در روایت دارد: زشتترین زشتیها
آن است که خداوند به انسان عبادتی
بدهد بعد دست از آن بردارد. مثلاً عملی
را دَه سال انجام داده، بعد بگوید خدایا
من که چیزی ندیدم! رهایش کند. چرا
زشتتر از همۀ زشتیها است؟ چون با
این عبادت او را راه دادند؛ ارتباط برقرار
کرده؛ حلاوت عظمت خدا و عبودیت را
چشیده، بعد با دست خودش آن را ترک کند.