دعای ندبهمتن

جلسه دعای ندبه صبح جمعه – 1401/04/17

متن جلسه

حقیقت تمام اسرار عالم

به مناقب حضرت علیعلیه‌السلام رسیدیم. این منقبتی که محی‌الدین در‌مورد امیرالمومنینعلیه‌السلام فرموده را فکر نمی‌کنم عالمی قدرت داشته باشد همچنین چیزی را بگوید، من که ندیدم. می‌فرماید «الصلاه و السلام  علی سِرُّ الأسرارِ»[1]. امیرالمومنینعلیه‌السلام را به «سِرُّ الأسرارِ و مَشرِقِ الأنوارِ» محل شروق سِر الاسرار توصیف می‌کند. سِر الاسرار یعنی حقیقت تمام اسرار عالم امیرالمومنینعلیه‌السلام است لذا هیچ کس نمی‌تواند در عالم سِری داشته باشد که امیرالمومنینعلیه‌السلام به آن واقف نباشد. «نحن حجاب الله اکبر» چهارده‌معصومعلیهم‌السلام و امیرالمومنینعلیه‌السلام حجاب اکبر خدا هستند.

دو نور عالم

«و مَشرِقِ الأنوارِ» محل شروق انوار است. روایتی را دیشب عرض کردم که خدای تبارک و تعالی اولین نوری که آفرید تمام انوار دیگر را از آن نور آفرید. از آن نور پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و حضرت امیرالمومنینعلیه‌السلام را خلق کرد یعنی آن نور دو قسمت شد یک قسمتش نور پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و یک قسمتش نور امیرالمومنینعلیه‌السلام است بنابراین ریشة تمام انوار عالم، حقیقت نور حضرت علیعلیه‌السلام است.

آثار نور حضرت علیعلیه‌السلام

«المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة» عوالم مختلفی وجود دارد از جمله عوالم؛ عالم الوهیت، اکوان، عقول، مثال، ملک، طبیعت، ناسوت و … است. در عالم الوهیت که همان اسماء و صفات خداست، یک احدیت مطلقه است، یک واحدیت است، یک احدیت خاصه است که در واحدیت، الله اسم جامع است و همین‌طور پایین می‌آید، علم و حیات و قدرت تا آخر. اسماء و صفات به آن سیر و ترتیبی که دارند تجلی می‎کنند. اما این کلام معجزه است می‌فرماید «المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة» تمام این اسماء و صفات؛ چه احدیت مطلقه، چه احدیت خاصه، چه الوهیت همگی آن‌ها به‌واسطه خدا با نور حضرت علیعلیه‌السلام ترتیب داده می‌شود. خدا خواسته به‌وسیله نور حضرت علیعلیه‌السلام این‌ها را درست کند. البته نور حضرت علیعلیه‌السلام در مقابل خدا هیچی از خودش ندارد هر چه هست برای خداست، از ذات اقدس حق جل و اعلاست ولی خدا خواسته با نور حضرت علیعلیه‌السلام و نور پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم این اسماء و صفات را بروز بدهد «نحن اسماء الحسنی»[2].

عالم عقول و جبروت

«السّیّاحِ فی الفیافِی الجَبَروتیَّة» سیاح یعنی نوری که سریان پیدا می‌کند. «الفیافِی الجَبَروتیَّة» به عالم عقول جبروت می‌گویند. در عوالم وجودیه عالم عقول و ملکوت و مثال و نفوس و ملک داریم و چون عالم عقول مجرد هستند یعنی انوار مجرده هستند که تعلق به ماده ندارند و از طرف خدا به عالم افاضه می‌شوند و بر تمام ملکوت احاطه دارند به همین خاطر به عالم عقول جبروت می‌گویند، به‌خاطر آن عظمتی که دارد و آن احاطه‌ای که به عوالم ملکوتی دارد. حالا می‌فرماید «السّیّاحِ فی الفیافِی الجَبَروتیَّة» یعنی امیرالمومنینعلیه‌السلام آن حقیقتی است که تمام این مفارقات نوریه در عالم عقول و جبروت را با نور خود ظهور و بروز داده است. در واقع خدا به‌واسطه نور مقدس حضرت علیعلیه‌السلام آن را ظهور و بروز است.

