بسم الله الرحمن الرحیم
خصوصیات روحی امام حسینعلیهالسلام
به فصل پنجم کتاب مناقب محی الدین عربی رسیدیم که درمورد مناقب امام حسینعلیهالسلام است. « الصّلاة و السّلام عَلی المُتَوَحِّدِ بِالهِمَّة العُلیا» میفرماید امام حسینعلیهالسلام کسی است که درمورد همت علیا و بالاترین همتها بینظیر است؛ نظیر ندارد، متوحد است، یگانه است. «المُتَوَسِّدِ بِالشُّهُودِ و الرِّضا» مظهر شهود کامل و رضایت از خداست. «مَرکَزِ عالَمِ الوُجودِ ، سِرُّ الواجِدِ و المَوجودِ» مرکز عالم هستی و سرّ واجد و موجود ابی عبدالله الحسینعلیهالسلام است. «شَخصِ العرفانِ » امام حسینعلیهالسلام خود عرفان است. «عَینِ العیانِ» حقیقت و واقعیت هستی امام حسینعلیهالسلام است. «نور الله و سِرِّه الأتَمِّ » نور و سرّ اتّم خداست. «المُتَحقِّق بالکَمالِ الأعظَمِ » کسی که تحقق آن به کمال اعظم است؛ یعنی کمال اعظم در وجود او تحقق پیدا کرده است. « نُقطَةِ دائرةِ الأزلِ و الأبَدِ » کسی که ازل و ابد را در خودش جمع کرده است. «المُتَشَخِّصِ بألِفِ الأحَدِ » الف «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»[1] ابی عبداللهعلیهالسلام است یعنی در واقع ریشة تمام اسماء و صفات است. بنده اینها را میخوانم بعد یکی یکی توضیح آنها را ایشان میدهد، حقیر هم خدمت شما عرض میکنم.
وارث خصوصیات حضرت محمدصلیاللهعلیهوآلهوسلم
«فاتِحة کِتابِ الشهادة » یعنی آن کسی که همة حقیقت شهادت در آن بروز پیدا کرده امام حسینعلیهالسلام است. سخن حق هم میفرماید. «والی وِلایة السِیادة » متولی ولایت سیادت ابی عبدالله الحسینعلیهالسلام است. در روایت مبارکه دارد که خداوند متعال حلم را به امام حسن مجتبیعلیهالسلام و سیادت و شجاعت را به ابی عبداللهعلیهالسلام داده است. «الاحدیة الجَمع الوُجودی ، الحَقیقِة الکُلیَّة الشُّهُودی» حقیقت کلیهای که شهود تمام عوالم هستی از آن نشأت گرفته آقا ابی عبداللهعلیهالسلام است. واقعاً شهود همة عرفا از امام حسینعلیهالسلام است، چیز عجیبی است. « کَهفِ الإمامةِ » پناه امامت ابی عبداللهعلیهالسلام است. «صاحِبِ العَلامةِ» واقعاً معجزه است؛ آن حقیقتی که مبدا کائنات را به ظهور امام زمان(عج) و ظهور هستی وصل میکند ابی عبداللهعلیهالسلام است در واقع علامت این وصل شدن یعنی اول به آخر، ظاهر به باطن و مبدا کائنات به امام زمان(عج) امام حسینعلیهالسلام است. «کَفیلِ الدّینِ » صاحب دین است، عهدهدار دین است. «الوارِثِ لِخُصُوصیّاتِ سَیِّدِ المُرسَلینَ» وارث تمام خصوصیات پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم است. هر چه پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم دارد در وجود ابی عبداللهعلیهالسلام هست.
