
اهلبیتعلیهمالسلام بخل ندارند
بحث ما در مورد مناقب چهاردهمعصومعلیهمالسلام است. مناقب چهاردهمعصومعلیهمالسلام از جهتی مناقب انسان است. تهران قدیم وعاظ خیلی قوی و مشهوری داشت که یکی از مهمترین آنها حاج آقای اعتمادی امام جماعت مسجد کنی بود. در اوایل طلبگی زمانی که نوجوان بودم ایشان به بنده فرمودند خدا هر چه داشته به اهلبیتعلیهمالسلام داده، در واقع همه چیز را به اهلبیتعلیهمالسلام داده و ما هم هیچی. بنده به ایشان عرض کردم خوبی آن این است که اهلبیتعلیهمالسلام هم هر چه دارند به همه میدهند چون آنها بخل ندارند. اهلبیتعلیهمالسلام حجاب اکبر هستند اما حجاب اکبری که همه چیزشان را میدهند، اول حجاب عالم هستند اما اول حجابی که همه چیزشان را میدهند و این خیلی خوب است بنابراین هر چه خدا به آنها داده برای ما خوب است و هر چه خدا به آنها بدهد برای ما بهتر است به همین دلیل این مناقبی که عرض میکنیم برای ما هم هست.
ما بخیل هستیم
وجود مقدس حضرت محمدصلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید چهار چیز را اگر خدا به کسی بدهد هر چه خیر در عالم هست به او داده است. حالا امروز همین روایت را با هم بحث کنیم خوب است. این چهار چیز را همه دارند فقط باید بخواهند. عجیب است ما چقدر بخیل هستیم فکر میکنیم خدا به فلانی میدهد ولی به ما نمیدهد. ریشه تمام بدبختیهای عالم همین حسودی و بخلی است که میکنند چون فکر میکنیم خدا به یک نفر میدهد ولی به یک نفر دیگر نمیدهد. خدا همه چیز به همه کس داده و انسان میتواند به جایی برسد که وقتی اراده کند بگوید بشو میشود.
مقام بهشتیها در بهشت
در این روایت مبارکه آمده به بهشتیها مقامی میدهند که هر چه اراده بکنند بگویند بشو میشود. خدا به انسان یعنی به بهشتیها اراده خدایی میدهد ولی مسأله اینجاست که در همین جا میتوان به بهشت دست پیدا کرد لذا الآن هم هست ولی ما فکر میکنیم نیست. «وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرَى»[1] در روز قیامت جهنم آشکار میشود در واقع جهنمیها الآن در جهنم هستند و بهشتیها هم در بهشت هستند فقط چشمی میخواهد که بتواند ببیند. لذا پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید هر کسی که این چهارتا را داشته باشد خیر دنیا دارد نه حضرت علیعلیهالسلام و حضرت مهدیعج آنها که دارند ما هم اگر به طرف آن برویم به ما هم میدهند البته در آخر خدا لطف میکند به همه میدهند، چون خدا کرم دارد به همه میدهد حتی به جهنمیها.
درخواست جهنمیها
اهل جهنم دو سه میلیارد سالی انشاءالله میسوزند و عذاب میکشند تا اینکه پاک میشوند، خدا آنها را جراحی میکند. یکی از مطهرات آتش است پس خدا همه را حتی بدها را میخواهد پاک کند. اهل جهنم در جهنم میگویند «لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا»[2] خدایا ما را برگردان کار خوب میکنیم یعنی آنها هم متوجه بدبختی و گناهانشان میشوند همین که متوجه میشوند خدا میفرماید دیگر فایده ندارد «إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَلا عَمَلَ»[3] امروز روز عمل است نه حساب ولی فردا روز حساب است نه عمل لذا فایدهای ندارد. البته این خوب است که فایدهای ندارد چون اولا آنها برگردند دوباره همان آش و همان کاسه است ثانیا اگر آنجا بمانند خوبیای که دارد این است که عذابشان را میبینند و از جهنم بیرون میآیند.
