
متن جلسه
اهمیت مابینالطلوعین
بعضی از برادران گفتند در ماه مبارک رمضان تمام شب بیدار هستند لذا خسته میشوند بنابراین صبحهای جمعه فقط نماز را بخوانیم و بعد برای استراحت برویم لذا سخنرانی را تعطیل کنیم. حرف خوب و زیبایی است لذا هر کسی که میخواهد تشریف ببرد ولی مابینالطلوعین خیلی مهم است مخصوصاً صبح جمعه که تمام ملائکة شب هستند، تمام ملائکة روز هم هستند، تمام ملائکة الله هفت روز هفته هستند. به همین دلیل حقیر گفتم خیر، اگر خدا بخواهد و زنده باشیم بیاییم البته در حد قدرت و توانمان. حالا اگر اینجا چرت هم زدید اشکالی ندارد، خدا افتخار میکند و میفرماید ملائکة من ببینید این بشر بهخاطر من و ملائکة الله چرت میزند لذا این خیلی مهم است که انسان از خستگی خوابش برده باشد البته این خواب نیست بلکه بیداری است. کسی که دیشب تا حالا جان کنده، سختی کشیده و عبادت کرده اشکال ندارد حالا اینجا یک مقدار چشمهایش روی هم میرود.
بیدار بودن قلب
درمورد وضو دو نظریه داریم 1- وقتی که گوش نشنود، چشم هم نبیند وضو باطل میشود. اما نظریة بعدی که به نظرم نظریة خوبی است این است که 2- اگر گوش نشنود و چشم هم نبیند ولی قلب بیدار باشد وضو باطل نیست. بنده در این باره روایتی دیدم. اما سوال اینجاست مگر میشود گوش نشنود، چشم هم نبیند ولی قلب بیدار باشد؟ بله، نشنیدن و ندیدن شدت و ضعف دارد بنابراین نمیشود که گوش هیچ چیزی نشنود. اگر فریاد بزنی طرف بیدار میشود پس معلوم میشود میشنود اما کم و زیاد دارد. بنابراین گاهی چشم و گوش انسان میرود ولی قلب زنده است لذا طهارت هست. در واقع پیش امامزمانعج میرود، کربلا میرود؛ در ظاهر اینطرف نیست ولی آنطرف هست؛ نجف میرود، مشهد میرود، قرآن میخواند، با حضرت زینبسلاماللهعلیها است، با حضرت زهراسلاماللهعلیها است که اینها خودش اسراری است. خدا انشاءالله قلب ما را بیدار کند. پیامبرصلیاللهعلیهآلهوسلم میفرماید « وَ لاَ يَنَامُ قَلْبِي»[1] چشمان من میخوابد ولی قلب من بیدار است. انشاءالله به مدد حضرت علی اصغرعلیهالسلام و به مدد چهارده معصومعلیهمالسلام به ما هم قلب بیدار، قلب محمدی و قلب علوی بدهد و تا قیام قیامت قلب ما خواب نداشته باشد بلکه بیدار و حی مطلق و نور مطلق باشد.
تکرار نبودن
متن صلوات محیالدین برای پیامبرصلیاللهعلیهآلهوسلم را خواندیم. الآن شرح آقای خلخالی را میخوانیم نه آقای خلخالی که دشمن خونی موادیها و مفنگیها بود. حالا یادم نیست اما برای چند قرن پیش است. خلاصه منظور، آقای خلخالیای است که عارف بوده لذا شرح ایشان را داریم میخوانیم البته تکرار هم نیست. این اجمال میشود و آنها تفصیل آن اجمال میشوند. «الر كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ»[2] حالا داریم از کلام ایشان تفصیل آن را میخوانیم لذا تکرار نیست حتی اگر هر روز هم اینها را بخوانیم. مثلاً اذان چقدر زیباست صبح میگویند، ظهر میگویند، شب میگویند، دوباره صبح و ظهر و شب میگویند. یک دفعه اذان اعلام را میگذارند، یک دفعه اذان مسجد را می گذارند، اقامه هم تکرار اذان است که فقط یکی دو جمله آن فرق دارد آیا این تکرار است؟ خیر، بلکه با این بالا میروی.
