
متن جلسه
شیعه بودن محیالدین
بحث ما درمورد مناقب چهاردهمعصومعلیهمالسلام بود. محیالدین مناقب پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم را فرمود و حالا مناقب امیرالمومنینعلیهالسلام را بیان میکند. همین که محیالدین بعد از منقبت پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم، منقبت حضرت علیعلیهالسلام را بیان میکند معلوم میشود شیعه بوده است. فکر کنم آقای وکیل پور، کتابی به نام محیالدین شیعه خالص نوشته که در آنجا ثابت کرده محیالدین شیعه است. ایشان در اندلس زندگی میکرد و تمام اطرافش خلفای سنی بودند که همگی غاصب حق حضرت علیعلیهالسلام و دشمن خونی اهلبیتعلیهمالسلام و علمایی که عاشق اهلبیتعلیهمالسلام هستند بودند. جالب است که ایشان در همان جو از حضرت علیعلیهالسلام دفاع میکرد و میگفت بعد از پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم مقام حضرت علیعلیهالسلام از همة عوالم وجودی بالاتر است. حتی معروف بوده که ایشان علوی است اما تظاهر به مذهب سنی میکرد بهخاطر اینکه او را میکشتند. همینطوری دشمن خونی او بودند لذا اگر اظهار به شیعهگری میکرد او را میکشتند مثل خیلی از علما که شهیدشان کردند با اینکه آنها تقیه میکردند از جمله شهید ثانی، شهید ثالث، شهید اول. همین شهدا چون نمیتوانستند که بگویند شیعه هستیم لذا مذاهب سنیها را درس میدادند و همه سنیها احکام شرعی خودشان را مثلاً از شهید ثالث میپرسیدند اما در آخر میفهمیدند شیعه هستند آنها را شهید میکردند. محیالدین هم همینطوری بوده لذا ظاهراً شیعه بوده است.
سِرُّ الأسرار
هفتة قبل مقداری از منقبت حضرت علیعلیهالسلام را که محیالدین بیان کرده خواندیم و قرار شد یکی یکی فقرات آن را شرح بزنیم. فرمود صلوات خدا بر «سِرُّ الأسرارِ و مَشرِقِ الأنوارِ ، المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة ، السّیّاحِ فی القیافِی الجَبَروتیَّة»[1] تا آخر که انشاءالله یکی یکی این فقرات را توضیح میدهیم. اولین منقبتی که برای امیرالمومنینعلیهالسلام بیان میکند میفرماید ایشان سِرُّ الأسرار است. اگر این منقبت را بگوییم مشخص میشود که محیالدین شیعه بوده چون کس دیگری نمیتواند این عقائد را داشته باشد. میفرماید حضرت علیعلیهالسلام سِرُّ الأسرار است. یکی از معانی سِر، سِر علوم است، سِر علم است. سِر علم در مقابل حقیقت عالِم یعنی سِر صفات که سِر صفات الهی بسیار مقام بزرگی است. معنای دیگر سِر، سِر احوال است یعنی حالاتی که برای عالِم دست میدهد یعنی افعالش که درمورد خدا صفات افعالی میشود.
سِر الحقایق
معنای بالاتر سِر، سِر الحقایق است. سِر الحقایق یعنی حقایق این صفات و حقایق این صفات فعل. تمام حقایقی که در عالم لاهوت ریشة تمام اسماء و صفات خداست، در عالم جبروت بروز پیدا کرده است. ظاهراً مراد از سِر الاسرار همین است یعنی حقایق وجودی عالم که هر صفتی موصوفی میخواهد و آن موصوف از آن صفت بالاتر است لذا موصوف و آن حقیقتی که تمام این صفات دائر مدار آن موصوف است سِر اسرار میشوند، اسرار تمام این حقایق میشوند که حضرت علیعلیهالسلام سِر تمام آن اسرار است. مثلاً امام جعفر صادقعلیهالسلام سِری است که تمام اسماء و صفات خدا در ایشان تجلی کرده اما حضرت علیعلیهالسلام سِر امام جعفر صادقعلیهالسلام است.