چهار سفر عرفا

این نکته بسیار مهم است که اصولاً عرفا چهار سفر دارند. یک سفر این است که به‌طرف خدا می‌روند. این سفر دوازده مرحله تا عالم اخلاص دارد تا اینکه به اسماء و صفات برسند و فانی در اسماء و صفات بشوند. بعد از این‌که به عالم فناء رسیدند در اسماء و صفات خدا سیر می‌کنند و این سیر دوم که سیر در اسماء و صفات خداست خیلی مهم است چون سیر عارف هر چه بیشتر در اسماء و صفات خدا باشد مقامش بالاتر می‌رود لذا هر چه بیشتر در علم خدا سیر کند مقامش بالاتر می‌رود، هر چه سیرش در قدرت خدا، در حیات خدا، در اسماء و صفات خدا، قوی‌تر باشد آن عارف مقام بزرگتری پیدا می‌کند که طولانی‌ترین سفر هم می‌گویند همین سفر دوم است. بعد از سفر دوم حقایق اشیاء را در عالم عقول به عارف نشان می‌دهند که می‌گوید «الَّلهُمَّ ارِنِی الْاشیاءَ کَماهِیَ»[3] خدایا حقایق عالم را به من نشان بده. در‌نتیجه وقتی حقایق عالم را به او نشان دادند قدرت پیدا می‌کند تا از عالم دستگیری کند، قدرت پیدا می‌کند مردم را سیر بدهد چون می‌داند حقیقت عالم چیست. یعنی به عین ثابت، حقیقت، حقایق علمی، حقایق جبروتی، حقایق نفسی احاطه پیدا می‌کند در‌نتیجه قدرت سیر پیدا می‌کند و می‌تواند به مردم در راه خدا کمک کند. در واقع ارادة سلوکی تبدیل به ارادة صدوری می‌شود یعنی ارادة او اراده صدوری می‌شود که این برای عرفاست ولی امیرالمومنینعلیه‌السلام در سفر سوم یعنی در حقایق عالم و حقایق عقلی و نفسانی و ملکوتی عالم حقیقت ایجادیه است یعنی با اضافه اشراقیه، با فیض جبروتیه و اشراقی این‌ها را ایجاد می‌کند لذا «السّیّاحِ فی الفیافِی الجَبَروتیَّة» یعنی امیرالمومنینعلیه‌السلام ریشة عقول دیگر است.

مصور عالم ملکوت

می‌گوید «المُصّوِّر لِلهَیولَی الملکوتیَّة» خود عالم ملکوت که عالم مثال و نفوس است مبدأیی دارد، مصور نوری است که تمام عالم ملکوت را ایجاد می‌کند. آن نوری که تمام عالم ملکوت را ایجاد می‌کند حضرت علیعلیه‌السلام است. عالم ملکوت تناهی ندارد لا یتناها است، عالم خواب یک جلوه از عالم ملکوت است مثلاً در خواب کربلا می‌رود، همه از این خواب‌های نوری دارند، بعضی مواقع طی‌الارض و بعضی مواقع طی‌السماء می‌کند یعنی توجه می‌کند کربلاست، نجف است، مشهد است و این‌ها همگی به‌وسیله حضرت علیعلیه‌السلام ایجاد می‌شود. البته یک نفر می‌بیند و یک نفر نمی‌بیند اما ریشة همة آن‌ها نور حضرت علیعلیه‌السلام است. ما عقول و نفوس جزئیه هستیم، ما ذره‎ای از این حقیقت کلی عالم هستیم که همة این‌ها را امیرالمومنینعلیه‌السلام درست می‌کند.