زنگ تفریح
زندگی پس از زندگی برنامة خوبی است. دیروز شخصی میگفت جایی رفته بود که حضرت زهراسلاماللهعلیها و حضرت علیعلیهالسلام کمکش کرده بودند لذا به دنیا برگشته بود. آنها سختیهایی میکشند لذا یکی از آنها میگفت من هزاران سال خفه میشدم، هزاران سال در تاریکی بودم البته اینها یک ذره است لذا خوش به حالش که برگشته، شاید خدا به فریادش برسد. یعنی آنها هنوز شب اول قبرشان را ندیدهاند. مثلاً شخصی میگوید وای فای یک نفر را هک کرده بودم لذا یقه من را گرفتند، خوبیهای من را گرفتند و به او دادند، بدیهای او را هم گرفتند و به من دادند. میگوید خیلی سختی کشیدم. این اولش است اگر در قبر تشریف میبردید همین به صورت جهنم و آتش میشد لذا پدرش را در میآوردند. شما فکر کردید به همین سادگی است که میگویی سختی کشیدم؟ آنها یک سری مواقفش را میبینند، همة آن را نمیبینند این اجمال آن است. میگوید شخصی جهنم رفته بود به او گفته شد که هر کدام از این عذابها را که می خواهی انتخاب کن. هر کجا میرفت میدید دارند سرب و آتش گداخته میریزند. اما یک سری از افراد را دید که در لجن هستند با خودش گفت که حالا این خیلی سخت نیست، در لجن هستم ولی نمیسوزم لذا آن را انتخاب کرد. داخل که رفت گفتند این زنگ تفریح است، حالا باید در لجن خفه شوید! پس به این آسانی نیست. ما فکر میکنیم گُل و بلبل است، همه نور میبینند پس اینکه چیزی نیست لذا همگی تشریف ببریم. خیر؛ اینطور نیست، اینها زنگ تفریح است، بعداً پدرشان در میآید. حضرت موسیعلیهالسلام که پیامبر اولی العظم است میگوید مثل کندن پوست گوسفند. پیامبران از بعضی عذابهای مواقف صحرای محشر به کربلا پناه میبرند. میخواهم عرض کنم که سخت است و ما باید حواسمان را جمع کنیم. بنابراین اینها اجمال است تفصیل نیست. تفصیلش را انشاءالله در قبر که تشریف بردند میبینند. البته انشاءالله اینجا توبه میکنند چون این را دیدهاند پس میترسند لذا فرصت توبه دارند اما برای ما سخت است چون ندیدهایم و باید اینجا حواسمان را جمع کنیم که آنجا بلایی سرمان نیاید. به هر صورت اینها اجمال بود البته تفصیل هم دارد و الآن تفصیلش را با هم میخوانیم.
معنای حم
در اینجا شارح کلامی دارد که بهتر است از اینجا شروع کنم. میفرماید «حم»؛ میدانید که «حم» یکی از اسماء خداست و یکی از اسماء پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم است، هم اسماء و صفات خداست و هم اسماء و صفات پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم است. مثل «طه» هم اسماء و صفات خداست و هم اسماء و صفات پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم است. «حم» یعنی چه؟ «ای الجامع لجوامع الاسماء الحسنی»[3] ایشان میفرماید حم یعنی حقیقتی که جمع کننده تمام اسماء حسنای خداست. «جامع لجوامع اسماء و صفات خدا». جامع جوامع یعنی چه؟ روایتی داریم که میفرماید تمام اسماء و صفات خدا در چهار اسم است، «الله» «تبارک» «تعالی» و «هو» که صوت ندارد، حرکت ندارد «ها، هو، ه» نفَس ها هو؛ بالاخره این اسم است، چهارمین اسم مقدس که پنهان است «هُ». این چهارتا اسم جوامع هستند یعنی هر کدام از آنها کلی اسم زیر مجموعه خودشان دارند لذا در همان روایت میفرماید «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ اسْماً بِالْحُرُوفِ غَيْرَ مُتَصَوِّتٍ»[4].
حقیقت نوری
به این دقت داشته باشید، اینکه ما الله تبارک و تعالی میگوییم سهتا اسم خداست که با «هو» چهارتا میشود. اینها در واقع اسمِ اسم هستند، حقیقت اسم یک حقیقت نوری است لذا حقیقت اسم الله، لفظ «الف» و «لام» و «ه» نیست بلکه یک حقیقت نوری است که تمام عالم را پر کرده است. هم علم در آن هست، هم قدرت درآن هست، هم حیات در آن هست لذا میفرماید «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ اسْماً بِالْحُرُوفِ غَيْرَ مُتَصَوِّتٍ» حرف ندارد بلکه حقیقت نوری است. «وَ بِاللَّفْظِ غَيْرَ مُنْطَقٍ» اصلاً نمیتوانی آن را به لفظ بیاری بلکه باید آن را ببینی. «وَ بِالشَّخْصِ غَيْرَ مُجَسَّدٍ» شخصی نیست، فرد ندارد بلکه حقیقتی است که کل عالم را پر کرده است؛ علم تمام عالم، قدرت تمام عالم، نور تمام عالم. «وَ بِالتَّشْبِيهِ غَيْرَ مَوْصُوفٍ» اصلاً نمیتوانی برای او شبیه بیاوری. این علمهایی که شما میبینید در مقابل آن صفر و ذره است. علم آقای جوادی و علم مراجع و علم همة علما را اگر در مقابل آن بگذارید یک ذره میشود و آن حقیقت بزرگی است. «وَ بِاللَّوْنِ غَيْرَ مَصْبُوغٍ» رنگ ندارد. «مَنْفِيٌّ عَنْهُ الْأَقْطَارُ» مکانمند نیست، اصلاً جایی ندارد که بگوییم اینجاست، در مسجد است یا در حسینه است یا … ؛ همه جا هست ولی هیچ جا نیست لذا مکان نمیتواند زنجیرش بکند. «مُبَعَّدٌ عَنْهُ الْحُدُودُ» حد ندارد، تعیّن ندارد، تشخص ندارد. «مَحْجُوبٌ عَنْهُ حِسُّ كُلِّ مُتَوَهِّمٍ» هر وهمی نمیتواند به یک ذرهای از آن دست پیدا کند، خیلی عظمت دارد. «مُسْتَتِرٌ غَيْرُ مَسْتُورٍ» پنهان است ولی پنهان نیست. چون اگر پنهان باشد محدود میشود ولی پنهانی است که پنهان نیست یعنی داری او را میبینی ولی نمیبینی، یک مقدار میتوانی ببینی اما همه را نمیتوانی ببینی، میبینی ولی نمیبینی، مستور است ولی مستور نیست، عجب نوری است لذا «هوَ مَعَکُمْ أَيْنَ ما کُنْتُمْ»[5] «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ»[6] اینها اسم است، حقیقت اسم است.
کلمه تامه
«فَجَعَلَهُ كَلِمَةً تَامَّةً» خدا این را یک کلمه تامه قرار داده است. خدا هر چیزی را که در این عالم خلق کرده اسم آن را «کلمه» گذاشته است. «فَتَلَقَّىٰ … مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ»[7] حضرت آدمعلیهالسلام از پروردگارش کلماتی را دریافت کرد. آن کلمات چیست؟ این کلمه با کلمات نحوی و صرفی و ادبیاتی فرق دارد. این کلمه یعنی حقیقت نوریة مثلاً چهارده معصومعلیهمالسلام. در روایت دارد «فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ» یعنی اسم خمسه طیبه و اسماء چهارده معصومعلیهمالسلام که انگشتر درست کرد و روی آن نقش کرد. بنابراین میفرماید اسم اینها را کلمه تامه قرار داد. «اللَّهُمَّ إِنِّی … اَسئَلُکَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ»[8] در بعضی از دعاها مثل دعای سجده نماز جعفر «وَكَلِماتِكَ التَّامَّةِ الَّتِى تَمَّتْ صِدْقاً وَعَدْلاً»[9] آمده لذا اینها اسم اعظم خدا هستند.
تفکر در اسماء و صفات
صحبت کردن درمورد اسمائی که نهایت ندارد، حد ندارد، مستور است، غیر مستور است ما کجا و آنها کجا؟ جواب: اتفاقاً به همین دلیل باید برای آنها صحبت کنیم تا خودمان نابود بشویم و آنها بمانند. همین که گفته میشود ما کجا و آنها کجا، پس «من» باید ذوب بشود و تنها خورشید بماند. گاهی اوقات انسان به خورشید نگاه میکند وقتی هم که چشمش را بهطرف دیگر برمیگرداند باز خورشید را میبیند یعنی اصلاً خورشید در چشمش میماند. اینجا هم همینطور باید بشود یعنی فقط اسماء و صفات خدا بماند لذا تفکر و بحث کردن درمورد آنها خیلی عالی است. خدا امامخمینی را رحمت کند فرموده به خدا سوگند تفکری که یک ساعت آن بالاتر از هفتاد سال عبادت است تفکر در اسماء و صفات خداست که این اسماء چیست. ببینید چقدر زیبا دارد اسماء و صفات را تعریف میکند.
جامع و جوامع
اینجا شاهد مثال حقیر است «عَلَى أَرْبَعَةِ أَجْزَاءٍ» این چهارتا کلمه چهار جزء دارد که این چهار جزء جوامع میشوند. اسم اعظم یعنی پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم که تمام اینها را دارد یعنی جامع الجوامع لذا جوامع این چهارتا میشود و جامع پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم میشود پس مقام پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم از همة اینها بالاتر است. حالا حقیر بشارت و مژدهای به شما بدهم، اگر قدر خودتان را بدانید، اگر کفر نعمت نکنی و خودت باشی چون هر روز بر محمد و آل محمد صلوات میفرستید پس شما هم دارید، اصلاً عزیز دل من باید به این سمت بروید، آش کشک خاله است! باید بروید «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[10].
آقای جوادی کافر است
چقدر بعضیها بیسواد هستند، بزرگواری پیامکی به ما زده خدا کند که این را بشنود، گفته بود یک عالِمی داریم، حالا اسمش را گفته ولی من اسمش را نمیگویم، نوشته این عالِم ما میگوید آقای جوادی آملی کافر است چون گفته «وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ» یا «إِلَىَّ الْمَصِيرُ» یعنی به سوی خدا میرویم و دیگر قیامتی نیست پس ایشان کافر است. گفتم عجب بیسوادی! بیچاره آقای جوادی چه زمانی همچین حرفی زده؟ اصلاً تو میفهمی که ایشان چه گفته؟ اینکه میگوید «إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ» یا «إِلَىَّ الْمَصِيرُ» یعنی بهطرف خدا میرویم به این معنا نیست که قیامت یا معاد نداریم! یک مقدار حواست را جمع کن، میدانی درمورد چه کسی همچین حرفی میزنی؟ مراجع ما، مراجع عظام و آیات عظام و علمای بزرگی هستند لذا حواست را جمع کن. میدانی به چه کسی میگویی کافر است؟ آقای جوادی معاد را قبول ندارد؟! اگر بگوییم چند نفر به اندازه انگشت یک دست بتوانند بفهمند معاد یعنی چه یکی از آنها آقای جوادی آملی است، واقعاً قوی است ماشاءالله. ایشان میتوانند بیایند بگویند معاد چیست لذا الآن در تلویزیون درسهای ایشان را میگذارد. یک سری هستند البته نمیگویم حتماً اینطور هستند ولی شاید با انقلاب مخالف هستند. امام(ره) آقای جوادی را به عنوان نمایندة خود به شوروی فرستاد، در کنفرانس جهانی ادیان، به روسیه و … ، امام(ره) همه جا آقای جوادی را به عنوان نماینده خود میفرستاد. چه میگویید که کافر است! چه میگویید که معاد را نمیفهمد! تو نمیفهمی بیچاره! حالش را نداشتم که جوابش را بدهم چون معمولاً جواب نمیدهم. فقط مختصر گفتم شما که سواد نداری از حضرت آقا و مراجعی مثل آقای جوادی آملی تبعیت کن.
راه جهنم و بهشت
میخواهم عرض کنم که همگی ما بهطرف خدا میرویم و این حکم خداست اما این منکر معاد نیست بله باید این راه را یا از راه جهنم و یا از راه بهشت رفت. «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا»[11] کسانی که شاکر هستند از راه بهشت میروند و کسانی که کفور هستند از راه جهنم تشریف میبرند لذا یک میلیارد، دو میلیارد، هزار میلیارد سال باید بسوزند تا برسند. اینکه میگویم کلام خود آقای جوادی است، آن وقت شما چطور میگویی ایشان معاد را قبول ندارد؟ میفرماید همه باید خدا را ببینند، بعضیها از مسیر جهنم تشریف میبرند و بعضیها از مسیر بهشت. لقاء الله برای همه است، «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» برای همه است. انشاءالله این آقا یا خانم حرف ما را بشنود و متوجه مطلب بشود. البته اگر حال داشتم و خدا لطفی کرد جواب را برای ایشان پیامک میکنم. چون حقیر وقت ندارم ایتا و … را نگاه کنم البته فقط ایتا دارم که معمولاً وقت ندارم آن را نگاه کنم. به همین درسهای روزمره خودمان چسبیدم که همین برای ما بس است. اگر خدا لطف کند و وقتی بدهد به پیامکهای برادران و خواهران نگاه کنیم خوب است. ولی نهایتاً میخواهم عرض کنم قدر خودتان را بدانید.
یک حقیقت و چهار تجلی
این کلام امیرالمومنینعلیهالسلام است «اَتَزعَمُ اَنَّكَ جِرمٌ صَغِيرٌ وَفِيكَ انطَوَي العَالَمُ الاَكبَرُ»[12] تو فکر میکنی یک جرم صغیری؟ خیر، عالم کبیر در تو تجلی کرده است. «أَرْبَعَةِ أَجْزَاءٍ مَعاً لَيْسَ مِنْهَا وَاحِدٌ قَبْلَ الْآخَرِ» همه با هم هستند لذا یک حقیقت است و چهار تجلی. «فَأَظْهَرَ مِنْهَا ثَلَاثَةَ أَسْمَاءٍ لِفَاقَةِ الْخَلْقِ إِلَيْهَا» سه تای آن را بهخاطر خلق نیاز دارند یعنی «الله» و «تبارک» و «تعالی». یعنی «الله» اسماء جمالیه و اسماء جلالیه؛ خدا این سهتا را برای خلق ظاهر کرد و یکی هم پنهان است و آن «هو» است. «هو» لفظ است، اسم حقیقی «هو» نوری است که تمام عالم را پر کرده است «هوَ مَعَکُمْ أَيْنَ ما کُنْتُمْ» که اسم اعظم خداست.
حقیقت محمدیه
اینجا هم میگوید «حم أی الجامع لجوامع الاسماء الحسنی» لذا معنای این را می خواستیم بگوییم که پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم جامع تمام اسماء جامعه است. از خود پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت هست که میفرماید «اُوتیتُ جوامع الكَلِم»[13] به منِ پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم جوامع الکلم را دادهاند لذا از تمام پیامبران بالاتر است. بعد میفرماید «لجوامع الاسماء الحسنی، التی هی تسعة و تسعون اسما» نود و نه اسم است. «مَنْ أَحْصَاهَا دخل الجنة» هر که بشمرد داخل بهشت میشود. «اذی الحاء بینتها تسعة» بینه حاء 9 میشود، حاء خودش 7 است، الف و همزه آن 2 است که روی هم 9 میشود. بینه «میم» هم یعنی «میم» و «یاء» و «میم» که دو تا چهلتا و آن هم دهتا روی هم نودتا میشود. نود به علاوه نه، نود و نه میشود. «بینتها تسعة و المیم کذلک تسعون و الجامع هی الحقیقة المحمدیه» حقیقت محمدیه میشود که تمام عالم را پر کرده است، تمام پیامبران از این نور صادر شدند، تمام اولیاء الله از نور پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم و از این «حم» صادر شدند. «و هی حقیقة حقایق الاسماء کلها» این حقیقت جامعه، حقیقت تمام اسماء و صفات خداست.
در مقابل خدا چیزی ندارد
البته این را دقت کنید ما که میگوییم تمام حقایق اسماء و صفات در پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم جمع شده به این معنا نیست که مقابل خداست، اتفاقاً در مقابل خدا چیزی ندارد و هر چه دارد برای خداست ولی خدا میخواست تمام عالم را با این نور درست کند، چقدر عالی شد. به همین دلیل آنها شافع روز قیامت هستند، به همین دلیل کسانی را که در برنامه زندگی پس از زندگی نشان میدهند، همگی میبینند که کار دست امام حسینعلیهالسلام و امیرالمومنینعلیهالسلام و حضرت زهراسلاماللهعلیها است. دو تا جمعه دیگر داریم؛ روایت داریم کسی که چهار یا پنج تا نماز جمعه ولی این ماه فکر میکنم فقط چهار تا جمعه داریم، این ماه چهارتا جمعه بیشتر ندارد که اگر کسی نماز جمعههایش را شرکت کند شب قدر را درک کرده است. لذا امیدوارم توفیق داشته باشیم این چهار نماز جمعه را با اخلاص شرکت کنیم و خدا از ما قبول کند و تا قیام قیامت با اعمال خودمان خرابش نکنیم.
ذکر مصیبت
اما امروز روضه ما روضه حضرت علی اصغرعلیهالسلام است. آقای فاطمی نیا هم سفارش کردند برای سلامتی ایشان روضة حضرت علی اصغرعلیهالسلام بخوانیم. سال و قرن ما هم با اسم حضرت علی اصغرعلیهالسلام شروع شده است. شاید حالا اشاره به ظهور امامزمانعج هم داشته باشد چون وقتی قرن، قرن حضرت علی اصغرعلیهالسلام میشود، حضرت علی اصغرعلیهالسلام باب الحوائج است، حاجت همه ما و امامزمانعج، ظهور امامزمانعج است. پس معلوم میشود این قرن انشاءالله قرن ظهور خواهد بود. محیالدین هم شعری دارد که در آن شعر با رمز گفته امامزمانعج ظهور میکند. اگر آدم آن رمز را بازگشایی کند بالاخره خیلی دور نیست. حضرت علی اصغرعلیهالسلام اسم اعظم خداست و ما روضه ایشان را میخوانیم. خدا نکند هیچ مردی به کاسه چه کنم بیوفتد. امام حسینعلیهالسلام هفتاد و دو یار داشت که همه را پرپر کردند اما در مقابل صد و سی هزار سپاه لذا کسی برای حضرت نمانده بود. صدای مظلومیت حضرت بلند شد «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی ، هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ» ای مردم یک نفر پیدا میشود از حرم و زن و بچه پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم دفاع کند؟ شما فکر میکنید من میگویم از خودم دفاع کنید؟ نانجیب دستور داد آقا را تیرباران کردند، یک تیر به لب و دندان آقا خورد، خون سرازیر شد. با همان لب و دندان خونین یک دفعه دید صدای گریه بچه شش ماهه بلند شد، یعنی بابا هنوز یک سرباز داری و ناراحت نباش.
منابع
[1]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج16، ص399
[2]– سوره مبارکه هود، آیه1
[4]– الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص112
در برخى از نسخه هاى الكافى به جاى «اسما» واژه «أسماء» به صورت جمع آمده و به جاى «غير متصوّت» «غير مصوّت» آمده است.
[5]– سوره مبارکه حدید، آیه4
[6]– سوره مبارکه حدید، آیه3
[7]– سوره مبارکه بقره، آیه 37
[8]– فرازی از دعای احتجاب
[9]– فرازی از دعای سجده نماز جعفر طیار
[10]– سوره مبارکه بقره، آیه156
[11]– سوره مبارکه انسان، آیه3
[12]– میبدی، حسین بن معین الدین، دیوان امیرالمؤمنین، ص۱۷۵
[13]– عوالى اللئالى، ج 4، ص 120، حديث 194