عبادت ثقلین
حضرت زهراسلاماللهعلیها، امام حسن مجتبیعلیهالسلام، امام حسینعلیهالسلام حقیقت تمام اسماء و صفات خدا هستند «نحن اسما الحسنی»[2]. چون نحن موضوع میشود پس اسماء و صفات بر نحن بار میشود یعنی نحن موصوف میشود بنابراین امام حسن مجتبیعلیهالسلام یا حضرت زهراسلاماللهعلیها حقیقت میشود که سِر حضرت زهراسلاماللهعلیها، سِر امام حسن مجتبیعلیهالسلام حضرت علیعلیهالسلام میشود لذا میفرماید «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ»[3] یا مثلاً میفرماید «ضَرْبَةُ عَلِىٍّ يَوْمَ الْخندَقِ افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثقلين»[4] یک ضربة حضرت علیعلیهالسلام در روز خندق از تمام عبادت ثقلین بالاتر بوده که عبادت امام صادقعلیهالسلام هم جز آن است یعنی یک ضربه شمشیر حضرت علیعلیهالسلام از تمام عبادات امام صادقعلیهالسلام بالاتر است چون امام صادقعلیهالسلام که سِر تمام اسماء و صفات هست هر چه دارد از حضرت علیعلیهالسلام است.
نظریه مفوضه
البته حضرت علیعلیهالسلام هم در مقابل خدا چیزی از خودش ندارد. ما قائل به تفویض نیستیم چون مفوضه میگویند خدا تمام حقایق را به حضرت علیعلیهالسلام تفویض کرده و خودش نعوذبالله کنار نشسته است لذا قائل به تفویض بودن حرام است بنابراین نجس هستند. ولی ما میگوییم حق جل و اعلی ریشه است و حضرت علیعلیهالسلام چون نفس رحمان است، چون نفس الله است تمام حقایق هر لحظه از ایشان بروز پیدا میکند اما هیچی از خودش ندارد، عین فقر است بلکه افقر الفقراست. هر چه فقر بیشتر باشد مقام بالاتر میرود لذا پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید «الفَقرُ فَخري»[5] ما فکر میکنیم هر چه فقیرتر باشیم بد است درحالیکه هر چه فقیرتر باشی بهتر است. در روایت مبارکه آمده فقرا در بهشت مقامی دارند که ثروتمندان به آن غبطه میخورند و دوست دارند آن مقام را داشته باشند. درنتیجه سِر الاسرار یعنی حقیقت الحقایق که ریشة تمام انبیا و اولیا و اوصیا، چهاردهمعصومعلیهمالسلام هستند اما ریشة چهاردهمعصومعلیهمالسلام، سِر الاسرار یعنی مولا امیرالمومنینعلیهالسلام و حضرت محمد بن عبداللهصلیاللهعلیهوآلهوسلم میباشد که اولاً و بالذات برای پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم است و ثانیاً و بالعرض برای حضرت علیعلیهالسلام است چون حضرت علیعلیهالسلام نفس پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم است.
معنای لاهوت
2- «المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة» میگوید حضرت علیعلیهالسلام در غیوب لاهوتیه مهندس است. یکی از معانی لاهوت یعنی ذات اقدس حق جل و اعلی ولی معمولاً به این معنا میگویند که لاهوت ذات اقدس حق جل و اعلی به اعتبار تجلیش در مقام واحدیت و در مقام اسماء و صفات است. میفرماید «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ»[6] بنابراین لاهوت همان اسماء و صفات ذاتی و صفاتی و فعلی میشود و غیب یعنی آن چیزی که از تمام عوالم پنهان است. ما یک عوالم لاهوت داریم که اسماء و صفات میشود، یک عوالم اکوان داریم که اولین عالم در عوالم اکوان عالم عقول میشود که به آن جبروت میگویند سپس عالم ملکوت میشود که عالم مثال و نفس میشود، بعد عالم ملک میشود و بعد عالم ناسوت میشود که تمام این عوالم یعنی عقول و نفوس و … جیره خوار عوالم اسماء و صفات خدا هستند و لاهوت همان اسماء و صفات خدا میشود. «المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة» لذا حقیقت وجودی حضرت علیعلیهالسلام در غیب لاهوت است «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»[7] هو یعنی احدیت مطلقه غیب لاهوت میشود، الله لاهوت میشود، الله الصمد هم لاهوت میشود که الله الصمد عوالم وجوبی خودش میشود یعنی جز عوالم وجوبی است. هو یعنی احدیت مطلقه، هم احد خاص که در اسماء و صفات است ریشة آن احدیت مطلقه میشود و هم ریشة اسماء و صفات احدیت مطلقه میشود. این احدیت مطلقه که غیب لاهوت میشود حضرت علیعلیهالسلام میشود.
فیض اقدس
حالا این حقیقت را چه کسی درست کرده است؟ این همان فیض اقدس میشود که خدا دمیده است، همان فیضی که خدا دارد به عالم افاضه میکند «هوَ مَعَکُمْ أَيْنَ ما کُنْتُمْ»[8] لذا هر چه در عالم درست شده برای این فیض است. خدا با فیض اقدس هم عوالم ملکوتی و عوالم جبروت و ملکوت و ملک و ناسوت و … را درست کرده و هم عوالم اسما و صفات را با آن درست کرده است لذا میگوید «المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة».
نقطه برزخیه
غیب هم هست «نحن حجاب الله الاکبر» چه کسی میتواند به آن دست پیدا کند؟ اینها غلو نیست بلکه همگی روایات است، یکی دوتا هم نیست. نمیتوانند بگویند غلو است البته غلو هم نیست چون چهاردهمعصومعلیهمالسلام در مقابل خدا هیچی ندارند. عوالم وجوبی است ولی وجوبی که از خودش چیزی ندارد بلکه برای وجوب اصلی است یعنی آنها برای وجوب اصلی آیینه هستند بنابراین چهاردهمعصومعلیهمالسلام نقطه برزخیه هستند. به قول شهریار که خدا رحمتش کند میگوید «نه بشر توانمش گفت / نه خدا توانمش خواند. متحیرم چه نامم / شه ملک لا فتی را» این شعر را که گفته بود یک بیتش را خود امیرالمومنینعلیهالسلام کامل کرد. اینطور که یادم هست در عالم رویا دیده بود مولا امیرالمومنینعلیهالسلام یکی از بیتها را کامل کرد. به هر حال آنها نفس قدسی داشتند مثل حصان که شاعر پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم بود. پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم به او فرمود تو موید به روح القدس هستی، موید به فیض اقدس الهی هستی، همین فیض اقدسی که احدیت مطلقه میشود و فیض دائم خداست.
وجه تام خدا
حی، به خدا حیات میدهد. به چه چیزی حیات میدهد؟ هم اسما و صفات را درست میکند، هم عالم اعیان؛ نقشة علمیة عالم را میریزد، هم نقشة کُونیة و عقول و نفوس و مثال و ملک و … را درست میکند. انشاءالله مظهر تامش حضرت حجت بن الحسن المهدی تشریف میآورند همگی راحت میشویم، همة عالم راحت میشود چون وجه تام خداست همة عالم را راحت میکند و همه چیز درست میشود. باطن عالم ظهور پیدا میکند، سِر الاسرار عالم ظهور پیدا میکند. این نکته خیلی مهم است چهاردهمعصومعلیهمالسلام حجاب اکبر هستند لذا ما هر چه بخواهیم به خدا برسیم نمیتوانیم چون خدا اکتناه پذیر نیست و نمیتوانیم به خدا احاطه پیدا کنیم بنابراین هر چه بگوییم داریم از وجه خدا میگوییم «أَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»[9]. فرق خدا این است که «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيمُ هو هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ ۚ… الْمُصَوِّرُ… ۖ يُسَبِّحُ لَهُ …» اینها همگی وجه خدا هستند اما خدا از اینها بالاتر است و قابل اکتناه نیست. البته مقصود ما از اینکه الله اکبر میگوییم خداست ولی چارهای نیست که جز وجه نمیتوانیم «وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ»[10] لذا باید با وسیله به خدا برسیم. حضرت علیعلیهالسلام «مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ»[11] است اما ما باید بگوییم خدای محمد و آل محمدصلیاللهعلیهوآلهوسلم.
معنای غیب
«المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة» این فی الغیوب لاهوتیه معلوم شد. الغیب را اینطور تعریف کرده «الغيب كلّ ما ستره الحقّ منك لا منه»[12] غیب یعنی هر چیزی را که خدا از عوالم وجودی مخفی کرده خودش به آن احاطه دارد لذا خود خدا به همة اینها احاطه دارد، محیط است. اما ما اینطور هستیم که چشممان کور و هر کسی به اندازه خودش میبیند. من کرم به اندازه خودم میبینم، شماها به اندازه خودتون میبینید. خدا امام را رحمت کند با آن عظمتش به اندازه خودش میدید. البته هر کسی به اندازهای که میبیند عظمت پیدا میکند مثلاً حضرت علیعلیهالسلام را نگاه کنید به اندازهای که به خدا متصل شده عظمت پیدا کرده است. معلم تمام انبیا و تمام عوالم ملکوتی و جبروت و عقول و … حضرت علیعلیهالسلام است و حقیقت آنها را حضرت علیعلیهالسلام به آنها داده است. تمام اسماء و صفات، تمام ملک، تمام آسمانهایی که در برنامة فضا داخل تلویزیون نشان میدهد که تمامی ندارد همگی بروز و ظهور عظمت حضرت علیعلیهالسلام است. خدا دلش خواسته بهوسیله نور چهاردهمعصومعلیهمالسلام اینها را درست کند بنابراین هر کسی به اندازهای که میبیند «رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ»[13] موسیعلیهالسلام یک تجلی آن میشود، عیسیعلیهالسلام یک تجلی آن میشود، نوحعلیهالسلام یک تجلی آن میشود، آدمعلیهالسلام یک تجلی آن میشود. بنابراین فیض اقدس و فیض مقدس آدم الانبیاست یعنی پدر تمام انبیا، پدر تمام اولیا.
برگزاری مجلس در روز عید غدیر
این السیاح را هم توضیح بدهم دیگر بس است. فکر میکردم امروز میرسم «حقیقة النقطةِ البائیّة» را هم بگویم ولی نمیرسیم. شاید خوب باشد روز عید غدیر مجلسی بگیریم مثلاً روز عید غدیر یک ساعت به ظهر مجلسی بگیریم و این «حقیقة النقطةِ البائیّة» را آنجا توضیح بدهم که همة قرآن در بسم الله است، بسم الله در باء است، منم نقطه تحت الباء. البته الآن خودم هم توانش را ندارم هر چند وقت هم گذشته، واقعاً گفتن بسم الله الرحمن الرحیم توان میخواهد. «المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة» عرض شد.
معنای سیاح
«السّیّاحِ فی القیافِی الجَبَروتیَّة» سیاح یعنی کسی که تمام این حقایق جبروتیه را با نور خودش روشن میکند و ایجاد میکند. قیافی؛ القیف، قیافی جمع قیف است قیافی جمع الجمع است. میگوید «القيف المكان المستوى او المفازة لا ماء فيها»[14] جمع آن القیاف میشود، جمع الجمع آن القیافی میشود. قیافی یعنی مکان مستوی مثل بیابان، آن هم بیابانی که هیچی در آن نیست.
عالم جبروت
به عالم عقول جبروت میگویند. جبروت یعنی چیزی که نور خدا تبارک تعالی بر آن سیطره پیدا کرده و نقص امکانی آن بهواسطه نور خدا پوشیده شده است. خدا جبار است یعنی نقص امکانی ما را خدای تبارک تعالی با نور خودش جبران میکند لذا ما هیچی از خودمان نداریم هر چه هست برای خداست، حضرت علیعلیهالسلام هم هر چه دارد برای خداست، چهاردهمعصومعلیهمالسلام هم هر چه دارند برای خداست، خدا بالاتر از همة اینهاست. در ضمن وجوب چهاردهمعصومعلیهمالسلام هم عاریهای است، آیینه هستند و الا اصل وجوب برای ذات است.
عدم توجه به تعلقات
حالا چرا به جبروت، جبروت میگویند؟ عقل خیلی چیز خوبی است، اگر عقلها کامل شود همة کارها درست میشود. عقل یعنی تجرد، عالم عقل یعنی به عوالم مثالی، به عوالم ملکی تعلق نداشته باشیم. گرچه وقت نیست ولی توضیحی در این مورد بدهم خوب است. مثلاً من گرفتار خوردن و خوابیدن و … هستم، تعلقات شهوانی، غضب؛ دیشب هم گفتم غضب و شهوت برای عالم ملک است. بالاتر که میروی تعلقات عالم مثال است در آنجا هم چیزهای خیلی خوشگل و حوریای بهشتی و شیر بهشتی و عسل بهشتی و … هست. اگر انشاءالله همگی با هم تشریف ببریم زیبایی آنها انسان را متحیر میکند. ما کجا آنها کجا؟ ولی عالِم سالک باید از آنها رو برگرداند لذا سید علی آقای قاضی به علامه طباطبایی وقتی میخواست از پیش ایشان برود به او فرمود امشب حوری بهشتی میآید به او بگو حوری برو تو قوری! به او توجه نکن. فرمود اگر به او توجه کنی … . بهشت هم باید کنار بندازی. ما تعلق داریم، ما مدام دنبال این میگردیم که خدایا به ما حوری نشان بده یا مثلاً شیر بهشتی و … بده، ما دنبال این چیزها میگردیم، تازه تعریف هم میکنیم، نمیدانید دیشب چه دیدم! خدا شیر بهشتی به من داد و … . اما عارف باید از این تعلقات ببرد.
آثار ترک تعلقات و توجه به تعلقات
خدا علامه طباطبایی را رحمت کند، ایشان بینظیر است، نظیر ندارد. استادِ شهید مطهری با آن عظمت بود، استادِ علامه مصباح با آن عظمت بود، استادِ آقای جوادی با آن عظمت بود. علامه طباطبایی سلاماللهعلیه چه آثاری داشته، شهید مطهری میگوید 200 سال دیگر تازه مردم میفهمند المیزان یعنی چه! حالا حالاها مانده تا کسی بفهمد المیزان یعنی چه. کتاب ولایت علامه طباطبایی معجزه است. اگر انسان تعلقات عالم مثال و عالم نفوس هم کنار بگذارد به عقل میرسد. عقل چیز خیلی خوبی است، انسان تجرد پیدا کند. نه تنها از این دنیا، مقام طلبی، شهوت، غضب و … باید این تعلقات را کَند. مثلاً طرف با پدر زنش یا پدر شوهرش درگیر است. درگیری را کنار بگذار، به آنها عشق بورز، اگر بدی کردند عاشقشان باش و شما خوبی کن، این حرفها را رها کن، نوکری آنها را کن، نفست را زیر پا بگذار، باید بالاتر بروی باید طرف حقایق کلیه بروی. مثلاً پدر خانمت چیزی بگوید شما هم با او دعوا کنی … . بگو من دستت را میبوسم، هر چی شما بگویید درست است. با پدر و مادر که نمیتوان درافتاد لذا نوکری آنها رو کن، محبت کن، از خودت بگذر. امام زینالعابدینعلیهالسلام برای کاروانهایی که آن زمان از حج میآمدند غذا درست میکرد با آنکه اکثر آنها اهل معرفت نبودند بلکه سنی بودند. حضرت آشپزی میکرد، ظرفهای آنها را میشست البته به صورت ناشناس امام زینالعابدینعلیهالسلام به مردم کمک میکرد. اما ما زورمان میآید، انسان باید نفس و منیت را کنار بگذارد تا به جایی برسد. با زنش دعوا دارد، با شوهرش دعوا دارد، عاشق باشید تا از بدیهای آنها با خوبی پذیرایی کنید، از بدیهای آنها با خوبی، با عشق، با لبخند پذیرایی کنید و این خیلی مهم است اگر انسان بخواهد به جایی برسد. تازه این برای عالم جبروت است، تجرد برای عالم جبروت است، برای ما سخت است لذا مدام با این و آن یکی به دو میکنیم. لذا خیلی سخت است مگر میتوانی جایی برسی! یادش بخیر اراک همسایهای داشتیم نماز شب خوان بود ولی روزی نمیشد که مادرش را کتک نزند. خدا رحمت کند مرحوم کافی میگفت پسری، پدرش را به درخت بسته بود و با کمربند او را کتک میزد. شخصی آمد و گفت چرا پدرت را کتک میزنی؟ گفت عجب دوره زمانهای شده، آدم نمیتواند پدرش هم کتک بزند. لذا این نماز شب فایده ندارد، بدرد معذرت میخواهم چه بگویم! بدرد کسی نمیخورد، فایدهای ندارد، این نماز شب ده شاهی هم ارزش ندارد. یا مثلاً بعضیها میگویند این مرجع تقلید فلان است، راهش فلان است، نعوذبالله جلوی رهبر میایستد، درحالیکه منیت او را گرفته دم از عرفان هم میزند. باید خوبیهای مراجع را ببینی، خوبیهای علمای بزرگمان را ببینی، خوبیهای رهبرمان را ببینی، همه عشق ما همینها هستند. الآن عالم بر اساس لطفی که خدا بهوسیله علما و مراجع و مخصوصاً رهبرمان کرده اداره میشود آن وقت تو همه را میزنی. برای اینکه علم خودت را ثابت کنی زیرآب همه را میزنی لذا این منیت است، درحالیکه اول راه عرفان، ترک سر است و این خیلی مهم است. تاریخ نوشته خلیفه دوم هفتاد بار گفته «لو لا علی لهلک عمر»[15] حضرت علیعلیهالسلام آنها را کمک میکرد.
بهخاطر اسلام
حضرت علیعلیهالسلام بهخاطر اسلام از تمام زندگی خودش گذشت. عدهای خانهاش را آتش زدند، محسنش را شهید کردند، حسینش را شهید کردند، حسنش را شهید کردند، خودش را شهید کردند اما بهخاطر اسلام اصلاً دَم نزد درحالیکه میتوانست شمشیر بردارد و پدر همه رو در بیاورد. حضرت زهراسلاماللهعلیها را شبانه دفن کرد، صبح همان روز بعضی از این شمشیر کشها و غمه کشها گفتند چرا دختر پیامبرصلیاللهعلیهوآلهوسلم را شبانه دفن کردی؟ ما هم میخواهیم بر او نماز بخوانیم. بی حیا بودند لذا میخواستند نبش قبر کنند. حضرت علیعلیهالسلام عمامه زردی داشت که مخصوص جنگ بود آن را پوشید، ذوالفقارش را حمائل کرد. فرمود به خدا قسم اگر کسی به خاکهای این قبرستان دست بزند، قبرستان را از خون همه شما سیراب میکنم. امروز مثل آن روز نیست که بایستم و تماشا کنم تا پهلوی خانمم را بشکنید. ببینید چه قدرتی دارد! اما مامور بود وحدت را حفظ کند، مامور بود دین اسلام را حفظ کند و الا پدر همه را در میآورد. اصلاً به شمشیر هم نیاز نداشت با یک اشاره همه را نابود میکرد. میخواست عالم با عشق به حضرت علیعلیهالسلام معرفت پیدا کند اما نشد.
عالم عقول
«السّیّاحِ فی القیافِی الجَبَروتیَّة» جبروت همان عوالم عقول است. وقتی از عالم ملک مجرد بشی، وقتی از عالم مثال مجرد بشی به عالم عقول میرسی. در عالم عقول وقتی تجرد پیدا کردی نور خدا در آنجا سیطره دارد و این نور نواقص امکانی ما را جبران میکند به همین دلیل به آنجا عالم جبروت میگویند. نور خدا و وجه الله در آنجا سیطره دارد. اگر بخواهیم نور خدا و وجه الله در ما تجلی کند همین است. لذا به آنجا قیافی میگویند چون صاف است.
نور حضرت علیعلیهالسلام
در عالم مثال تعلقات مثل کوهها و زنجیرهای حجاب میباشد مثلاً میگویند در جهنم هفتاد زراع زنجیر دور گردنش پیچیده شده لذا حجاب وجود دارد نمیتواند خدا را ببیند ولی در عوالم جبروتیه و عقول اگر به عالم تجرد دست پیدا کردی مثل بیابان میشوی زیرا تمام عالم عقول را وجه الله پر کرده که بهوسیله نور وجه الله نقائص امکانی ما در آنجا جبران میشود. این بیابانهای جبروتیه که همان حقایق تمام عالم در عالم عقول است خدا حقایق عقلیه تمام عالم را در عوالم عقول بهوسیله نور حضرت علیعلیهالسلام ایجاد کرده است.
نسبت عوالم با هم
در روایت مبارکه مولا امیرالمومنینعلیهالسلام میفرماید عالم ملک نسبت به عالم مثال مثل یک حلقه در بیابان وسیع است. چرا میفرماید عالم مثال، بیابان وسیع است؟ چون در آنجا نور خدا بیشتر مشخص میشود. سپس میفرماید عالم مثال نسبت به عالم عقول مثل یک حلقه کوچک در بیابان وسیع است چون در آنجا سیطره نور خدا خیلی بالاتر است، بینهایت، در بینهایت، در بینهایت. تمام عالم، حقیقت عقلیه دارند مثل این فرش، این عرش، این آسمان، این زمین، این ستارهها، این عظمتی که در عالم ملک بینهایت است. بعضیها میگویند عالم ملک محدود است. بله، ولی خودش نامحدود و بینهایت است چون آیینه بینهایت، بینهایت است لذا بالاتر از این بینهایت، بینهایت عالم ملکوت میشود و بالاتر از آن بینهایت همان بیابانهایی که در عالم عقلی است میشود. ریشة تمام این حقایق عقلی بینهایت، در بینهایت، در بینهایت بسم الله الرحمن الرحیم است که همان نور حضرت علیعلیهالسلام است.
انقلاب جهانی امامزمانعج
چند بیت شعر بخوانم سپس سریع دعای ندبه را میخوانیم که انشاءالله تا قبل از 6:30 دعای ندبه تمام بشود. امروز روز ندبه است بنابراین برای امام زمانمانعج ندبه کنیم که آقا بیا. گرچه آقا آمده چون امام(ره) میفرماید مسئولین ما باید بدانند انقلاب ما شروع انقلاب جهانی امامزمانعج است پس معلوم میشود انقلاب جهانی امامزمانعج شروع شده است. در آثار امام(ره) این جمله هست. آیتالله العظمی گوگل را بزنید در آنجا این کلام امام(ره) را انشاءالله میبینید که میفرماید انقلاب ما مبدا انقلاب جهانی امامزمانعج است. البته این را امام(ره) از خودش نمیگوید بلکه روایت داریم. امام کاظمعلیهالسلام میفرماید در آخرالزمان مردی از قم قیام میکند و زمینه ظهور ذریة ما امامزمانعج را فراهم میکند و یارانش یعنی سردار قاسم سلیمانی و … یارانش مثل زبر حدید هستند «کزُبَرِ الحدید»[16] مثل پارههای آهن هستند مثل سپاه. خدا لعنت کند کسانی را که با سپاه دشمنی میکنند، با ارتش دشمنی میکنند، با بسیج عزیز ما دشمنی میکنند. دیدید سپاهی چه طور ناوهای آمریکایی را میگیرند و دور میکنند، الآن ناوهای آمریکایی جرات نمیکنند بیایند. شنیدید ناوهای ما در قاره آمریکا، در آمریکای لاتین جلوی آمریکا مانور میدهند، ببینید چه قدرتی پیدا کردند! اینها کزُبَرِ الحدید هستند. لذا آقا و ولایتفقیه هر چه گفت باید چشم بگوییم. به هر حال کشتی بان کشتی امامزمانعج تا انشاءالله امامزمانعج تشریف بیاورند آقاست بنابراین باید سپاهمان را تقویت کنیم، ارتشمان را تقویت کنیم، بسیجمان را تقویت کنیم، دولتمان که الآن دولت خوبی است و دارد کارهای خوبی میکند را تقویت کنیم. آنها عشق ما هستند، هستی ما هستند.
مدح امام هادیعلیهالسلام
تکراریها را نمیخوانم گرچه تکرار نیست ولی از آنجایی که دیشب شعر را قطع کردم چند خط برای مدح مولایمان امام هادیعلیهالسلام میخوانم.
تو بر امام رضاعلیهالسلام نیز پاره جگری / تو چون حسینعلیهالسلام چراغ هدایت بشری
ائمه هادی و تو خود به کنیه هادیشان / به شاه راه هدایت شدی منادیشان
اگر چه بر حرم حضرتت جسارت شد / نانجیبها بی ادبی کردند حرم آقا را با بمب منفجر کردند ولی الحمدلله به برکت امامزمانعج دوباره ساخته شد بهتر هم ساخته شد. جلوی اهلبیتعلیهمالسلام کسی نمیتواند قد علم کند
اگر چه بر حرم حضرتت جسارت شد / حریم محترمت در جهان زیارت شد
یعنی دشمنان بمب گذاشتند که اسم آقا را خاموش کنند ولی روشنتر شد. «چراغی را که ایزد بر فروزد هر آنکس کفر کند ریشش بسوزد» الحمدلله بهتر شد، همة عالم فهمیدند امام هادیعلیهالسلام چراغ هدایت است.
نصیب شیعه در این امتحان بشارت شد / نصیب دشمن تو ذلت و حقارت شد
شکست شیعه محال است چون به حصن ولاست / همیشه پرچم فتح شما به دست خداست
شهید هم که میکردند همة مردم میدانستند حق با اهلبیتعلیهمالسلام است. شهید زنده است، اهلبیتعلیهمالسلام همیشه پیروز هستند. چه زمانی شکست خوردند؟ اهلبیتعلیهمالسلام خاری ندارند. حضرت زینبسلاماللهعلیها با آن عظمتش در کربلا؛ عظمت خدا در آنجا تجلی کرد «والله ما رایت الا جمیلا» جانم فداش.
تمام خلقت هستی بود برای شما / نهاده سر به زمین آسمان، آسمان به پای شما
آسمان سر به زمین نهاده به پای شما
سعادت همه عالم بود ولای شما / بود به کنفت الله در ثنای شما
«نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ»[17] «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا»[18] این برای ثنای اهلبیتعلیهمالسلام است، تماماً به دست اهلبیتعلیهمالسلام است، اصلاً اسلام با شمشیر امیرالمومنینعلیهالسلام پیروز شد. همه این را میدانند که اسلام با شمشیر امیرالمومنینعلیهالسلام پیروز شد.
خدا برای شما خلق کرد عالم را / ز خاک پاک شما آفرید آدم را
خدا حضرت آدم را از خاک پای شما آفرید. آنقدر زیبا گفته که آدم نمیتواند نخواند. اینها همگی روایت است. خوبی آقای سازگار به این است که شعراش همگی روایت است.
به غیر باب شما خدا نیافریده دری / خدا پرست نیم اگه زنم در دگری
بیخود نگردید یک در بیشتر نداریم، یک باب الله داریم. خدا پرست نیستیم، هر جای دیگری غیر از اهلبیتعلیهمالسلام برویم بکم فتح الله، بکم یخصم، بکم یمسک سمائا تذوا هر دری بروید بسته است. لذا یک در بیشتر نداریم باب الله یعنی چهاردهمعصومعلیهمالسلام
نبود و نیست به جز در شما خبری / اگر کنید به کل جهانیان نظری
قسم به هر کی گذارد قدم به راه شما / شوند خلق ابوذر به یک نگاه شما
آقا جان یک نگاهم به ما کن.
منابع
[1]– مناقب چهارده معصوم علیهمالسلام، محیالدین ابن عربی
[2]– الشّافي في شرح أصول الكافي، القزويني، المولي خليل، ج2، ص401
[3]– علل الشرائع، الشيخ الصدوق، ج1، ص127
[4]– الخصال، الشيخ الصدوق، ج2، ص579
«لضربة على يوم الخندق أفضل من أعمال الثقلين»
[5]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج72، ص30
[6]– سوره مبارکه حشر، آیات 22-23
[7]– سوره مبارکه اخلاص، آیه1
[8]– سوره مبارکه حدید، آیه4
[9]– سوره مبارکه بقره، آیه115
[10]– سوره مبارکه مائده، آیه35
[11]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج39، ص313
[12]– صالح موسوى خلخالى، شرح مناقب محيى الدين عربى، ج1، ص146
[13]– سوره مبارکه اعراف، آیه143
[14]– صالح موسوى خلخالى، شرح مناقب محيى الدين عربى، ج1، ص146
[15]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج30، ص680
[16]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج60، ص216
[17]– سوره مبارکه صف، آیه16
[18]– سوره مبارکه فتح، آیه1