ولایت ناسوتیه

«اَلوالی للولایةِ النّاسوتیّة» ولایت ناسوتیه؛ وقتی آن نور مقدس یعنی همان فیض منبسط و فیض اقدسی که بالاتر از همه در عالم اسماء و صفات است برای واسطه خلقت عالم فیض مقدس می‌شود، عالم عقول و مثال را ایجاد می‌کند و طبیعت ساریه‌ای که عالم ملک را درست می‌کند هم برای حضرت علیعلیه‌السلام است لذا تمام آن‌ها حضرت علیعلیه‌السلام است که می‌فرماید «انا الاول وانا الآخر وانا الباطن وانا الظاهر»[4].

بیان اجمال اما تفصیل بعداً

«أُنمُوذِجِ الواقِعِ» نمونه تمام حقایق عالم است. الآن توضیحات این اصطلاحات را به‌صورت اجمالی عرض می‌کنم ولی مجدد آرام آرام به‌صورت مفصل بیان می‌کنم. نباید فکر کنیم این‌ها تکرار است، این‌ها تکراری نیست بلکه باید وجوه مختلفه آن‌ها کشف بشود که خود این کشف، خود این علم تفصیلی سیر و سلوک می‌شود. بعضی‌ها فکر می‌کنند مثلاً برویم یاد بگیریم بعداً عمل کنیم در‌حالی‌که عرفان نظری این‌طوری نیست «العلم بعض الشهود» همین که الآن داری می‌گویی آن نوری که نور الانوار است، آن نوری که در عالم لاهوت، مهندس اسماء و صفات است حضرت علیعلیه‌السلام است خود همین نوعی شهود است حالا کرمی مثل من در حد کرمی خودم و شما هم در حد عظمت خودتان. البته همة عالم باید به همین برسند حالا فرقی هم نمی‌کند کرم باشد، فرش باشد، عرش باشد لذا همه باید این سیر را طی کنند. «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»[5] سیری است که همه باید طی کنند. بعضی‌ها فکر می‌کنند عرفان سِر است. بله عرفان سِر است ولی همه باید داشته باشند، همه باید به آن برسند. یادش به خیر زمانی اصلاً نمی‌شد از این حرف‌ها زد، اصلاً کسی نمی‌فهمید، کسی متوجه نمی‌شد. خدا امام را رحمت کند، کتاب دعای سحرشان که در طاقچه بود با ورود پیر مرد روحانی امام(ره) کتاب را برگرداند که آن را نبیند برای این‌که توانش را نداشت ولی الآن هر هیئتی که بروید راجع‌به این چیزها صحبت می‌کند. البته خوب هم هست چون الآن موقع ظهور امام‌زمانعج است، موقع ظهور و بروز تمام حقایق عالم است بنابراین باید این معارف الآن کشف بشود. امروز زمان امام زین‌العابدینعلیه‌السلام نیست که مظلوم و غریب بودند. می‌فرمود اگر این اسرار را کشف کنم اعدامم می‌کنند، من را به شهادت می‌رسانند. بله آن زمان نمی‌شد چون کسی نمی‌فهمید مولا امیرالمومنینعلیه‌السلام کیست؟ امام حسینعلیه‌السلام کیست؟ کسی متوجه نمی‌شد ولی الحمدلله الآن زمان ظهور امام‌زمانعج است، عقل‌ها جمع شده، عقل‌ها قوی شده و روز به روز هم بیشتر می‎شود.

نمونة تمام حقایق عالم

«أُنمُوذِجِ الواقِعِ» نمونة تمام حقایق عالم است. «أُنمُوذِجِ الواقِعِ» واقع یعنی چیزی که وقوع پیدا کرده است. چیزی که وقوع پیدا کرده هم عالم اسماء و صفات است، هم عالم عقول است، هم عالم مثال است، هم عالم ملک است. لذا این‌ها که وقوع پیدا کرده کون هستند، وجود نیستند. وقوع پیدا کرده یعنی خدا به خودش نظر کرده بیرون ریخته پس این‌ها آیه هستند، پس عالم آیه است لذا وجود یک چیز است آن هم ذات اقدس حق جل و اعلاست که از همه بالاتر است، از چهارده‌معصومعلیهم‌السلام هم بالاتر است. چهارده‌معصومعلیهم‌السلام در مقابل خدا چیزی ندارند ولی واقع شدند یعنی وقوع پیدا کردند. حقیقت شما فوق این ظاهر و فوق این مراتبی که از خودت می‎بینید می‌باشد لذا حقیقت شما بالاتر از این است بنابراین وقوع پیدا می‌کند، حصول پیدا می‌کند، کون پیدا می‌کند لذا ایجاد می‌شود در واقع موجود است نه وجود.

نور اطلاقی

«و شَخصِ الإطْلاقِ» مولا امیرالمومنینعلیه‌السلام شخص اطلاق است. چون خدای تبارک و تعالی وجود لا بشرط مقسمی است پس اطلاق عین ذاتش است بنابراین خدا وحدت حقه حقیقیه دارد لذا اطلاق عین ذاتش است «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ، وَالظَّاهِرُ وَالْباطِنُ»[6] همه چیز اوست لذا خدا از این هم بالاتر است، «يُسَبِّحُ لِلَّهِ»[7] از این هم بالاتر است ولی اهل‌بیتعلیهم‌السلام نور اطلاقی هستند «أَيۡنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجۡهُ ٱللَّهِۚ»[8] هر جا نگاه کنی آنجا وجه الله می‎شود لذا شخص الاطلاق است، خود اطلاق است. بنابراین اطلاق برای اهل‌بیتعلیهم‌السلام قید است ولی برای خدا قید نیست بلکه عین ذاتش است در واقع خدا فوق آن اطلاق است. اما بقیة اشیاء جزئی از آن اطلاق هستند حتی امام(ره) که انقلاب جهانی را ایجاد کرد و مبدا انقلاب جهانی امام‌زمانعج بود در مقابل حضرت علیعلیه‌السلام ذره است. میلیاردها سال است که حضرت علیعلیه‌السلام دارد عوالم وجودی را درست می‌کند که یکی از آن‌ها امام(ره) است، یکی از آن‌ها این انقلاب است.

تجلی در نفوس

«المُنْطَبِعِ فی مَرایا الأنفُسِ» منطبع شده یعنی طبیعت، مرایا یعنی مرایی که همان آینه‌های نفوس است یعنی آن طبیعتی که در تمام این نفوس تجلی کرده نور حضرت علیعلیه‌السلام است. ما فکر می‌کنیم امام(ره) کاری کرد در‌حالی‌که امام(ره) می‌فرمود فکر می‌کنید ما داریم کار می‌کنیم؟ همگی برای امام‌زمانعج است البته امام‌زمانعج هم چیزی از خودش ندارد هر چه هست برای خداست. کفر ما برای این است، کفر یعنی پوشانیدن. می‌گوید من کاری کردم، معذرت می‎خواهم تو غلط کردی تو چه کاره هستی؟ باد می‌کنیم، عُجب ما را می‌گیرد که عَجب نمازی خواندم، عَجب ذکری گفتم، عَجب درسی، عَجب کتابی نوشتم. این‌ها اگر خوبی دارد همگی برای اوست «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ»[9].

خدا درست می‌کند، ما خراب می‌کنیم

خدا نماز را به نور امیرالمومنینعلیه‌السلام می‌دهد ولی ما خرابش می‌کنیم لذا خرابیش برای ماست، ما مکدرش می‎کنیم. خدا روزه را می‌دهد ما خرابش می‌کنیم یا اصلاً نمی‌گیریم و از بیخ و بن مثل من خرابش می‌کنیم و یا اگر هم بگیریم مثل همان خانم‌ها که محضر حضرت محمد بن عبداللهصلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم رفتند حضرت فرمود مقداری غذا بخورید گفتند ما روزه هستیم. آن‌ها کمی غیبت کرده بودند لذا آقا فرمود این چیزهایی که الآن خوردید را قی کنید سپس فرمود کجا روزه هستید؟ شما این همه گوشت مردار خوردید. با این همه غیبت و تهمت روزه نیستیم. «الصَّوْمُ‏ لِي‏ وَ أَنَا اُجْزَي بِه»[10] روزه برای خداست و پاداشش خود ذات اقدس حق جل و اعلاست ولی ما خرابش می‌کنیم. بنابراین می‌فرماید «المُنْطَبِعِ فی مَرایا الأنفُسِ» بنابراین این مرایای نفوس که محدودیتش برای خود ماست با نور حضرت علیعلیه‌السلام متحقق شده است.

سیر آفاق

«و الآفاقِ» سیر آفاق و انفس؛ می‌فرماید «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ»[11] این سیر آفاق و انفسی همگی علیعلیه‌السلام است مثل خورشیدی که وسطش الله نوشته و همین‌طور از اشعه‌هایش علی علی علی بیرون می‌زند. هر جا نگاه کنی همین‌طور است منتهی من کور هستم نمی‌بینم لذا نه این‌که نیست «الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ»[12] «اشهد ان… الْحَقُّ مَعَكُمْ وَ فِيكُمْ وَ مِنْكُمْ وَ اِلَيْكُمْ »[13] در عالم واقع هست منتهی ما نمی‌بینیم، به ما ارائه نشده البته ارائه هم شده اما معذرت می‌خواهم خود ما خل هستیم مدام به خدا پشت می‌کنیم، ما طاقت نور خدا را نداریم. عصیان یعنی همین، معصیت یعنی پشت کردن به نور خدا، کفر یعنی پوشانیدن نور خدا تبارک و تعالی، نور خدا را می‌پوشانیم البته قرآن می‌فرماید «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم یرِیدُونَ لِیطْفِؤُا نُورَ الله بِأَفْواهِهِمْ»[14] می‌خواهند نور خدا را با دهان خودشان خاموش کنند ولی نمی‌توانند «وَاللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کرِهَ الْکافِرُونَ … وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» « وَلَوْ كَرِهَ الظَّالِمُونَ» ذره‌ای هم نمی‌توانند.

فرق اربعین با حج

اربعین نزدیک است سی چهل میلیون البته شاید هم بالا بزند صد میلیون بشود. حج چند میلیون نفر می‌روند؟ فکر کنم پنج شش میلیون نفر می‌روند. البته الآن حقیقت حج از بین رفته لذا نمی‌گذارند مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل بگویید ولی در کربلا ماشاءالله سی چهل میلیون دست کم می‌روند همگی هم مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل می‌گویند هیچ کس هم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.

مقایسه معاویهلعنت‌الله‌علیه و حضرت علیعلیه‌السلام

امیرالمومنینعلیه‌السلام می‌فرماید اف به تو ای دهر که این‌قدر من را پایین آوردند که حالا می‌گویند معاویه و علیعلیه‌السلام. خدا لعنتشان کند. البته معاویه کجا امیرالمومنینعلیه‌السلام کجا؟ الآن معاویه در زباله‌دان تاریخ است ولی امام حسینعلیه‌السلام که سبط اصغر امیرالمومنینعلیه‌السلام است تمام دنیا را گرفته در‌حالی‌که همة عالم معاویه را لعنت می‌کنند.

 

سر انبیاء و مرسلین

«فی مَرایا الأنفُسِ و الآفاقِ» سیر آفاق و انفسی همگی به دست اوست. «سرِّ الأنبیاء و المرسلینَ» سِر تمام انبیاء و مرسلین مولا امیرالمومنینعلیه‌السلام است. به‌خاطر همین در اسلام چهارتا عید داریم و از همه بالاتر عید غدیر خم است چون سِر تمام انبیاء و اولیاء مولا امیرالمومنینعلیه‌السلام است. نصف اجمالش ماند که إن‌شاءالله اگر خدا بخواهد و زنده باشیم جلسات بعدی می‌خوانیم بعد تفسیرش را آرام آرام می‌خوانیم مثلاً مراد از سِر در سرالاسرار که می‌گوید چیست؟ چون سر در اصطلاح عرفانی سه تا معنا دارد که إن‌شاءالله بعداً بیان می‌کنیم.