هستی مطلق
در اول مناقب چهاردهمعصومعلیهمالسلام خواندیم «بسم الله الرّحمن الرّحیم الحَمدُ لِلّهِ ربِّ العالمینَ حَمداً أزلیّاً بِأبَدِیِّتِهِ و أبدیّاً بأزلیَّتِه ، سرمَداً بإطلاقِهِ»[4] و گفتیم خدای تبارک و تعالی هستی مطلق و مطق هستی است هر چه هست اوست و اهلبیتعلیهمالسلام هم در مقابل خدا هیچی ندارند «هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡآخِرُ وَٱلظَّـٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ»[5] اهلبیتعلیهمالسلام ظاهر خدا هستند، وجه هستند و در مقابل عالم همه چیز دارند ولی در مقابل خدا چیزی ندارند بنابراین خدا سرمدی و ازلی و ابدی و مطلق است. «مُتجَلِّیاً مَرایا آفاقِه» در همه جا تجلی کرده است «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»[6] «حمدَ الحامِدینَ دَهرَ الدّاهِرین» و عرض کردیم ظرف تحقق مجردات را دهر میگویند.
عالم الست
اگر یادتان بیاید ما قبلا در عالم عقول و در عالم مثال بودیم البته یادمان رفته البته اگر یک مقدار توجه کنیم آرام آرام یادمان میآید. الآن این چیزهایی که به ما دادند برای این است که قبلا داده بودند ما فکر میکنیم این چیزها را به دست آوردیم خیر؛ این ها را قبلا در عالم الست به ما داده بودند یعنی در عالم عقل، در عالم مثال همه اینها را ما داشتیم یعنی خدا به ما داده بود لذا همه چیز برای خداست منتها ما را اینجا آورده تا بفهمیم ما جز گناه هیچی نداریم و همه چیز برای خودش است تا تکبر نکنیم؛ یک کلمه تکبر نکنیم.
دهر الداهرین
در عالم عقول که همه ما تشریف داشتیم «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى»[7] حقایق را به ما داده بودند حالا هم دارد کشف و منکشف میشود و پردهها کنار میرود و انوار عالم ظهور و بروز پیدا میکند و منافاتی هم با اختیار ندارد چون تمام آنها را خود ما اختیار کرده بودیم. هر کسی در وجود خودش دارد سیر میکند آن چیزی را که از خدا خواسته بروزش بدهد، هر کسی به طرف مطلوب خودش میرود «ناریان مر ناریان را طالبنند نوریان مر نوریان را جاذبند» «السَّعيدُ مَن سَعِدَ في بَطنِ اُمِّهِ، وَالشَّقِيُّ مَن شَقِيَ في بَطنِ اُمِّهِ»[8] و اینکه نافی اختیار هم نیست چون از همان اول همه آنها را خودمان خواسته بودیم لذا از همان اول ما در علم خدا بودیم بنابراین در عالم عقول ظرف تحقق عالم عقول دهر است لذا دهر الداهرین میفرماید.
حمد الحامدین
اما خدا فوق آن است، ازلی و ابدی و سرمد است، فوق ظرف عقول است، ظرف خدا ظرف اسماء و صفات است و ظرف اسماء و صفات هم برای انسان کامل است و خدا از آن هم بالاتر است لذا حمد الحامدین میفرماید. حمد الحامدین یعنی وجه الله، انسان کامل؛ انسان کامل هم تمام اسماء و صفات را دارد، عقول را دارد، مثال را دارد، نفوس را دارد، ملک را دارد، همه چیز را دارد، سلطان هستی هستند و فقط اهلبیتعلیهمالسلام میتوانند خدا را حمد کنند و در بین اهلبیتعلیهمالسلام هم فقط حضرت محمدصلیاللهعلیهوآلهوسلم و حضرت امیرالمومنینعلیهالسلام و حضرت صدیقه طاهرهسلاماللهعلیها سه نوری هستند که اصل معرفت هستی را دارند و بقیه چهاردهمعصومعلیهمالسلام جیره خوار این سه نور هستند لذا دهرها بود و فقط این سه نور بودند ولی آنها بخل ندارند و آمدند تا به همه بدهند.
خاطر خواه اهلبیتعلیهمالسلام
در سال شصت و یک هجری امام حسینعلیهالسلام هفتاد و دو تا یار داشت ولی الآن میلیونها یار بلکه بالاتر صدها میلیون یار دارد. حاج قاسم میگفت اگر حضرت آقا اراده کند در یک آن هشتاد میلیون سرباز جمع میکنم؛ راست هم میگفت. الآن امام حسینعلیهالسلام خاطر خواه زیاد دارد که خدا و اهلبیتعلیهمالسلام این بساط را درست درست کردند و این مدام گسترش پیدا میکند تا اینکه انشاءالله امام زمانعج بیاید و به امید خدا همگی به قدس میرویم تا پشت سر حضرت نماز بخوانیم سپس نماینده خودش حضرت عیسی را به اروپا میفرستد لذا همه جا را میگیرد. شارح بعد از حمد توضیحاتی میدهد که نیازی نیست آنها را بخوانیم.
منقبت پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم
اولین معصومی که منقبت آن را بیان میکند پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم است. میفرماید «صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلهِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی سیِّدِنا و نبیِّنا أصْلِ الوُجُودِ و عینِ الشّاهِدِ وَ المَشْهود ، أوَّلِ الأوائلِ» همه عالم زیر سیطره اسماء و صفات هستند و اسماء و صفات زیر سیطره نور چهاردهمعصومعلیهمالسلام است و پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم از همة آنها بالاتر است و خدا از پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم بالاتر است. اصل وجود، عین شاهد و مشهود؛ مولا میفرماید نوری که متحد بین پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم و چهاردهمعصومعلیهمالسلام است «أَنَا الْأَوَّلُ وَ أَنَا الْآخِرُ وَ أَنَا الْبَاطِنُ»[9] «انا الشاهد انا المشهود انا العابد انا معبود»[10]. «أوَّلِ الأوائلِ و أدَلِّ الدّلائل» بهترین دلیل بر حقانیت خدا چه کسی است؟ نگاه کنید اسم چه کسی روی ماذنهها میرود؟ یک میلیارد و نیم مسلمان صبح و ظهر و شب مدام اسم چه کسی را میبرند؟ مردم روز و شب بلکه هر لحظه بر محمد و آل محمد صلوات میفرستند.
نقش شیعه
حکومت عیسی، حکومت موسی اسمی است. خود یهودیها و مسیحیها هم اهل عبادت نیستند فقط بعضیها یک شنبه کلیسا میروند ولی این اسلام است که دارد ظهور پیدا میکند، شیعه است که دارد ظهور پیدا میکند، شیعه است که دارد برادران اهل سنت را در لبنان و در فلسطین و در یمن و در عراق و در سوریه پشتیبانی میکند و در سر تا سر عالم مستضعفان را پشتیبانی میکند و این شیعه است که پوزه استکبار را به زمین میساباند.
قابلیت و فاعلیت
«مَبْدءِ الأنوارِ الأزَلیِّ و مُنتَهَی العُروج الکَمالی ، غایة الغایات ، المتعین بالنِّشآت ، أبِ الأکوان بفاعِلیّة» «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ»[11] «أبِ الأکوان بفاعِلیّة» یعنی خدا با فعلیتش تمام عقول و مثال و ملک را به وسیله نور پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم و حضرت علیعلیهالسلام درست کرده است. «و أمِّ الإمکان بقابلیّة» «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ»[12] نوری است که هم مادر است و هم پدر و هم قابلیت میدهد و هم فاعلیت. دو وجهه داریم؛ وجهه قابلی و فاعلی.
وجهه قابلیت
وجهه قابلی را باید با توانایی، با استعداد، با اقتضاء، با ارتباط با خدا به دست بیاوریم یعنی شب داشته باشیم، عبادت داشته باشیم، نماز شب داشته باشیم، قرآن داشته باشیم؛ راه هم یکی است. دستورالعملی که حقیر عرض کردم همه چیز در آن دارد منتهی باید مدام زیادش کرد. این دستورالعمل را میتوانید از دفتر (22981174) ما تهیه کنید. یک نفر را میبینید دو رکعت نماز میخواند، یک نفر یازده رکعت، یک نفر هزار رکعت لذا فرق امام زمانعج با ما همین است. یک نفر را میبینید یک جز قرآن میخواند، یک نفر را میبینید شش جز قرآن میخواند، یک نفر را میبیند ختم قرآن میکند لذا مدام باید بالا برویم. یک نفر را میبینید به دو فقیر کمک میکند، یک نفر را میبینید به صد فقیر کمک میکند، یک نفر را میبینید به هزار فقیر کمک میکند. یک نفر را میبینید مسجدی را میچرخاند، یک نفر را میبینید شهری را اداره میکند، یک نفر را میبینید کشوری را اداره میکند، یک نفر هم مثل ولایت فقیه کل دنیا را اداره میکند لذا بین آنها خیلی فرق است. اما همین را باید درست کرد و جلو رفت و نباید فکر کنیم ما کم داریم بلکه ما همه چیز داریم. شما در هر نقطهای که باشید میتوانید به تمام عالم حکومت کنید. لازمه حکومت این نیست که حتما رئیس جمهور بشوی، وکیل مجلس بشوی. اگر با نورانیتت در همان شب بدون اینکه کسی ببیند و با دعایت قدرت پیدا کنی میتوانی تمام عالم امکان را عوض کنی.
مظهر خالقیت
«أبِ الأکوان بفاعِلیّة و أمِّ الإمکان بقابلیّة» اب الاکوان در ما هم هست. پس کجاست؟ ما خودمان را هم نمیتوانیم جمع کنیم. ملا احمد نراقی در معراج السعاده میفرماید چرا خدا به ما توفیق داده تا بچهدار بشویم؟ بهخاطر اینکه خالقیت خدا در ما تجلی کند تا ما هم ببینیم که خدا خالق است لذا ما هم میتوانیم مظهر خالق بشویم. خیلیها بچهدار نمیشوند اما کاری ندارد «گر گدا کاهل بود تقصر صاحب خانه چیست» دعا کند و راهش را درست کند. در روایت دارد بیماریهایی که ما داریم بهخاطر تاریکیهایی است که در وجود ما هست لذا راهش را با خدا درست کند همه چیز درست میشود اصلا محال در محال است که نشود. وقتی که شما میتوانید خالق دو فرزند یا ده فرزند باشید پس میتوانید خالق عالم هم بشوید، خالق کل هستی هم بشوید لذا میتوانید تمام هستی را عوض کنید و به آن افاضه فیض کنید.
آثار دعا
عالم بزرگواری میفرمود اگر میتوانید با دست کمک کنید مثلا صد هزار تومان، صد میلیون تومان خمس بدهید، زکات بدهید، انفاق کنید اما اگر نمیتوانید پس دعا کنید چون با دعا میتوان هر کاری کرد. «الدُّعاءُ مُخُّ العِبادَةِ»[13] حقیقت عبادت دعاست لذا با دعا هر کاری میتوان کرد. در روایتی آمده بعضیها روز قیامت با دعا به همه جا رسیدند اما برخی اعتراض میکنند میگویند خدایا چرا ما این همه جان کندیم مثل آنها نشدیم در حالی که آنها با دعا به همه جا رسیدند؟ ندا میآید من خدا هستم دلم میخواست با دعا به آنها بدهم. شما هم عمل کنی به اندازه عملت میگیری لذا شما هم دعا کن چه اشکالی دارد! درب دعا که بسته نیست. خدا رحمتش کند امام (ره) میفرمود با دعا هیچی به انسان نمیدهند و به هیچ جایی نمیرسد البته این هم درست است چون دعا فقط راه را باز میکند لذا باید کفر نعمت نکنی مثلا اگر میخواهی پزشک بشوی، مجتهد بشوی، فوق تخصص هستهای بشوی و … پس شب دعا کن، نمازت را بخوان، آیات اسم اعظم را بخوان، نافلههایت را بخوان، عاشورا بخوان، جامعه بخوان، آل یاسین و … را بخوان و در روز هم برای نوکری کردن برو درس بخوان، لذا زحمت بکش خدا هم راهت را باز میکند. خدا نه تنها راهت را باز میکند بلکه در شب نشانت میدهد کجا میروی، کجا نمیروی، کجا پیروز میشوی، کجا زمین میخوری بنابراین همه را نشانت میدهد پس با خیال راحت برو.
مثل حاج قاسم
خدا امام را رحمت کند وقتی که به ایران میآمد خبرنگار در هواپیما از او پرسید چه احساسی دارید؟ فرمود هیچی. دوباره چه احساسی دارید؟ باز فرمود هیچی. هیچی نه اینکه هیچی بالاخره خوشحال بود، به عالم علاقه داشته، به تجلی امامزمانعج علاقه داشت، همه هستی امام (ره) حکومت اسلامی بوده اما چرا میفرماید هیچی؟ چون همه آنها را میدید. اما ما بدبخت بیچارهها باید ببینیم میشود یا نمیشود؟ لذا دست و پایمان میلرزد. بالای خاکریز بروم تیر میخورم یا تیر نمیخورم؟ این برای بیچاره و بدبختهایی مثل من است ولی اگر شب داشته باشی و راهت را پیدا کرده باشی و باطن و ظاهر عالم را به تو نشان داده باشند دیگر راحت میشوی و با خیال راحت بالای خاکریز میروی و میدانی هیچی نمیشود مثل حاج قاسم که میداند مرگش چه زمانی فرا میرسد لذا هر چه میخواهند جلوی او را بگیرند گوش نمیدهد. سید حسن نصرالله به او گفت خطرناک است نرو اما او گفته باید بروم. یادم نیست دختر چه کسی بود فکر کنم دختر عماد مغنیه گفته بود نرو اما نرو ندارد و باید برود مثل مولا امیرالمومنینعلیهالسلام که درب جلوی حضرت را گرفت، مرغابیها جلوی حضرت را گرفتند همچنین آسمان و زمین هم میخواهند جلوی حضرت را بگیرند اما باید برود و خودش میداند باید شهید شود تا ما با شهادتش جان بگیریم. البته این با اختیار و اراده خودش میباشد نه اینکه فکر کنید جبر است.
آب ولایت
اختیار در تمام عالم سریان دارد لذا همین میز و میکروفون و صندلی و منبر و … همگی اختیار دارند «ما سمیعیم و بصیریم و هشیم با شما نامحرمان ما خاموشیم» لذا همه زنده هستند، همه حی هستند. عالم، عالم حیات است لذا خداوند در قرآن میفرماید «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم وَجَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ كُلَّ شَيۡءٍ حَيٍّ»[14] آب را مایه حیات قرار دادیم. در ظاهر این آب است که درخت را زنده میکند، سبزه را زنده میکند، میوهها را میرویاند اما در باطن این آب ولایت است که به تمام دنیا هستی و حیات داده است پس تمام دنیا زنده و فهیم هستند. لذا قرآن میفرماید «وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ»[15] همین پرندههایی که دارند با بال پرواز میکنند «إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ» مثل شما میفهمند، مثل شما هستند. فکر کردی فقط خودت میفهمی! خیر؛ آنها هم میفهمند. یک مورچه به حضرت سلیمان چقدر چیز یاد میدهد، اسب امام حسینعلیهالسلام چهل تن از ملعونین را به درک واصل میکند لذا فهم این اسب از تمام آن صد و سی هزار سپاه و خیلی از مسلمانان آن زمان بیشتر بود.
اراده انسان
خودمان را نتوانستیم عوض کنیم؛ وقتی انسان اراده میکند چهار رکعت نماز میخواند خودش را عوض میکند، اراده میکند نماز جمعه میرود خودش را عوض میکند، اراده میکند نماز جماعت میرود خودش را عوض میکند اما اگر اراده نکند یعنی تنبلی کند و بخوابد پس به نماز جماعت نمیرود، نماز شب نمیخواند، هیئت نمیرود، سرکار نمیرود بنابراین انسان باید خودش را درست کند.
مثل اعلی
«المثل الأعلی الإلهی» «لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ»[16] خدا مثل ندارد ولی مثل اعلی دارد «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»[17] یعنی خدا نظیر ندارد چون شریک ندارد ولی آیه دارد. آیه یعنی نشانه، یعنی پنجرهای که خدا کارهایش را به وسیله آن انجام میدهد. نسبت به خدا هیچ کاره است اما نسبت به ما همه کاره است لذا مرید است، قادر است، حی است، علیم است، سمیع است، بصیر است و نسبت به ما همه چیز است ولی نسبت به خدا میگوید اگر میخواهید به مردهای که بین زندهها راه میرود نگاه کنید به حضرت علیعلیهالسلام نگاه کنید چون وجه الله است و خدا در ایشان تجلی تام کرده است. «المثل الأعلی الإلهی» مثل اعلای الهی است. «لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ» «أَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»[18] «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ»[19]
روز جمعه
جان همه را می گیرند جز امیرالمومنینعلیهالسلام و هر کسی که مثل حضرت علیعلیهالسلام باشد مرگ نخواهد داشت لذا ابدی و ازلی میشود. خدا بر چهاردهمعصومعلیهمالسلام تقدم دارد ولی انسان کامل و هر انسانی که اراده کند بر عالم تقدم وجودی دارد. امروز هم روز جمعه است روز رفتن است لذا روز تنبلی نیست، روز شلی نیست، روز فشالت نیست، روز کسالت نیست، روز منعطل شدن نیست، روز تعطیلی نیست لذا قرآن میفرماید وقتی که نماز جمعه را خواندید «وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ»[20] دنبال فضل خدا بروید، دنبال روزی بروید اما نمیفرماید روز جمعه بخوابید لذا ما تعطیلی نداریم. جمعه وقت وصل است، وقت اتصال است، وقت تجلی است، وقت کار است، وقت زحمت است، روز رسیدگی به خانواده است البته نه به صورتی که از خدا باز بمانیم در واقع انسان باید هم خدا را داشته باشد و هم خانواده را. بالاترین کار این است که انسان اول خدایی شود آن وقت به خانوادهاش برسد یعنی کسی که خدایی است از خانواده غافل نمیشود.
بروز دادن تمام کمالات
«هَیُولی العَوالِمِ الغَیْرِ المُتَناهِی» مثل اینکه بس است اما این روایت را خواندم برای اینکه آن روایت را عرض کنم که خیر دنیا و آخرت را به چه کسی میدهند. خلاصه اینکه شما هم تمام این شئون و کمالات را دارید فقط باید بروزش بدهید. مگر میشود؟ بله؛ انسان اول با دو رکعت شروع کند، بعد چهار رکعت، بعد شش رکعت، بعد کمک به این و آن، دستگیری از این و آن پس آرام آرام جلو برود و زیادش کند. مگر امام خمینی (ره) از اول در دل مادرش امام خمینی (ره) بود؟ زحمت کشید. هر چند به نظر من امام خمینی (ره) در دل مادرش امام خمینی (ره) بود ولی به هر حال زحمت کشید، تلاش کرد، درس خواند و از شش سالگی او را به حوزه علیمه کنار پدرش گذاشتند بعد پیش استاد درس خواند و درس داد و زحمت کشید و مبارزه کرد لذا ما هم باید همین کار را کنیم و باید همین راهی که امام (ره) رفت را برویم.
تمام خیرات دنیا و آخرت
اما روایت میفرماید اگر این چهار چیز را به کسی بدهند تمام خیرات دنیا و آخرت را به او دادند 1- ورعی که باعث ترک گناه شود. 2- خوش اخلاقی که با مردم مدارا کند 3- حلمی که با جهل مردم مقابله کند و عصبانی نشود. هر کسی ظرفی دارد لذا خدا پسندیده «شاه میبخشد شاقلی نمیبخشد». حضرت ابراهیم هیچ وقت بدون مهمان غذا نمیخورد. چند روز جلوی درب ایستاده بود اما مهمانی نمیآمد. روزی یک کافر نره غولی آمد و دستش را گرفت و داخل خانه برد. خلاصه غذا را خورد بعد از غذا خوردن حضرت ابراهیم دید آن شخص کفر میگوید. چارقت دوزم کنم سرت دستکت بوسم. با خدا جوری حرف میزند که انگار خدا دست و پا و چادر و … دارد. حضرت ابراهیم فرمود اگر میدانستم کافر هستی تو را داخل نمیآوردم خلاصه بیرونش کرد. ندا آمد ابراهیم تو چهکار داری کافر به من است. شصت، هفتاد ساله کفر من را میگوید ولی من روزیش را قطع نکردم اما تو به اندازه یک وعده غذا نتواستی تحملش کنی. به هر حال باید تحمل کرد، هر کسی یک شأنی دارد، پس انسان باید حلم داشته باشد البته زمانی هم لازم است انسان با سیلی بزند ولی آن سیلی هم از روی رحمت و از روی حلم و از روی صبر و از روی عشق باشد. «سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ»[21] خدا عذابش هم از روی رحمت است اگر با صورت به زمین میاندازد چون دوستت دارد میخواهد آدم بشوی لذا حواست را جمع کن ببین چه اشتباهی کردی چون میخواهد تو را از قعر جهنم بیرون بکشد، میخواهد تو را از داخل زبالهدانی بیرون بکشد لذا همهاش رحمت خداست. 4- زن زیبایی که در دنیا و آخرت به او کمک کند. پرسید علی جان، فاطمه چطور همسری بود؟ عرضه داشت آقا خیلی خانم خوبی بود، هم در دنیا و هم در آخرت کمکم میکرد. در روایت مبارکه میفرماید از سعادتهای بزرگ مرد این است، همسری داشته باشد که وقتی وارد خانه میشود چهره زیبایش را که میبیند تمام خستگیهایش از بین برود و دلش شاد شود. حضرت صدیقهسلاماللهعلیها این طور بود.
ذکر مصیبت
در روایت دارد هر روز صبح نور سفید رنگی از حضرت صدیقهسلاماللهعلیها ساطح میشد که تمام دنیا را پر میکرد لذا امیرالمومنینعلیهالسلام کیف میکرد؛ ظهر نور زرد و شب هم نور قرمز لذا همه عالم فیض میبردند. حوریه بهشتی بود «انسیه الحوراء». اما روزی جلوی حضرت را گرفتند و همین صورت زیبایش را بدجوری زدند. نانجیب جلوی خانم را گرفت امام حسنعلیهالسلام پنج الی شش ساله بود که دستش در دست خانم بود. نانجیب گفت چه چیزی در دست داری؟ حضرت فرمود قباله فدکی است که پدرم به من داده. نانجیب قباله را گرفت پاره پاره کرد بعد چنان سیلی به صورت خانم زد یا امام زمانعج؛ دو طرف صورت خانم کبود شد، خانم روی زمین افتاد. من نمیدانم این طور میگویند رفتنی خانم دست امام حسنعلیهالسلام را گرفت ولی برگشتنی امام حسنعلیهالسلام دست خانم را گرفت. اما از این سختتر کجا بود هیزم جمع کردند درب خانه فاطمه زهراسلاماللهعلیها را آتش زدند یا الله.
منابع
[1]– سوره مبارکه نازعات، آیه36
[2]– سوره مبارکه مومنون، آیه100
[3]– نهج البلاغه، صبحي صالح، الخطبه42، ص84
[4]– صلوات و مناقب چهارده معصوم (ع)، محیی الدین ابن عربی
[5]– سوره مبارکه حدید، آیه3
[6]– سوره مبارکه فصلت، آیه53
[7]– سوره مبارکه اعرافٍ آیه172
[8]– التّوحيد، الشيخ الصدوق، ص356
[9]– الإختصاص، الشيخ المفيد، ص163
[10]– مجمع النورين، المرندي، الشيخ أبو الحسن، ص339
[11]– البرهان في تفسير القرآن، البحراني، السيد هاشم، ج2، ص78
[12]– سوره مبارکه قلم، آیه1
[13]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج93، ص300
[14]– سوره مبارکه انبیا، آیه30
[15]– سوره مبارکه انعام، آیه38
[16]– سوره مبارکه روم، آیه27
[17]– سوره مبارکه شوری، آیه11
[18]– سوره مبارکه بقره، آیه115
[19]– سوره مبارکه الرحمن، آیات26-27
[20]– سوره مبارکه جمعه، آیه10
[21]– فرازی از دعای امام سجاد علیهالسلام در روز عرفه
بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج94، ص386