محرم

شب یازدهم محرم 1402/05/06

شرح حدیث جنود عقل و جهل - مقصد چهاردهم «عفت»

بسم الله الرحمن الرحیم

شب یازدهم محرم

1402/05/06

خب بحث ما در مورد عفت بود الان ثمره عفت را بخوانیم با هم ببینیم عفت چه ثمره ای دارد عفت معنایش تقریبا مشخص شد الحمد لله یک جواهری است آقاعفت یک جواهری است واقعا مثلا ببینید حضرت زهرا مرضیه سلام الله علیها در خانه بود این کوری بود در زد آمد داخل گفت می خواهم بیایم داخل پیغمبر اکرم گفت زهرا جان این کور است و می خواهد باید داخل خانم گفت که عرضه داشت آقا اجازه بده من سرم را بپوشانم یک چادر شبی چیزی سرم را بپوشم پیغمبر فرمود که این کور است این نمی بیند حضرت فرمود اقا یا ابا بابا من که چشم دارم بعد ببین چی است عفت چه زیبا است چه عظمتی آقا رسول الله اشرف کائنات در آغوش می گیرد دخترش را می فرماید «فاطمه بضعه منی من اذاها فقد اذانی» ببینید چه افتخاری درست می کند عفت چه عفت زیبایی از یک کور هم از یک کور می پوشاند خودش را جانم فدایت خانم آن وقت می شود محور غضب و رضایت خدا ببینید با یک عفت حضرت زهرا می شود محور رضایت خدا لذا می فرماید در روایت مبارکه هر که حضرت زهرا از او راضی باشد خدا از او راضی است هر که حضرت زهرا از او غضب ناک باش خدا از او غضب ناک است ببین چی است عفت جانم فدایت زهرا چی بوده ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است. واقعا اقا این هایی که بیچاره ها بی حجاب هستند و این ها بد حجابی و بی حجابی این ها بیچارها را بدبخت هستند واقعا واقعا بدبخت هستند حجاب یک زیبایی در روایت مبارکه دارد اصلا حجاب زن را زیبا می کند زیبایی برادرها زیبایی خواهرها برادرها زیبایی در روح است نه در جسم جسم که اصلا چه جسم که هیچی خب دیدید وقتی که روح جدا شد می پوسد بدترین شکل را پیدا می کند کرم می زند عقرب می زند از این هیچی هیچی زیبایی مال روح است زیبایی مال وجه الله است بالاتر از عفت طهارت است برادرها «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم یرد لله لیذهب عنکم الرجس اهل بیت و یطهرکم تطهیرا» ذره ای رجس در اهل بیت وجود ندارد خلاصه این عفت خیلی چیز مهمی است بعد می فرماید یک آثاری دارد اولین اثری که حقیر اینجا نوشتم از روایات مبارکه می فرماید «تضعف الشهوه» عفت شهوت را ضعیف می کند چقدر خوب برادرها پس ببینید این جوان ها البته همانجور که عرض کردم ان شاء الله دولت عزیزمان باید وسایل ازدواج برادرها را برادرها و خواهرها جوان ها را باید فراهم کند ان شاء الله ما مطالبه داریم از آن ها ما از دولت عزیزمان چون دولت خوبی است مطالبه داریم دولت بدی بود که اصلا ولش می کردیم پیر مرد ها بسشان است همان یکی من و شما دیگر بسمان است کار از کارمان گذشته بله بس است برای ما ولی واقعا حالا این هم اشاره خوبی است بعضی ها می روند می گویند ما دومی بگیریم سومی بگیرم برای  کمک به ان ها کنیم خب این همه عزب عزب رادرست کن کمک کن به این همه عزب بنده های خدا البته اشکالی ندارد حالا در اسلامی اجازه دادن ولی واقعا برادرها کسی که زن خوب دارد همسر خوب دارد دیگر برای چی برود دوباره بی کار است همان یکی از هفتاد پشتمان بس است از سرمان هم زیاد است توی این دوره و زمانه مگر می شود واقعا ما در این دوره و زمانه حق همان یک خانممان هم نمی توانیم ادا کنیم خب بالاخره حق دارند زن و بچه حق دارند  باید آدم عرضه داشته باشد نوکریشان کند پشتیبانی شان را بکند