ذکر مصیبت

اما امروز روز حرکت کاروان ابی عبداللهعلیه‌السلام است. نانجیب‌ها در مکه شمشیرهایشان را پنهان کرده بودن می‌خواستند امام حسینعلیه‌السلام را شهید کنند. حضرت ابوالفضلعلیه‌السلام بالای کعبه رفت و فرمود می‌خواهید ما را بکشید در‌حالی‌که از بچگی شمشیر اسباب بازی ماست. بعد فرمود شما بدبخت‌ها معرفت ندارید، اگر حق جل و اعلی نمی‌خواست این اسرار مخفی باشد برای شما فاش می‌کرد این حسینی که می‌خواهید شهدیش کنید کعبه دور او طواف می‌کند. بیچاره‌های بدبخت شما امام حسینعلیه‌السلام را نمی‌شناسید. جبرائیل در همین روز دستش را روی دست راست مبارک ابی عبداللهعلیه‌السلام می‌گذارد. آقا دست مبارکش را روی سنگ حجر الاسود گذاشته جبرائیل فریاد می‌زد «هُلُمّوا اِلی بَیعَهِ الله»[15] مردم بیاید با خدا بیعت کنید و سنگ و چوب را نپرستید. کسی که علیعلیه‌السلام را نشناسد کافر است. افراد خیلی کمی با آقا بیعت کردند، نوشتند حدود هزار نفر بودند ولی بعداً پراکنده شدند چون توان ندارند «أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ»[16]. زمانی دور حضرت شلوغ بود، حضرت زینبسلام‌الله‌علیها را اکرام می‌کردند، حضرت رقیهسلام‌الله‌علیها را اکرام می‌کردند، اهل‌بیتعلیهم‌السلام را پشتیبانی می‌کردند اما زمانی رسید زینب کبرایی که ابوالفضلعلیه‌السلام حامیش بود، قاسم بن الحسنعلیه‌السلام حامیش بود، ابی عبداللهعلیه‌السلام حامیش بود و رکاب می‌گرفتند برای این‌که سوار مرکب بشود، حضرت علی اکبرعلیه‌السلام رکاب می‌گرفت برای این‌که سوار مرکب بشود دید بدن پاره پاره امام حسینعلیه‌السلام در گودی قتلگاه افتاده، خانم زینب کبریسلام‌الله‌علیها نگاهی به این بدن کرد دید نه سری دارد و نه پیراهنی دارد، نه انگشت و انگشتری دارد لذا متحیر مانده بود. پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرماید «رَبِّ زِدْنِی فیکَ تَحَیراً»[17] می‌گویم یا رسول الله بیا ببین حیرت یعنی چی؟ اگر می‌خواهی حیرتت زیاد بشود بیا ببین، بیا ببین زینبت تنها مانده … .

منابع

[1]– مناقب چهارده معصوم علیهم‌السلام، محی‎الدین ابن عربی

[2]– الشّافي في شرح أصول الكافي، القزويني، المولي خليل، ج2، ص401

[3]– صحیفه نور، خمینی، روح الله، ج19، ص143

[4]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج39، ص349

[5]– سوره مبارکه بقره، آیه156

[6]– سوره مبارکه حدید، آیه3

[7]– سوره مبارکه جمعه، آیه1

[8]– سوره مبارکه بقره، آیه115

[9]– سوره مبارکه نساء، آیه79

[10]– تهذيب الأحكام، شيخ الطائفة، ج4، ص152

[11]– سوره مبارکه فصلت، آیه53

[12]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج38، ص29

[13]– فرازی از زیارت جامعه کبیره

[14]– سوره مبارکه صف، آیه8

[15]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج44، ص185

[16]– غرر الحكم و درر الكلم، التميمي الآمدي، عبد الواحد بن محمد، ص233

[17]– الدرر النجفية من الملتقطات اليوسفية، البحراني، الشيخ يوسف، ج3، ص109

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − 1 =

دکمه بازگشت به بالا