امام حسینعلیهالسلام مقصد و مقصود تمام عالم
«الخارجِ عَن مُحیطِ الأیْنِ » خارج از مکان و زمان است. « و الوُجُودِ» یعنی هر چقدر از هستی هم جلوتر بروی باز ابی عبداللهعلیهالسلام بالاتر است. « إنسانِ العَینِ » امام حسینعلیهالسلام حقیقت انسان است. «لغَزِ الإنشاء » معمای ایجاد هستی ابی عبداللهعلیهالسلام است. احسنت به محی الدین با این مناقبی که بیان میکند. «مَضْمونِ الإبداعِ » حقیقت ابداع کائنات ابی عبداللهعلیهالسلام است. «مُذَوِّقِ الأذواقِ » هر عارفی به هر درجهای که میرسد آقا ابی عبداللهعلیهالسلام به او عنایت میکند. « مُشَوِّقِ الأشْواقِ » در دل هر عارفی شوقی ایجاد میشود که این شوق از طرف ابی عبداللهعلیهالسلام ایجاد میشود. « مَطلَبِ المُحبّین » مقصود تمام محبین عالم امام حسینعلیهالسلام است چه بدانند چه ندانند. بسیاری خبر ندارند و نمیفهمند. مثل عارفی که میگوید به غیر از پیامبر؛ چهارده معصومعلیهمالسلام را قبول ندارم این نمیفهمد. وقتی نمیفهمد کاری هم نمیتوان کرد. مگر عرفان بدون ابی عبداللهعلیهالسلام میشود؟ مگر عرفان بدون چهارده معصومعلیهمالسلام میشود؟ محال است؛ نمیشود. به هر حال برخی میفهمند اما برخی نمیفهمند. امیرالمومنینعلیهالسلام میفرماید هر دردی دوا دارد الا حماقت.[2] اگر عقل مریض شود نمیتوان کاری کرد. «مَقصَدِ العُشّاق » نهایت قصد عاشقین خدای تبارک و تعالی رسیدن به امام حسینعلیهالسلام است. « المُقدَّسِ عَن کُلِّ الشَّین » ذرهای غبار غیریت و ما سوی الله در أبی عبدالله الحسینعلیهالسلام نیست.
در اینجا کلمه اول مناقب امام حسینعلیهالسلام را خدمت شما توضیح میدهم.
همت حقیقی و ارادة الهی
«المُتَوَحِّدِ بِالهِمَّة العُلیا» فرمود در همت علیا یگانه است. برادران اولیای خدا همگی باید با همت حرکت کنند؛ هر کسی به اندازة همتش به آن مقامی که دارد میرسد. (همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جای رسیدند.) حالا تعریف همت چیست؟ از نظر لغوی عزم قوی را همت میگویند اما از نظر اصطلاحی یعنی سعی و کوشش برای رسیدن به جمیع کمالات و جمال و جلال الهی تبارک و تعالی یعنی انسان نهایت و کاملترین سعی و تلاش و کوشش خود را برای رسیدن به کمالات و جمال و جلال الهی به کار ببرد. محی الدین تعریف بسیار زیبایی از همت دارد. این نکته بسیار مهم است و باید به آن توجه کرد درست است که هر کسی یک ارادهای دارد ولی تا خودمان را از هوای نفسانی پاک نکنیم نمیتوانیم به اراده و همت حقیقی دست پیدا کنیم. بهعبارتدیگر سه نوع اراده داریم؛ ارادة نفسانی، ارادة حیوانی، ارادة عقلانی و ارادة ربانی. اراده حیوانی و نفسانی ضعیف است. آمریکا در مقابل ما ذلیل و خوار است و خواهد بود و نابود خواهد شد چون ارادة آنها ارادة حیوانی است به همین خاطر غلطی نمیتوانند بکنند، چون حیوان هستند بلکه از حیوان هم پستتر هستند بنابراین کاری نمیتوانند بکنند، لذا چون پست فطرت هستند ارادهشان هم ضعیف است. مگر آمریکا در مقابل خدا میتواند کاری کند؟ هیچ کس نمیتواند در مقابل خدا کاری کند. ارادة امامزمان(عج) ارادة ربانی است. محی الدین همت را طوری تعریف میکند که حتی از عقل هم بالاتر است. میفرماید «تطلق» همت برای چه چیزی به کار میرود؟ «بإزاء تجريد القلب للمنى »[3] اینکه انسان قلب را از تعلقات مجرد کند و این اراده؛ ارادة الهی میشود و الا تا زمانی که قصد ما خوردن و خوابیدن و … است اراده الهی نمیشود. البته پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم و چهارده معصومعلیهمالسلام هم غذا میخوردند. پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود من هم مثل شما میخورم و مینوشم و برای خرید به بازار میروم.[4] اما مسئله این است که پیغمبر علقهای ندارد؛ بدون علقه میخورد، فقط از باب دستور و از باب ارادة ربانی میخورد. خوبی ماه مبارک رمضان به این است که غذای انسان را یک غذای الهی میکند یعنی انسان میخورد بهخاطر دستوری که خداوند متعال داده است. به همین خاطر افطار میکنی مستحب است، سحری میخوری مستحب است چون دستور خداست. اما در غیر ماه مبارک رمضان چون انسان مدام مشغول است پس ارادة حیوانی و ارادة نفسانی غلبه میکند و انسان ضعیف میشود. به همین دلیل میفرماید «الصَّوْم لِي وأَنا أَجْزي بِه»[5] روزه برای خداست و پاداشش خود خداست. چقدر زیبا تعریف کرده که همت حقیقی با مجرد کردن قلب به دست میآید. قلب یک حقیقتی است که گاهی بهطرف خدا و گاهی بهطرف دنیا میرود. ما باید قلب را از تعلق به دنیا مجرد کنیم تا فقط آینه شود. قلب یعنی محل تقلب و دگرگونی؛ هم میتواند آینة تمام نمای خدا شود و هم میتواند آینة شیطان شود. چقدر قلب ما دگرگون میشود؛ گاهی در هر زمانی قلب چند نوع میشود و از این رو به آن رو میشود. بنابراین میفرماید اراده و همت یعنی اینکه قلب را از امیال و هواهای نفسانی مجرد کنیم.
«أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ»
«و تطلق بإزاء أول صدق المريد» برای همین اول صداقت مرید به کار میآورد؛ آن کسی که میخواهد با صدق دل به خدا برسد نه به دنیا و نه به حواشی دنیا. دنبال علم هم که میرود برای خداست برای علم بما هو علم نیست، دنبال قدرت هم برود باز برای خداست برای قدرت نیست. مثلاً ابی عبدللهعلیهالسلام برای تشکیل حکومت آمد درحالیکه میدانست شهید میشود اما بهخاطر خدا آمد تا حکومت اسلامی تشکیل بدهد نه برای خودش و نه برای فرد خاصی. لذا میفرماید «تطلق بإزاء أول صدق المريد و بإزاء جمع الهمم بصفاء الإلهام» انسان تمام قصدش را به کار برده برای اینکه علم و الهامات الهی در وجودش تجلی کند و جز دستور خدا چیزی در وجودش نیست. مثل دعایی که در مناجات شعبانیه آمده واقعاً معجزه است میفرماید «إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَكَ» این ارادة ربانی میشود. بنابراین میفرماید «الهمة: توجه الْقلب»[6] همت یعنی توجه قلب و قصد قلب «به قصده بِجَمِيعِ قواه الروحانية إِلَى جَانب الْحق» با تمام قوای روحانی و تمام قوای الهی خودش بهطرف خداست. «لحُصُول الْكَمَال لَهُ أَو لغيره» برای اینکه کمالات خدا تجلی پیدا کند. فرق هم نمیکند برای خودش یا برای دیگری؛ میخواهد کمال و جمال و جلال خدا تجلی کند. خدا پدر و مادر امام خمینی(ره) را بیامرزد که در این دوره از زمانه آمد. امام(ره) ترجمان عرفان و اهلبیتعلیهمالسلام است یعنی تمام قصد امام(ره) این بود که جمال و جلال خدا در دنیا و عالم تجلی کند و ذرهای هم به خودش توجه نداشت. خودش و غیر خودش اصلاً برای امام(ره) فرق نمیکرد. امام(ره) ریشة منیت را کنده بود به همین دلیل مثل خورشید روز به روز میدرخشد و انقلابش نورانیتر میشود. این همت؛ همت علیا میشود. بنابراین همت علیا این است که ارادة ما حتی ارادة عقلانی هم نباشد. اما ارادة برخی ارادة عقلانی است، در ارادة عقلانی هم منیّت هست چون خودش تفکر میکند. مثل کسانی که به امام حسینعلیهالسلام میگفتند آقا اگر بروید کشته میشوید آنها خودشان را میدیدند و اینکه دوست داشتند امام حسینعلیهالسلام زنده بماند اما خدا را نمیدیدند، در واقع دوست دارد امام حسینعلیهالسلام زنده بماند ولی به فکر خودش است. حضرت ابالفضل العباسعلیهالسلام در مقابل امام حسینعلیهالسلام اصلاً فکر نمیکند، پلک هم نمیزند. اما ابن عباس، محمد بن حنفیه و … نظر میدهند. هر جفت آنها در راه خدا بودند و در ظاهر اهلبیتعلیهمالسلام را دوست داشتند و جزء اصحاب صدق بودند، اما مسئله اینجاست چون اهل تفکر و اهل تعقل هستند نتوانستند پرواز کنند و به مقام شهدا دست پیدا کنند. از قافله و کاروان عشق عقب افتادند ولو ابی عبداللهعلیهالسلام سمتی به آنها داد و فرمود شما بمانید و به خانوادههای بنیهاشم کمک کنید و آنها را پشتیبانی کنید اما به هر حال نتوانستند به آن حقیقت عشق دست پیدا کنند. بنابراین ارادة ربانی و الهی یعنی انسان حتی ارادة عقلانی هم کنار بگذارد.