البته آن ها هم باید درک کنند شوهر را و پشتیبانی کنند شوهر را قوام خانواده به همسر است به زن است و محور خانواده محور استواری خانواده زن است اما خب بالاخره ما هم اما جوان ها را دولت باید ان شاء الله به امید خدا به  حول و قوه الهی  پشتیبانی کند دوم اگر یادتان باشد عرض شد که خود جوان ها هم اولا بروند دنبالش اگر مجبور شدند حتما یعنی خدای نکرده می خواهند به حرام بیافتند و این ها بروند دنبال ازدواج خدا کمکشان می کند متاسفانه برادرها خواهرها الان یک جوری شده همه اش می روند دنبال فساد فساد را ایراد نمی گیرند ازدواج را ایراد می گیرند خیلی بد فرهنگی است این فرهنگ اصلا مال کفر است و ازدواج یک بهترین زیباترین بنیان های عالم ازدواج است ببین چی است؟ دوست داشتنی ترین بنیان عالم در نزد خدا ازدواج است آن وقت ما مثلا متاسفانه فساد می کنند بعضی ها ولی ازدواج نمی کنند خب بابا برود تو که می خواهی بالاخره خانواده تشکیل بدهی تو که می خواهی بالاخره از عفت داشته باشی برو خانواده  چرا فساد تا راه درست مانده چرا راه بد و من خواهشم این است پدر مادرها خانواده ها این ها را پشتیبانی کنند فرهنگمان را هم ما باید عوض کنیم واقعا ما فرهنگمان را باید یک مقدار بهتر کنیم یک مقدار بیشتر به فکر  جوان ها باشیم برادرها خواهرها من این را دیدیم خیلی ها مثلا دخترشان فرض کنید شانزده سالش است هفده سالش است زود است می گوید ازدواج کند زود است بابا یک شوهر خوب گیر آمده ازدواج کند شانزده هفده ساله معمولا دخترها ما شاء الله رشدشان خوب است یک جوان بیست و پنج شش ساله آمده دختر شانزده هفده ساله می خورند به هم جفتشان هم ما شاء الله رشدشان خوب است چرا می گویی کوچک است حالا نمی دانم فلان بیسار بعد آن وقت می افتد در گیر ما در دینمان برادرها خواهرها سنت این است دختر و پسر زود ازدواج کنند مثلا شما ببینید حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرا شمس جمالشان صلوات.

توی پایین ترین سن ازدواج کردند و ببینید چقدر برکات که دیگر هجده سالش بود حضرت چهار تا بچه داشت ما ها هجده سالش است می گوییم هنوز زود است حضرت زهرا چهار تا بچه داشت البته شهیدش هم کردن هجده سالگی خدا لعنت کند قاتلینش را ولی هجده سالگی چهارتا بچه داشت حسن و حسین و زینبین شمس جمال پنج تن آل عبا صلوات.

دختر و پسر باید زود ازدواج کنند ما فرهنگمان به نظر خود حقیر هم تا دخترمان خواستگار آمد شانزده هفده سالش بود الحمد لله ازدواج کرد خدا را شکر و این خوب است به نظر حقیر البته خود من دیر ازدواج کردم حالا آن هم یک دلایلی داشت چون ما برادر کوچک تری داشتیم سرپرستی اش را خواهر کوچک تری داشتیم پدر و مادر ما فوت کرده بودند حالا بالاخره با آن ها بودیم نمی خواستم آن ها هم اذیت بشوند یک دلیلشان هم این بود ما هم قدرت خوبی خدا لطف کرده بود همه اش درس می خواندیم درس و ورزش و بالاخره حوزه و بسیج و همه اش اینجور جاها بودیم یعنی مشکلی نداشتیم اصلا ولی معمول جوان ها باید ازدواج کنند اذیت می شوند اصلا در روایت دارد عزب در یک خانه تنها بخوابد شیطان وارد می شود آنجا حتی دارد ملائکه خدایا نکند اینجوری باشد واقعا لعنت می کنند  چرا آخر خب برادرها ما هم باید وسایل ازدواج جوان هایمان را این دولت عزیزمان وقتی می خواهد چیز کند می خواهد جمعیت زیاد بشود جوان سازی کند جمعیت را باید وسایل ازدواج جوان ها را فراهم کند خودش بزرگترین راه عفت است اگر می بینید