دعای ندبهمتن

جلسه دعای ندبه صبح جمعه – 1401/06/11

متن جلسه

اقسام جوهر

مناقب چهارده‌معصومعلیهم‌السلام را خدمت شما عرض می‌کردیم. منقبت پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و حضرت علیعلیه‌السلام را بیان کردیم و حالا به منقبت حضرت صدیقه طاهره، راضیه مرضیه، حوریه انسیه، فاطمه زهراسلام‌الله‌علیها رسیدیم. اولاً فرمودند ایشان «الجوهرةِ القُدسیَّة»[1] است. گفتیم یک جوهر داریم و یک عرض. جوهر آن است که نیاز به موضوع ندارد اما عرض نیاز به موضوع دارد. جوهر را پنج قسمت می‌کنند 1- جوهری که هم در ذات مجرد است و هم در فعل مجرد است که به آن عقل مفارق، عقل کلی عالم می‌گویند. 2- جوهری که در ذات مجرد است ولی در عمل نیاز به ماده دارد که به آن نفس کلی عالم می‌گویند. 3- جوهری که قوة محض است که به آن هیولای عالم، ماده اولی می‌گویند 4- جوهری که صورت عالم امکان را تشکیل می‌دهد که به آن صورت می‌گویند. 5- جوهری که مرکب از صورت و ماده است که به آن جسم می‌گویند.

جوهر عالم

حضرت صدیقه طاهرهسلام‌الله‌علیها از بین این جوهری که نیاز به موضوع ندارد عقل مفارقه است یعنی هم در ذات و هم در فعل مجرد است لذا نور محض است، عقل کل است، کل العقل است. این یکی از معانی جوهر است که نیاز به موضوع ندارد «عالم صدف است و فاطمه گوهر او گیتی عرض است و فاطمه جوهر او» تمام عالم عرض هستند و به جوهرشان نیاز دارند که جوهر عالم حضرت زهراسلام‌الله‌علیها است. روحانیه العالم، حواء روحانی برای کل عالم هستی حضرت زهرای مرضیهسلام‌الله‌علیها است. از پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم گرفته تا امیرالمومنینعلیه‌السلام و غیر آن‌ها مادر تمام عالم حضرت زهراسلام‌الله‌علیها است ام ریشه است.

نفس رحمانیه

گفتیم معنای دیگر جوهر قدسیه نفس الرحمانیه است. نفس رحمان یعنی عقل، عقل یعنی وجه الله. نفس الرحمان یعنی آن فیض اقدس و مقدس که همة عالم از آن تشکیل شده است. حضرت زهراسلام‌الله‌علیها یعنی نفس الله، نفس الله یعنی نوری که خدا با فیض اقدس آن نور، عالم اسماء و صفات را ایجاد کرد و با فیض مقدس آن نور، عالم عقول، عالم نفوس، عالم ملک، تمام عوالم دیگر را درست کرد. در‌نتیجه نفس الله، نفس الرحمان حضرت زهراسلام‌الله‌علیها می‌شود. اسماء و صفات از فیض اقدس حضرت زهراسلام‌الله‌علیها است ولی عالم اکوان، عالم عقول، عالم نفوس، عالم ملک و … همگی از فیض مقدس حضرت زهراسلام‌الله‌علیها است. «نحن اسماء الحسنی»[2] از طرفی هم بهشت و جهنم و هفت آسمان و هفت زمین از نور حضرت زهراسلام‌الله‌علیها آفریده شده است. خدا ما را با این نفس الرحمان دارد تربیت می‌کند.

فرار نکن

بعضی مواقع می‌گوییم خدایا چرا مادر من مثل حضرت زهراسلام‌الله‌علیها نیست؟ چرا پدر من مثل حضرت علیعلیه‌السلام نیست؟ در‌حالی‌که مادر ما هم حضرت زهراسلام‌الله‌علیها است، مادر تمام عالم حضرت زهراسلام‌الله‌علیها است. چشمت را باز کن و کور نباش لذا مادر ما حضرت زهراسلام‌الله‌علیها است چرا غم داری؟ فقط یک غم داشته باش و این‌که از دامنش فرار نکن، از دامن مادرت فرار نکن، بدبختِ بیچاره چرا از دامن مادرت فرار می‌کنی؟ چرا از نماز جماعت صبح فراری هستی؟ چرا از نماز جماعت ظهر فراری هستی؟ چرا از نماز جماعت شب فراری هستی؟ چرا از نماز جمعه فراری هستی؟ چرا از علم فراری هستی؟ چرا از کار فراری هستی؟ چرا از مادرت فراری هستی؟ از مادرت فرار نکن، مادرت دارد تو را پرورش می‌دهد. خدا برای تمام عالم حضرت زهراسلام‌الله‌علیها را گذاشته، اگر تمام خوبی‌ها بخواهد به صورت فرد در بیاید حضرت زهراسلام‌الله‌علیها می‌شود پس چه باکی دارید و چه غمی دارید؟ همه چیز داری چه کسی گفته ما هیچی نداریم؟ ما همه چیز داریم، خودمان فراری هستیم. هزاران بار راه حق را به ما نشان دادند اما خودمان فرار کردیم لذا تقصیر خود ماست. یک لحظه هم از نور حضرت زهراسلام‌الله‌علیها فرار کردن جرم و جنایت است. وقتی نور مادر ما این است، وقتی خدا از نور مادر ما تمام اسماء و صفات را ایجاد کرده، وقتی نور مادر ما تمام عوالم عقلی و نفس و ماده و هیولانیه را ایجاد کرده چرا از او یک لحظه رو بر می‌گردانی؟ اگر علم می‌خواهی، قدرت می‌خواهی، حیات می‌خواهی از مادرت رو بر نگردان. چرا می‌گویی ندارم؟ به تو دادند «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا»[3] اگر بخواهید نعمت خدا را بشمارید نمی‌توانید احصاء کنید. نعمت خدا چیست؟ فرمود نعمت خدا لباس نیست، نعمت خدا غذا نیست، این‎ها فضل هستند از زیادی به شما دادند اما نعمت خدا ولایت حضرت زهراسلام‌الله‌علیها است بنابراین ولایت جوهره قدسیه است. برادران و خواهران دقت داشته باشید این وقایعی که در مدینه اتفاق افتاد یعنی حضرت زهراسلام‌الله‌علیها را پشت در گذاشتند و سوزاندند و کتک زدند برای این است که نشان بدهند ما این کار را نکنیم، پس تو هم این کار را نکن و از مادرت فرار نکن. یک لحظه هم از مادرت فراری نباش یعنی از حضرت زهراسلام‌الله‌علیها فراری نباش، از امام‌زمانت فراری نباش. چقدر تا حالا راه را به ما نشان دادند اما ما پشت کردیم.

ذکر معراجیه

همان‌طور که می‌دانید ذکر معراجیه بسیار ذکر بی‌نظیری است. آقای جوادی آملی خدا حفظشان کند می‌فرماید هر کسی بعد از نماز عشا تا یک سال ذکر معراجیه را در سجده هفتاد بار بگوید درهای عالم ملکوت به روی او باز می‌شود. کسانی که چشم سوم می‌گویند، سراغ احمق‌هایی که هیپنوتیزم می‌کنند می‌روند و لجن‌های وجودشان را بیرون می‌کشند، بعد هم دچار افسردگی و بدبختی و جن‌زدگی و شیطان و … می‌شوند این‌ها چشم سوم نیست بلکه بدبختی است. اگر چشم سوم می‌خواهی حضرت زهراسلام‌الله‌علیها، نماز جماعت، ذکر معراجیه. در سجده هفتاد بار «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ ربنا رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوحِ و ذوالمعارج» بگو این ذکر معراجیه است. در ذکر معراجیه سبوح و قدوس می‌فرماید. لذا ما یک تسبیح داریم و یک تقدیس. همین را بگوییم کفایت می‌کند لذا بقیة مقامات حضرت زهراسلام‌الله‌علیه را نمی‌خوانیم. بعد از این مطلب روضه‌ای می‌خوانیم سپس سریع دعای ندبه را می‌خوانیم و تا ساعت هفت ان‌شاءالله تمامش می‌کنیم.

فرق تسبیح و تقدیس

چه فرقی بین تسبیح و تقدیس هست؟ تسبیح و تقدیس یعنی منزه دانستن خدا. بیشترین ذکری که از تسبیحات اربعه باید بگوییم همین سبحان الله است یعنی تسبیح، تنزیه، منزه دانستن، چون راه، اول ترک است لذا با ترک شروع می‌شود. این تریاکی‌ها می‌گویند طرف تو ترک است، تا ترک نکنه درست نمی‌شود. به معانی بالا رسیدن از ترک شروع می‌شود، ترک سر، ترک ما سوی الله. تنزیه یعنی تمام نقایص، شرور، بدی‌ها، ظلمت‌ها، ما سوی الله را انسان دور بریزد. عرفا و در روایات اهل‌بیت عصمت و طهارتعلیهم‌السلام می‌گویند این‌که ما می‌گوییم خدا منزه است در واقع خودمان را داریم پاک می‌کنیم خدا که به ذکر ما احتیاج ندارد. بنابراین تسبیح را دستت بگیر و سبحان الله بگو. در دعاهای ماه مباک رمضان بیشترین ذکری که ذکر شده تسبیح است، لذا سبحان الله خیلی چیز مهمی است. تسبیح یعنی این‌که نقایص خودمان را دور بریزیم، شرور خودمان را دور بریزیم، ما سوی الله را از وجود خودمان دور بریزیم.

سرور و بهجت

می‌گوید ما اهل این حرف‌ها نیستیم این‌ها را برای چه کسی می‌گویی؟ انجام واجبات و ترک محرمات. بیچاره مگر نگفتن در رکعت سوم و چهارم نماز «سُبحانَ اللهِ َو الحَمدُ لِلهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَ اللهُ اَکبَرُ» را بگو؟ پس خواندنت «ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده گوشه‌ای از این حرم جا و مکانم بده». خدا خواسته اما خاک بر سرت تو نمی‌خواهی. می‌گوید این چیزها برای ما نیست. چرا این چیزها برای ما نیست؟ یابن آدم «خَلَقْتُ الْأَشْیآءَ لِأَجْلِک، وَ خَلَقْتُک لِأَجْلی»[4] ای انسان تو را برای خدا آفریدم. یابن آدم تو را برای غم‌زدگی، برای افسردگی نیافریدم «دل افسرده که غیر از آب و گل نیست» افسردگی آب و گل است پس آن را رها کن. امام زین‌العابدینعلیه‌السلام دعا می‎کند «فِی أَدْوَمُ السُّرُورِ»[5] مرا در سرور دائم قرار بده. سرور دائم یعنی بهجت به من بده. بهجت وصل یعنی مثل بریر و مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر که شب شهادتشان هم می‌خندیدند. لذت وصل باید بر غم و اندوه غالب باشد و الا غم و اندوه انسان را نابود می‌کند. البته «یکی درد و یکی درمان پسندت یکی وصل و یکی حجران پسندت من از درد و درمان و وصل و حجران پسندم انچه را جانان پسندد» هر چه خدا خواست، اما خدا دست خودمان قرار داده است پس چرا آیه یاس می‌خوانی؟ آیه یاس نخوان بلکه رجائت را غالب کن، یقینت را غالب کن، بالاتر از رجا حق الیقینت را غالب کن، بالاتر از یقین، حقیقت الحق الیقینت را غالب کن. همه چیز حق جل و اعلی است «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ، وَالظَّاهِرُ وَالْباطِنُ»[6].

تنزیه خدا

فرق تسبیح و تقدیس چیست؟ تسبیح تنزیه خدا در مقام جمع است اما تقدیس بالاتر است تقدیس تسبیح خدا در مقام جمع و فرق، در مقام اجمال و تفصیل یعنی فرق سبوح با قدوس این است که در سبوح فقط در عالم وصل می‌گوییم خدا منزه است، در عالم اسماء و صفات منزه است. ولی قدوس هم در عالم وصل و هم در عالم اکوان و در عالم تفصیل و در عالم ملک می‌گوییم خدا منزه است لذا این خیلی بالاتر است. درس می‌خوانی با تنزیه خدا، نماز می‌خوانی با تنزیه خدا، غذا می‌خوری با تنزیه خدا، آب می‌خوری با تنزیه خدا، می‌خوابی با تنزیه خدا یعنی تمام تفسیر وجودیت هم خدا منزه است. می‌خواهی غذا بخوری سوره قدرت را بخوان، سوره تین را بخوان، نوزده تا بسم الله الرحمن الرحیم بگو لذا خودت را وصل کن. بنابراین سبوح فقط در عالم وصل است، در خلوت، نماز شب، دل شب، داری در اسماء و صفات خدا حرکت می‌کنی می‌گویی خدا منزه است این خیلی خوب است ولی بالاتر از آن این است که هم در نماز شب، هم در عالم اسماء و صفات، هم در عالم عقل، هم در عالم نفس، هم در عالم ملک، هم در عالم ماده، هم در حال راه رفتن، هم در حال نشستن، هم در حال غذا خوردن و … همگی مشغول قدوس و ذکر باشید در همه حال، هم در مقام جمع و هم در مقام تفصیل. کاری ندارد حالا عرفا کمی سخت گفتند اما ما به برکت امام‌زمانعج آسانش می‌کنیم.

تشکر از مخلوق

چه کسی تنزیه سبوح و قدوس را یادت می‌دهد که هم در عالم اسماء و صفات، هم در دل شب، هم در نماز، هم در حال خوردن و خوابیدن، تفصیل، نماز جمعه، نماز جماعت، کار کردن تنزیه کنید؟ مادر، حضرت زهراسلام‌الله‌علیها یادت می‌دهد پس نگو من نماز خواندم، نگو من ذکر گفتم، نگو من کار کردم، نگو من صدقه دادم، خدا همه را به نور حضرت زهراسلام‌الله‌علیها، به نور امام حسینعلیه‌السلام داده تو چه‌کاره هستی؟ البته ما باید مخلوق را تشکر کنیم «مَن لَم يَشكُرِ المَخلوقَ لَم يَشكُرِ الخالِقَ»[7]. خدا پدر و مادرت رو بیامرزد، دستت درد نکند به مسجد کمک کردی، دستت درد نکند شام دادی، دستت درد نکند به فقرا کمک کردی، آفرین صبح تا شب برای زن و فرزندت داری زحمت می‎کشی، آفرین مقام مجاهد فی سبیل الله را داری، ولی خودت باید بدانی که تمام این‌ها از مادر است، از خداست. می‌فرماید کسی که بر مادرم زهرای مرضیهسلام‌الله‌علیها صلوات بفرستد در هر کجای عالم که باشد به وجود مقدس حضرت محمد بن عبداللهصلی‌‌الله‌علیه‌آله‌و‌سلم ملحق می‌شود. ای مسیحی‌ها بیایید ببینید فرق مریم عذراء با حضرت زهراسلام‌الله‌علیها چیست؟ ای مکاتب مختلفه، ای ادیان مختلفه، آیا جز شیعه می‌تواند این‌طور حضرت زهراییسلام‌الله‌علیها داشته باشد؟ این برای امیرالمومنینعلیه‌السلام است، این برای امام‌زمانعج است، این برای امام حسینعلیه‌السلام است. هیچ کسی همچنین مقامی را برای زن سراغ ندارد، بگردید در هیچ جای عالم همچنین مقامی را برای زن نمی‌توانید پیدا کنید لذا این برای خداست، این برای اهل‌بیتعلیهم‌السلام است، این برای چهارده‌معصومعلیهم‌السلام است.

ذکر مصیبت

روضه مختصری بخوانیم بعد دعا را شروع کنیم. برای حضرت رقیه بنت الحسینسلام‌الله‌علیهما بمیرم. حضرت رقیهسلام‌الله‌علیها از همان اول که امام حسینعلیه‌السلام در گودی قتلگاه افتاده بود جان داد لذا فقط مسئله خرابه شام نبود. بدن پدرش تکه تکه در گودی قتلگاه افتاده بود. راوی می‌گوید بچه‌های امام حسینعلیه‌السلام خودشان را روی بدن پدرشان انداختند. کاروان می‌خواست برود اما آن‌ها رها نمی‌کردند لذا با تازیانه بچه‌ها را می‌زدند و از بدن پدرشان جدا می‌کردند. وقتی ابی عبداللهعلیه‌السلام برای خداحافظی آمده بود، این دختر سه ساله بغل ابی عبداللهعلیه‌السلام نشسته بود. گفت بابا تو بروی چه کسی ما را مدینه ببرد؟ چه کسی ما را به خانه‌مان ببرد؟در‌حالی‌که دیگر قسمتش نیست خانم مدینه برود. اما توی راه تا می‌گفتند وا حسینا؛ کعب و نیزه می‌زدند، تا وا علیا می‎گفتند با لگد می‌زدند … .

منابع

[1]– مناقب چهارده معصوم علیهم‌السلام، محی‌الدین ابن عربی

[2]– الشّافي في شرح أصول الكافي، القزويني، المولي خليل، ج2، ص401

[3]– سوره مبارکه نحل، آیه18

[4]– شرح أصول الكافي، المازندراني، الملا صالح، ج4، ص228

[5]– فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی

[6]– سوره مبارکه حدید، آیه3

[7]– بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج56، ص429

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفده − هفت =

دکمه بازگشت به بالا