مظهر تجلی خدا (شاء الله)
ابی عبداللهعلیهالسلام میفرماید «شاء الله أن يراني قتيلا»[7] برادران و خواهران فکر نمیکنم همچنین ارادهای حتی در انبیاء اولوالعزم هم محقق شده باشد. بعد از پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم فقط در چهارده معصومعلیهمالسلام هست. در کوه طور یکی از انوار شیعیان بر حضرت عیسی تجلی کرد. چون آنها توحید ذاتی نداشتند اما اینکه ارادة محض؛ ارادة ربانی شود مثل « شاء الله » یعنی اصلاً امام حسینعلیهالسلام که مظهر تجلی خداست کانه نیست، فانی « کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبِّک »[8] است. بنابراین مظهر توحید ذاتی چهارده معصومعلیهمالسلام هستند. اینکه میفرماید اگر میخواهید به مردهای که بین احیاء راه میرود نگاه کنید به علی بن ابی طالبعلیهالسلام و چهارده معصومعلیهمالسلام نگاه کنید به همین دلیل است. « شاء الله » یعنی خدا با تمام اسماء و صفاتش؛ برخی عبدالعلیم هستند یعنی بندة اسم علم خدا هستند، برخی عبدالرضا هستند بندة اسم رضا هستند، برخی عبدالجبار هستند بندة اسم قدرت و سلطنت خدا هستند ولی اهلبیتعلیهمالسلام؛ چهارده معصومعلیهمالسلام فقط عبدالله هستند، مظهر عبدالله هستند، عبد صالح خدا هستند حتی اسماء و صفات در آنها بهطرف خاصی تمایل ندارد. تمام اسماء و صفات بهصورت کامل در وجودشان تجلی کرده است «شاء الله أن يراني قتيلا» . نکته مهم اینجاست که این فنا کامل است «شاء الله أن يراهن سبايا»[9] نه تنها خودش بلکه عزیزترین کسانش را هم آورده تا در راه خدا قربانی کند.
بالاترین ذکر
دیشب درمورد صلوات گفتم که چرا صلوات بالاترین ذکر است؟ چون صلوات یعنی درخواست تمام رحمت و توجه و انعطاف حق جل و اعلی با تمام جمال و جلالش به پیغمبر اکرمصلی الله علیه و اله وسلم و بعد هم به تمام عالم. به همین دلیل شاید مقام صلوات از تمام ذکرهای دیگر بالاتر است. لا اله الا الله توحید ذاتی است ولی افاضه به عالم نمیشود اما در صلوات هم این کمال و جمال و جلال هست و هم افاضه به عالم هستی میشود. بنابراین مظهر همت علیا و ارادة الهی و ربانی ابی عبدالله الحسینعلیهالسلام است.
[1]– سوره مبارکه اخلاص، آیه1
[2]– عيون الحكم و المواعظ، الليثي الواسطي، علي بن محمد، ص22
ميزان الحكمة، المحمدي الري شهري، الشيخ محمد، ج1، ص694
تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، التميمي الآمدي، عبد الواحد بن محمد، ص76
[3]– الـفتوحات المکیة، ابن عربي، محيي الدين، ج2، ص131
[4]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج9، ص271
(پاسخ پیامبر در سوال یهودیان و مخالفین حضرت)
[5]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج96، ص256
[7]– التعريفات، الجرجاني، الشريف، ص257
دستور العلماء جامع العلوم في اصطلاحات الفنون، الأحمد نكري، ج3، ص330
شرح دعاء أبي حمزة الثمالي، الأحمدي الميانجي، الشيخ علي، ص197
فصوص الحكم، ابن العربي، محيي الدين، ج2، ص148
[8]– سوره مبارکه الرحمن، آیات 26-27
[9]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج44، ص364