فساد زیاد شده است یکی از مهمترین مسائلش همین است بعد خود جوان ها برادرها خواهرها تنبل نباشید جوان باید قوی باشد بروید کار کنید بروید کار کنید بروید زحمت بکشید کاری ندارد حالا یک خانواده بچرخاند بالاخره آدم می تواند درست است که سخت است زندگی ها ولی سخت آن جوری هم نیست ما خودمان هم سخت می گیریم آدم وقتی که می رود دنبال راه خدا و برای راه خدا درست می شود همه چیز همه چیز را خدا درست می کند خدا همه چیز را درست می کند کسی که راهش راه خدا باشد برای خدا کار کند درست می شود نکته سوم اگر گیرتان نیامد و قدرت نداشتید خب قرآن کریم دستور می دهد که آقا پس عفت پیشه کنید باید عفت پیشه کنید این عفت خب خودش خیلی مهم است ببینید چقدر زیبا می فرماید «العفه ثمره العفه تضعف الشهوه» یا  بالعفه تضعف الشهوه» به وسیله عفت شهوت پاک دامنی عفیف بودن عفیف بودن یعنی قوه ای که من بتوانم بر نفسم تسلط داشته باشم شهوت ضعیف می شود ببینید برادرها خواهرها ما اسیر شهوت هستیم شهوت خوردن است می گوید بخور می خوریم می گوید بخواب می خوابیم چرا اینجوری باشد بعکس باید باشد می گوید بخور باید به او بگویم هنوز زود است چرا بخورم من باید به او دستور بدهم بس است مگر مثل ان حیوان معروف به او بگویم بس است چقدر می خوری حالا صبح خوردی دیگر مثلا بالاخره یک جوری دعوایش کنم من باید دعوا کنم نفسم را این که می فرماید اعدی ببینید مولا امیرالمومنین چی است؟ حیدر همین است حیدر کرار شده «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک» دشمن ترین دشمن تو نفس تو است دشمن تو است ما حالا فکر می کنیم دوست ما است نه دشمن تو است هر چه می گوید گوش می دهد اقا چشم نه بابا روح الله باید هر چه بگوید باید بگوید چشم وجه الله هر چه بگوید بگو چشم برادرها خواهرها یک دستورالعملی حالا همین دستورالعمل ما هم بد نیست برای خودتان داشته باشید دستورالعمل غذایی داشته باشید دستورالعمل خواب داشته باشید همین جوری آدم هر وقت خوابش بیاید بخوابد هر وقت خب می خواهد بخورد بخورد چرا چرا آدم مطیع شیطان باشد چرا آدم مطیع نفس باشد حالا ما هم البته گلی به سر خودمان نزدیم ولی تلاشمان را می کنیم چرا آدم مطیع نفس باشد می گوید آقا من صبح نماز صبحم قضا می شود خب چرا باید قضا بشود حالا قضا که هیچی چرا قضا می شود شما تصمیم بگیرد نماز جماعت صبح بیایی دیگر قضا نمی شود این اولا ثانیا به دوست هایت بگو زنگ بزنند خودت ساعت بگذار الان دیگر این موبایل الله الحمد لله امکانات خوب دارد بعد شب حواست را جمع کن شب نماز شبت را اصلا قبل از خواب می توانی چند رکعتش را بخوانی بالاخره یک تمهیداتی پر خوری هم نکن که بتوانی بیدار بشوی چرا باید نماز صبح آدم قضا بشود برای چی آدم نماز صبحش قضا بشود نباید بگذارد آدم می خواهم عرض کنم خیلی زیبا است می فرماید شهوتتان چجوری ضعیف می شود با عفت عفت یعنی برادرها عفت می دانید یعنی چی؟ ما یک قوه البته شما بهتر از حقیر درس پس می دهم شما بهتر از حقیر می دانید من درس پس می دهم محضرتان مخصوص علمای بزرگوار هم سروران عزیزم اینجا هستند تشریف دارند ببینید برادرها ما یک قوه واهمه داریم یک قوه عاقله قوه عاقله کلی نگر است قوه واهمه جزئی نگر است قوه واهمه جزئی نگر است همه اش می گوید بخور بخواب همه اش می خواهد این معذرت می خواهم حیوانیت را جز این اگر می توانید می دانید حیوانات کلیات را نمی توانند درک کنند حقایق کلیه را نمی توانند حیوانات درک کنند برای همین می گویند اگر گاو را ببندید در سبزه زاری اینقدر می خورد تا چی بشود؟ بترکد یعنی باید صاحبش حواسش باشد نکتریده برش بیاورد در طویله بگوید بابا بس است جزئی نگر هستند حیوانات جزئی نگر هستند کلی نگر نیستند گوسفند را می گویند گرگ بر می دارد می بردش بعد تو راه چون می ترسد رهایش می کند دنبال گرگ می رود نمی فهمد که این دشمنش است چون از شب می ترسد گوسفند دنبال گرگ می رود جزئی نگر است کلی نگر نیست قوه واهمه هم شیطان است این شهوت بدبختی ما همین است تابع قوه واهمه یعنی شیطان اگر بشود نابود می کند آدم را ولی اگر تابع قوت قوه عاقله بشود کلی نگری کند آقا به اندازه ای بخورم بتوانم درس بخوانم بتوانم کار انجام بدهم بتوانم نوکری کنم بتوانم نمازم را بخوانم نافله ام را بخوانم بتوانم نوکری پدر و مادرم را بکنم بتوانم این چقدر زیبا است این تابع قوه عاقله می شود این را به آن می گویند اراده عقلانی این شهوت می شود عفت حالا همین اطاعت قوه عاقله همین این دیگر این کار معمولا ما  می توانیم این را انجام بدهیم ولی اهل بیت چطوری بودند اهل بیت چطوری بودند اهل بیت قوه شهویه شان تابع چی است؟ وجه الله است یعنی تابع اراده ربانی هستند یعنی خدا نه عقل تابع اراده ربانی هستند فقط به دستور خدا هر کاری دیدید در جامعه کبیره اراده شان اراده خدا است حبشان حب خدا است یعنی یک ذره ای منیت در اهل بیت وجود ندارد ولی ما چرا ما قوه عاقله داریم ماهیت داریم محدود هستیم لذا ما اراده عقلانی داریم حالا شهوت ما اولا و بذات حالا اگر خدا به کسی توفیق بدهد تابع وجه الله بشود که خوشا به حالش که خدا و وجه الله در وجودش دستور بدهند «الهی هب لی کمال انقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا به بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معقله بعز قدسک الهی وجعنی ممن نادیته» این اراده ربانی است «فاجابک» شما صدا کنی من جواب بدهم نوکری کنم و «لاحظته فصعق لجلالک» یک نظری کنی صعقه بزند نابود در مقابل وجه الله در مقابل علم بی نهایت خدا قدرت بی نهایت خدا ان شاء الله خدا همه ما را بالاخره همه می شود حالا ما مال هزار سال دیگر مال شما ان شاء الله  امروز و فردا اراده ربانی به همه ما بدهد اراده حسینی بدهد اراده علوی بدهد اراده محمدی بدهد صلوات بر محمد و ال محمد

پس چه کار شد تضعیف قوه شهوت یعنی این قوه تضیف یعنی این؟ یعنی قدرت باید حاکمیت سلطنت مال عقل باشد در وجود ما یا مال وجه الله اگر خیلی مرد میدان هستی مثل امام مثلا خیلی قوی واقعا اگر هم نه حالا یک مقدار ضعیف تر هستی قوه عاقله دستور بده این می شود قوه عفت این دیگر شهوت رانی نیست این دیگر نه زیاده روی می کند شرح افراط نه کم روی می کند تفریط بعضی ها زیادی نمی خورند زیادی نمی خورند که آن هم خیلی خوب نیست فاسد می شود مغزشان درس را نمی فهمند خب نیست خب بابا جان یک مقداری بخور که درست را بفهمی یک مقداری بخور که مریض نشوی گلبولهای سفید خونشان کم می آید دیگر باید بخوری شما که اینطوری است شما باید بخوری بابا جان روزه هم حتی روزه هم اگر برای کسی ضرر داشته باشد بالاخره معلوم می شود نباید روزه بگیرد بله اگر اراده قوی ای داری مثل اهل بیت همیشه می توانی روزه بگیری خوش به حالت ولی نباید مریض بشوی خوش به حالت اگر مریض می شوی مرد میدان نیستی فعلا فعلا روزه نگیر حتی واجب هم اگر ببینیم ضرر دارد نباید بگیریم در اثر کوتاهی های ما و الا روزه باعث ضرر نمی شود روزه باعث سلامتی می شود ولی حتی روزه هم اگر می دانید ضرر دارد برای شما نباید بگیری «افراط و تفریط کلاهما فی النار» مولا امیرالمومنین می فرماید پس چه کار شد تمام شد چی تضعف شهوه» یا العفه یا بالعفه تضعف الشهوه» بوسیله عفت شهوت تضعیف می شود تضعیف یعنی چی؟ برادرها دقت کنید خواهرها تضعیف یعنی وقتی که تضعیف شد می توانی سوارش بشوی می توانی سلطنت پیدا کنی می توانی حاکم شما باشید ما باید در قوه شهویه مان حاکم باشیم نباید بگذاریم وهم به ما حاکم باشد نباید بگذاریم شهوت ما را این طرف و آن طرف بکشد این یک اثر خیلی خوب است پس باید ما این عفت را در خودمان ایجاد کنیم برادرها و خواهرها دقت کنند عرفان و اخلاق و فقه اصلا منافاتی ندارند با هم موید هم هستند نمی شود بگوییم من عارف هستم همیشه با خدا هستم ولی مثلا اخلاقیات من اینجوری است اشتباه است نمی شود اقا من عارف هستم خدا دیگر تجلی کرده دیگر نماز نمی خواهم بخوانم تو غلط کردی مگر می شود یک همچنین چیزی امیرالمومنین که دیگر ریشه معلم انبیاء است شبی هزار رکعت تازه پیغمبر اکرم حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و اله و سلم که ریشه حقیقت حق الیقین است تازه نماز نافله هم به ایشان چی می شود؟ واجب می شود آن وقت تو می گویی من دیگر خدا را دیدم «فاعبد ربک حتی یاتیک الیقین» می گوید خدا را عبادت کن یقین که آمد دیگر نمی خواهد قربان عمه ات بروی تو دیگر از پیغمبر خدا هم زدی جلو چی است باید انسان راه راه اهل بیت است «افراط و تفریط کلاهما فی النار» راه راه اهل بیت است حتما باید راه اهل بیت تضعف الشهوه یا تضعف الشهوه شهوت باید ضعیف بشود اراده ربانی بشود اراده اراده عقلانی بشود و ان شاء الله انسان بتواند حرکت کند این دومی را هم بگویم بس است تمام شد خسته تان هم نکنم امروز سه  چهار جلسه داشتیم دیروز هم داشتید یک خورده خسته هستید گر چه نیستید الحمد لله واقع این مجالس آدم را زنده می کند واقعا اقا حسین زنده می کند آدم را منتها افراط و تفریط الان گفتن اقا این برادرها و خواهرها که مجلس صبح را از فضای مجازی تعقیب می کردند پیشنهاد داده بودند که این سه جلسه که مثلا امشب و فردا شب و پس فردا شب جلسه داریم ما اینجا صبح هم باشد بعد من استخاره زدم چون گفتم حالا افراط نشود آدم برود سر کارهایش سر درسهایش سر بالاخره برنامه های دیگرش وقتی لیکفروا کفر نعمت آمد که بگذاریم باشد یک جلسه ده جلسه هر ساله ما معمولا صبح هایمان ده جلسه است معلوم می شود خدا هم دوست دارد دیگر صبح ها دهه مان که تمام شد حالا دیگر آدم برود سراغ درسی چیزی کاری دارید بالاخره معلوم می شود افراط و تفریط خوب نیست بکند آدم به هر صورت مجلس امام حسین ولی زنده می کند آدم را مجلس امام حسین حیات می دهد می دانید چرا چون دعای اهل بیت است رحم الله یعنی رحمت رحیمه و رحمت رحمانیه خدا نصیب کسی شود که «احیا امرنا» یعنی چی رحمت رحیمیه و رحمت رحمانیه یعنی کسی که امر اهل بیت را احیا کند  ما به بالاترین درجات علم و تقوا و ایمان و عمل می رسانیمش هم سعه وجودی اش را زیاد می کنیم هم به بالاترین درجات کمال می رسانیم همین هم هست شما ببینید مجالس اهل بیت چطوری آدم را می برد جلو معجزه می کند مجالس اهل بیت الان شما نگاه کنید مخصوصا این ها که پیر غلام هستند سروران عزیزم که پیر غلام هستند به خود من هم حالا پیر غلام هستم نوکری کردیم ما عمری این ها که پیر غلام هستند دیدند وقتی آدم زندگی اش را نگاه می کند می بیند بهترین نقطه های درخشان زندگی اش مجالس کی بوده؟ اهل بیت واقعا مجالس اهل بیت یک معجزه است واقعا یک معجزه است حیات می دهد به انسان امام دومین اثرش دومین اثرش ثمره عفت قناعت است عفت باعث قناعت برادرها عفت این خیلی این ثمره اش مهم است عفت سبب می شود آدم اسراف نکند خب بالاخره چرا آدم مگر این دنیا اگر این دنیا یک چیزی بود خوب بود آدم هی بخورد بخوابد بپاشد بریزد تجمل گرایی کند خیلی خوب بکند ولی خب یک همچنین چیزی است برای چی هر لقمه اش هزار تا سم دارد برای چی مگر بی کار است آدم خدا ان شاء الله آقا عفت فطری و ذاتی و حقیقی به همه ما به حق امام حسین عنایت کند همین الان صلوات بر محمد  و آل محمد کسی که عفت پیدا می کند قناعت می کند قناعت پیدا می کند به آن چیزی که می رسد راضی می شود آن چیزی که می رسد راضی می شود می دانید یعنی چی یعنی دیگر چشمش دنبال چیزهای دیگر نیست هر چه رسید همان است نه این که بنشیند در خانه کار نکند نه کار می کند ولی هر چه می رسد همان برایش بس است قانع است بعد یک نکته خیلی مهم اینجا است وقتی قانع شد دستش باز می شود سخی می شود کریم می شود عرض کردم لئیم کسی است نه خودش می خورد نه به دیگران می دهد بخیل کسی است خودش می خورد به دیگران نمی دهد خودش می خورد به دیگران نمی دهد سخی کسی را می گویند خوب است خدا پدر و مادر سخی را بیامرزد هم خودش می خورد هم به دیگران می دهد این خوب است ولی بالاتر از این کریم است کسی که فقط به دیگران می دهد از خودش ایثار می کند می گذرد برادرها ببینید بس است برای من این ثمره دوم باشد ان شاء الله اگر خدا بخواهد ثمرات دیگرش را فردا شب توفیق داشته باشیم زنده باشیم خدمت شما عرض کنیم ببینید آقا کریم یعنی این کریم یعنی این که امام حسن مجتبی هر چه دارد در خانه می دهد بعد غلام دادش در می آید می گوید شاه می بخشد شاقلی نمی بخشد دادش در می اید آقا خب پس ما برای خودمان چی گذاشتی آقا می گوید خودمان خدا بزرگ است هر چه دارد را می دهد می رود کریم یعنی این کریم یعنی چی؟ برادرها ابی عبد الله خدمت شما عرض شود که می داند بچه هایش را زن و بچه همه اسیر می شوند و مشکلات برایشان پیش می اید و این ها کریم یعنی این تمام آبرویش را می دهد برای مردم تمام زن و بچه را می دهد برای مردم جانش را می دهد برای مردم مالش را با آن تمام آن صحرا کربلا را می خرد برای مردمی که در آینده می ایند زیارت می کنند عجب کریمی برادرها عجب کریمی خواهرها عجب کریمی دویست دینار می دهد به این ساربان که غروب بیاید سراغش که این سیر بشود دنبال این کمربند قیمتی دیگر نیاید که این جنایت را مرتکب نشود ببین چه کرمی چه دویست دینار بیشتر از ان چیزی که آن کاروانی که آورده بوده وسایلشان را بیشتر از آن دست مزدی می بایست به او بدهد دویست دینار بیشتر می دهد برای این که این چشمش دنبال این کمر بند نباشد ولی غروب شد آمد بس است برای من روضه من همین آمد یا امام زمان گرگ و میش که شد آسمان که دید کسی نمی بیند آمد کمر از را از آقا بردارد یا الله دست مبارک آقا دستش را گرفت یعنی حیا کن یک شمشیر شکسته برداشت دست راست آقا را قطع کرد دست چپ آقا دستش را گرفت یک شمشیر شکسته برداشت دست چپ آقا هم قطع کرد امام زمان چه کار کردند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × چهار =

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا