
متن جلسه
انسان کامل
مناقب پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم را میخواندیم. این مناقب محیالدین ابن عربی را که خدمت شما عرض میکنیم مناقب انسان کامل است. اگر به انسان کامل معرفت پیدا کنیم، گذشته و حال و آینده ما درست میشود لذا اگر این معرفت درست بشود همه چیز ما درست میشود بنابراین خیلی بحث مهمی است. دیشب عرض کردم حقیقت علم حکمت است، حقیقت حکمت معرفت است، حقیقت معرفت همان وجه تام است یعنی حضرات ائمه عصمت و طهارت، یعنی انسان کامل لذا این حقیقت علم است که همه چیز در آن هست. اما مسأله اینجاست که باید به آن معرفت پیدا کرد و این معرفت خیلی مهم است لذا این بحث با اهمیتی است و اینکه محیالدین کتاب خیلی بزرگی نوشته است.
ویژگی انسان کامل
ما گفتیم پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم محجد نود و نه اسم خداست و خصوصیت انسان کامل این است که محل بروز و ظهور تمام اسماء و صفات خداست لذا شناخت اسماء و صفات خدا یعنی شناخت انسان کامل. این روایت مبارکه در اصول کافی است که امام جعفرصادقعلیهالسلام میفرماید «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ اسْماً بِالْحُرُوفِ غَيْرَ مُتَصَوَّتٍ وَ بِاللَّفْظِ غَيْرَ مُنْطَقٍ»[1] خدای تبارک و تعالی اسمائی را خلق کرده که صوت و لفظ نیست، این لفظ اسمِ اسم است اما خود اسم نیست مثلاً الآن شما علم دارید و این علم یکی از اسماء شماست، شما قدرت دارید حالا هر چیزی به اندازه خودش ولی لفظ قدرت نیست بلکه اسم است، شأن شماست. شما یک حقیقت بسیط هستید که یک شأن شما قدرت میشود، یک شأن شما علم میشود، یک شأن شما حیات میشود. اسماء و صفات خدا هم شئون مختلفه دارد «لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَی»[2] مثل اعلی برای خداست که همان انسان کامل میشود لذا انسان کامل هم همینطور است یک حقیقت بسیط است «أَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه»[3] هر کجا رو کنی «کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ»[4] یک حقیقت بسیط است ولی یک شأن آن علمش میشود که «یعلم علم ما کان و ما سیکون و ما هُوَ كائِنٌ وَ ما لَمْ يَكُنْ»[5]. یک حقیقت آن قدرت است «إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»[6] که آقا بر همه چیز قدیر است. یک شأن آن حیات است که «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ»[7].
جایگاه آیت الکرسی
دیروز بزرگواری میفرمود که چرا به این آیه «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِیمَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ» آیت الکرسی میگویند؟ این همه اسماء و صفات چرا به آن آیت الکرسی میگویند؟ چرا کرسی را برای این آیه علم قرار دادند؟ شاید جواب آن را اینطور بتوان بیان کرد که این آیة شریفه سید و معجزه آیات قرآن است لذا پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید که آیه الکرسی را به من دادند و به هیچ پیامبری ندادند. دلیل آن این است که «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» اسم اعظم خداست و این تجلی ذاتی جل و اعلی در انسان کامل را نشان میدهد ولی انبیاء دیگر تجلی ذاتی نداشتند چون تجلی آنها به صورت مقام بوده، صفاتی بوده یعنی قرب فناء را کسب کرده بودند ولی فناء ذاتی نداشتند در واقع قرب فرائض را کسب نکرده بودند البته خدای تبارک و تعالی چشم آنها را طاهر کرده، دست آنها را طاهر کرده، معصوم از ما سوی الله بودند یعنی معصوم من خطاء من العصم بودند اما آیا ذات کلا نمانده بود و فقط او بود؟ خیر؛ فنای صفاتی داشتند ولی فنای ذاتی را نداشتند اما امیرالمومنینعلیهالسلام میفرماید «أَنَا عِلْمُ اَللَّهِ وَ عَيْنُ اَللَّهِ وَ جَنْبُ اَللَّهِ»[8].
اسم اعظم خدا
«اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» اسم اعظم خداست، الله اسم جامع جمیع اسماء و صفات خدا و مقام الوهیت است، هو مقام توجه به احدیت «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ» هو مقام احدیت مطلقه است، الحی که اسم اعظم است در عالم الوهیت است، القیوم که رئیس جزء اسماء رئیسه که تمام اسماء فعلیه داخل آن است. رزاق، محی، ممیت، معلم، معلم خفی هر چه بگویی هر اسمی که بگویی فعلی باشد در این قیوم هست. «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» ببینید چقدر بزرگ است «لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ» اینها اسماء فعلی است که زیر مجموعه قیوم است. «لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ» آیت الکرسی یک ختمی دارد که خیلی زیباست. کسی که وضو یا غسل کند بعد در ده تا گرهای که دارد انگشتانش را ببندد بعد ده تا انگشتانش را باز کند وسط یشفع عنده حاجتش را بگوید بین دوتا این حاجاتش را بگوید لذا هر حاجتی داشته باشد مستجاب میشود واقعاً عجیب و زیباست. «مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ» یعلم علم فعلی خداست و با علم ذاتی که در مقام اعلی و اسماء و صفات است فرق دارد. «یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ» چون متعلق آن فعل است. «یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ» با اینها کار نداریم.
مشیت مطلقه
«إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ» اینجا محل شاهد است که چرا آیت الکرسی میگویند؟ یکی از تعاریف خوبی که برای کرسی کردند این است ببینید «إِلاَّ بِمَا شَاء» این ما شاء مشیت مطلقه خدا میشود یعنی همان فیض اقدس و فیض مقدس. این فیض اقدس و فیض مقدس «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى»[9] خدای تبارک و تعالی بر عرش خودش استوی یعنی استیلاء که به حقیقت باطنی عالم یعنی ما سوی الله آن وجهه یلی الربی را عرش میگویند و کرسی آن وجهه یلی الخلقی ما سوی الله میشود «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ» حالا آن وجهه یلی الخلقی نور اعظم و مشیت مطلقه و فیض مقدس و فیض اقدس که خدای تبارک و تعالی بهوسیله آن تمام سماوات و الارض را خلق کرده به آن کرسی میگویند یعنی همان طبیعت ساریه که همان فیض اقدس و فیض مقدس است، همان مشیت مطلقه است که تمام آسمان و زمین ظهور و بروز پیدا میکند. «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ» به همین دلیل میفرماید «یا فاطر بحق فاطمه» با نور حضرت زهراسلاماللهعلیها تمام بهشت و جهنم و هفت آسمان و هفت زمین را خلق کرده است.
بالاترین اسم
«وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا» این نکته خیلی مهم است که چرا میگویید اسماء ذاتی است؟ شما که میگویید بالاترین اسم یعنی همان توجه، یعنی همان احدیت مطلقه، همان حقیقت محمدیهصلیاللهعلیهوآلهوسلم. شما که میگویید حقیقت محمدیه در «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» هست پس چرا میگوید آیت الکرسی مرتبة پایین میشود؟ روایتی هست که خیلیها میپرسند چرا خدای تبارک و تعالی اینطور میفرماید؟ پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم «لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما»[10] اگر فاطمهسلاماللهعلیها نبود نه آسمانی، نه زمینی، نه حیدری، نه احمدی بود که اتفاقاً شاعر هم میگوید «اگر نبود فاطمه احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه هیچ پیمبری نبود» راست هم میگوید چون روایت است.
کرسی محل تجلی نور
اسماء و صفات ذاتی آن توجه، آن فیض اقدس، آن فیض مقدس، آن مشیت مطلقه؛ چطور کرسی این مقام را دارد؟ بهخاطر این است که این نور مقدسی که در بالاترین سطح خودش فیض اقدس میگویند، بعد فیض مقدس میشود، بعد مشیت مطلقه تنزل پیدا میکند تا اینکه این نور به کرسی میآید لذا تمام این حرکاتی که انجام میدهد به آن حرکات استداریه میگویند. حرکات ترکیبیه و حرکات تحلیلیه تا به کرسی میرسد آسمان و زمین خلق می شود لذا این نور محل تجلی و بروزش کرسی است. اگر کرسی نبود اسماء و صفات برای چی ظهور پیدا میکردند؟ آنها خفا هستند، آنها قید مطلق نیستند بلکه قید نسبی هستند. نسبت به خدا از یک جهت ظاهر هستند از آن جهتی که ظاهر شدند و ظهور و بروز پیدا کردند. چرا باید این کرسی باشد، ملک باشد تا در این ملک تجلی کنند و این ملک را به کمال برسانند و مردم را از فیض اقدس و فیض مقدس سیراب کنند به همین دلیل این کرسی اهمیت دارد.
عالم ملک
حالا لازم نیست خیلی شما را خسته کنم. گفتیم چرا به آن کرسی میگویند؟ چرا لولا فاطمه؟ دلیل آن این است که در حرکات استداریه و ترکیبیه و تحلیله قوس نزول بعد قوس صعود و این محور خلقت و محور بروز و ظهور و کمال و محور ظهور قوس نزول و صعود انسان کامل است چون انسان کامل در این عالم ملک تنزل پیدا کرده و دارای مزاج و نفس شده است و بهخاطر وحدتی که در وجودش هست صلاحیت دارد نسبت به تمام ما سوی الله خلافت داشته باشد لذا صلاحیت دارد که همه چیز در آن تجلی کند بهخاطر وحدت امتزاجیهای که دارد.
مولا میتواند
وحدت امتزاجیه کمالیه اعتدالیه که در این انسان است البته ما هم داریم اما امثال من تنبل هستم و حال ندارم، خلاصه بخور و بخواب است و هوای نفس نمیگذارد به این اسماء و صفات توجه کنم ولی اگر انسان توجه کند خدا آرام آرام کمک میکند. میگوید «اگر علی ساربان هست میداند شترش را کجا بخواباند» خودمان نمیتوانیم اما مولا میتواند ما را درست کند لذا مولا یک نظر میکند درست میشود. چارچوب فرق میکند عین ثابت که میگویند همان چارچوب است. چارچوب به هم میخورد که انشاءالله امام حسن مجبتیعلیهالسلام و حضرت عبد العظیم حسنی چارچوب وجود ما را بگیرند یک مقدار بکشند و درستش کنند و چیزی جزء اسماء و صفات و فاعل و قابل حقیقی و امامزمانعج در ما نماند. حقیر که اصلاً خیلی از این چیزها نمیتوانم …. با نفس شما ممکن است به من هم بدهند چون جماعت اینطوری است جماعت .. یکی یکی باشند الآن راحت روی تختخواب میگیرم تا لنگ ظهر میخوابم ولی شاید نفس شما من را هم آدم کند. الحمدلله شما رفقای راه خوبی هستید. عرض کردم این خیلی مهم است که آقا امام حسن مجبتیعلیهالسلام خورشید را از اینطرف گرفت خوشید را از آنطرف گرفت لذا میتواند یک کرمی مثل من را هم با یک فوت یعنی با یک فوت کوزهگری ما را هم درست میکند، با یک فوت کوزه گری قلب ما را هم درست میکند. یا امامزمانعج آقا جان صبح جمعه است، امروز توسل ما به حضرت علیاصغرعلیهالسلام است، حضرت علیاصغرعلیهالسلام هم حاجت بده و به روح حاج آقای حق شناس و حاج آقا مجتبی تهرانی برسد که همیشه گرههایشان را با ایشان باز میکردند چون حضرت علیاصغرعلیهالسلام مضطر واقعی بود.
شناسنامه اهلبیتعلیهمالسلام
عرض کردم که مقام حضرت صدیقهسلاماللهعلیها خیلی بالاست، حضرت صدیقهسلاماللهعلیها هم فیض اقدس دارد و هم فیض مقدس دارد و هم مشیت مطلقه را دارد و هم عرش دارد و هم کرسی دارد. این آیه سید آیات قرآن است یعنی شناسنامه چهاردهمعصومعلیهمالسلام است. «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» اسماء و صفات خداست که در امیرالمومنینعلیهالسلام تجلی کرده، در چهاردهمعصومعلیهمالسلام تجلی کرده، در کل عالم خلقت «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ» کرسی محل تسلط، محل استیلاء، محل تجلی، کرسی همین است.
کرسی بالاتر است یا عرش؟
در بعضی از روایات کرسی از عرش پایینتر است ولی در بعضی از روایات کرسی از عرش بالاتر است که جفتش هم درست است. بعضیها نمیتوانند روایت را بفهمند لذا میگویند حتماً یکی از آنها ضعیف است. یادش به خیر استادی داشتم، فکر کنم الآن فوت کرده خدا رحمتش کند خیلی استاد با حال و با معنویتی بود. جُکی تعریف میکرد که البته یادم رفته، ایشان استاد نحو ما بود میگفت فریاد این کلمات و … در میآید مثلاً فرض کن «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ»[11] چرا این کسره می شود و آن فتحه میشود؟ خلاصه داد و بیداد آنها در میآید. خدمت شما عرض شود که نصب است، جر است، فتحه است، سکون است. استاد ما جُکی به این حالت میگفت که حالا حساب این مسأله است. بعضیها اینطوری میگویند میگویند کرسی بالاتر است بعضیها هم میگویند کرسی پایینتر است. بالاخره بالاتر است یا پایینتر است. بعضیها میگویند کرسی مثلاً همین دنیاست. نهایتاً هفت هشت جور تفصیل در روایات برای کرسی وجود دارد، حالا کدام درست است؟ جواب آن این است که همة آنها درست است اما هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. اگر بدن انسان کامل را با روح آن مقایسه کنید روح انسان کامل بالاتر از بدن آن است. اگر طبیعت ساریه را با عقل کلی عالم و با فیض اقدس و مقدس مقایسه کنی، فیض اقدس و مقدس و عقل کلی بالاتر از طبیعت ساریه است ولی چون طبیعت ساریه محل بروز و ظهور فیض اقدس و مقدس و مشیت مطلقه و عقل کلی و نفس کلی و همة اینها هست ام ابیها میشود لذا به این حیثیت که مشتمل بر تمام اینهاست از عرش بالاتر است لذا کرسی از عرش بالاتر است. به این حیثیت به انسان کامل کون جامع میگویند که از تمام عالم بالاتر است. ولی اگر مقابل قرار بدهیم، میگوید اول نور حضرت محمدصلیاللهعلیهوآلهوسلم را آفریدم بعد نور امیرالمومنینعلیهالسلام سومین نور هم نور حضرت زهراسلاماللهعلیها بود. خدا نور حضرت زهراسلاماللهعلیها را که آفرید دهرها کسی قدرت مقابله با این سه نور را نداشت حتی امام حسنعلیهالسلام و امام حسینعلیهالسلام لذا این سه نور عجب نوری هستند. البته مقابله درست نیست، حضرت صدیقه طاهرهسلاماللهعلیها حقیقت همیشه جاوید است. میفرماید اگر میخواهید تمام خیرات را نگاه کنید باید به حضرت زهراسلاماللهعلیها نگاه کنید.
خلیفه عالَم
عرض کردیم که فرمودند اسماء و صفات خدا در اینجا صوت و لفظ ندارد و یکی از اسماء و صفات اعظم خدا بلکه بالاترین آنها آیت الکرسی است چون سید آیات، آیت الکرسی است. عجیب است این همه اسماء اعظم خداست. چطوری انسان کامل کون جامع میشود و از همه چیز بالاتر است؛ یعنی از عقل کلی، از نفس کلی، از فیض اقدس، از فیض مقدس، از عالم ملکوت، از عالم ملکوت سفلی؛ از همه بالاتر است؟ چون کون جامع است، چون به واسطه نفس امتزاجیه اعتدالیه کمالیهای که دارد مظهر شده و برای تمام حقایق عالم خلیفه شده بلکه بالاتر برای ظهور و بروز تمام حقایق عالم در جمیع کائنات خلیفه شده است. عجب لعبتی است، عجب نوری است، عجب عشقی است، عجب شیرین است. به همین دلیل عدد آیت الکرسی میشود «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ».
تنها سواره عالم
نکته خیلی مهمی که وجود دارد این است که فیض اقدس تنزل میکند فیض مقدس میشود، فیض مقدس تنزل میکند مشیت مطلقه میشود، مشیت مطلقه تنزل میکند در عالم ملکوت میآید، بعد در عالم نفس کلیه میآید، بعد در عالم ملک میآید لذا کرسی طبیعت ساریه میشود. خوب دقت کنید این تنزلات باعث .. نیست بلکه آب کر است لذا بلافاصله میگوید حواست را جمع کن و بیادبی به ساحت حضرت صدیقه طاهرهسلاماللهعلیها نکنی. «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ» درست است آمده با فقیر فقرا نشسته ولی «وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ» هنوز آن جایگاه اولی خودش را دارد، هنوز آن جایگاه هو خودش را دارد، هنوز آن جایگاه فیض اقدس خودش را دارد لذا مبادا محضر خانم بیادبی کنی. چیز عجیبی است این معجزه است که همة انبیاء پیاده، پای برهنه هستند ولی تنها سوارة عالم حضرت زهراسلاماللهعلیها است که مهار شتر را پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم گرفته، سمت راست امیرالمومنینعلیهالسلام، سمت چپ امام حسنعلیهالسلام و امام حسینعلیهالسلام، پشت سر هم تمام ملائکه هستند و دارند عروس عالم هستی را میآورند. چه زیباست لذا اینها همگی شأن انسان کامل است.
ذکر مصیبت
اما توسلی به حضرت علیاصغرعلیهالسلام داشته باشیم. حضرت علیاصغرعلیهالسلام شش ماهه است ولی آیتالله حق شناس با آن عظمتش، بزرگان، امام(ره)، علما، صلحاء، انبیاء، اولیاء همگی به ساحت مقدش حضرت علیاصغرعلیهالسلام توسل میکنند لذا ببینید چه مقامی دارد! میتواند با آن دستهای کوچک گره ما را باز کند، میتواند عین ثابت ما را هم باز کند و حقیقت علمی ما را هم تغییر دهد. آقا جان امروز کاری برای ما کن. اهل حرم همگی تشنه بودند ولی گرسنگی کمتر به آنها فشار میآورد ولی حضرت علیاصغرعلیهالسلام نه غذا داشت و نه آب داشت چون شیر نمیتوانست بخورد لذا از همه اضطرارش بیشتر بود. حضرت تازه شش ماهه شده بود. امامزمانعج وقتی که به دنیا آمد تورات را خواند، انجیل را خواند، روی دست امام حسن عسکریعلیهالسلام همه را خواند. در منتهی الآمال ذکر شده لذا کسانی که منکر این حقایق هستند بروند ببینند. حضرت علیاصغرعلیهالسلام شش ماهه است لذا همة اینها را متوجه میشود، همة اینها را میبیند، عطش پدرش را میبیند، شهادت حضرت ابوالفضلعلیهالسلام را میبیند، شهادت حضرت علیاکبرعلیهالسلام، شهادت حضرت قاسمعلیهالسلام را احساس میکرد لذا بیتاب بود. از همه مهمتر وقتی آقا ابی عبداللهعلیهالسلام تنها شد، بالای تل رفت و صدا زد «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ» صدای مظلومیت حضرت علیاصغرعلیهالسلام بلند شد. بیتاب بود که بابایش تنها مانده لذا گریه میکرد. زمانی که تیر به دهان مبارک ابی عبداللهعلیهالسلام زدند شدیدتر نارحت شد. خون که از لب و دندان ابی عبداللهعلیهالسلام سرازیر شد صدای گریه حضرت علیاصغرعلیهالسلام بلند شد. نانجیبها هلهله میکردند تا صدای ابی عبداللهعلیهالسلام به کسی نرسد لذا آقا را تیرباران کردند. صدای گریه حضرت علیاصغرعلیهالسلام بلند شد یعنی عمه جان به بابایم بگو بیاید من سربازشم. آقا ابی عبداللهعلیهالسلام نگاهی کرد و فرمود زینبم سرباز آخرم را بده … .
منابع
[1]– الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص112
[2]– سوره مبارکه روم، آیه27
[3]– سوره مبارکه بقره، آیه115
[4]– سوره مبارکه الرحمن، آیات26-27
[5]– الـفتوحات المکیة، ابن عربي، محيي الدين، ج2، ص692
[6]– سوره مبارکه احقاف، آیه33
[7]– سوره مبارکه بقره، آیه255
[8]– التّوحيد، الشيخ الصدوق، ص164
[9]– سوره مبارکه طه، آیه5
[10]– مستدرك سفينة البحار، النمازي، الشيخ علي، ج9، ص243
[11]– سوره مبارکه انعام، آیه1