تعلق که بریده شد یعنی دیگر مردم را به حال خودشان رها میکند، بعد هم میگذارد مستکبران هر کاری خواستند بکنند؛ نه خیر؛ این تازه اول جهادش است. این است که میگویند: «شِيعَتُنَا أَهلُ الهُدَى وَ أَهلُ التُّقَى وَ أَهلُ الْخَيرِ وَ أَهلُ الْإِيمَانِ وَ أَهلُ الْفَتحِ وَ الظَّفَر[13]». این برای جهاد آماده است. بهعبارتدیگر کسی که خودش را جزء مُردهها حساب کند، با تمام هستیاش جهاد میکند. حاج قاسمسلیمانی چهل سال هر روز غسل شهادت میکرد. این فرد دقیقاً مصداق این روایت است. خودش را مُرده حساب میکرد برای همین ذرهای از آمریکا ترس نداشت. داعش را بیرون کرد. آمریکا و اروپا را هم خار و ذلیل کرد. پس یک دفعه بعضیها سوء استفاده نکنند و بگویند که اینها زاهد هستند و به دنبال صوفیگری و این چیزها میروند. نه خیر اینگونه نیست.
[1]. سعدی
[2]. الفقه المنسوب إلی الإمام الرضا A ،ج1، ص371
«وَ سَأَلْتُ اَلْعَالِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَزْهَدِ اَلنَّاسِ فَقَالَ اَلَّذِي لاَ يَطْلُبُ اَلْمَعْدُومَ حَتَّى يَنْفَدَ اَلْمَوْجُود»
[3]. بحارالانوار، ج 67، ص 378
«اي الناس خيرٌ عندالله عزّوجلّ؟ قال: اخوفهم للّه، واعملهم بالتقوي، و ازهدهم في الدنيا»
كدام كس از مردم بهتر است نزد خداوند عزّوجلّ؟ فرمودند: بيمناكترين آنها از براي خدا و عمل كنندهترين آنها به تقوا و زاهدترين آنها در دنيا
[4]. همان
[5]. همان
[6]. نهج الفصاحه، حدیث 270
[7]. سورۀ فجر، آیات 27و 28
[8]. نهج الفصاحه، حدیث 270
[9]. همان
[10]. سورۀ الرحمن، آیات 26 و 27
[11]. نهج الفصاحه، حدیث 270
[12]. همان
[13]. بحارالانوار، ج۶۵، ص۱۸۶