صبح محرم 1402/04/29
بسم الله الرحمن الرحیم
صبح محرم 1402/04/29
خدمت برادرها و خواهرها معذرت خواهی می کنم دیشب خدمت شما عرض شود که نتوانستم خدمت شما برسم و خسته بودم البته امشب هم شیطان خیلی گولم می زد می گفت بابا استراحت کن ولی بالاخره خدا لطف کرد و ما را آورد آخر یک نماز صبح جماعت بالاتر از چهل سال چهل سال خیلی است ها چهل سال عبادت و اقا چه چیزی است این نماز صبح چه لطفی است چه برکتی است به هر صورت ما چون شبها حالا یک مقدار هم دیر این هم خودش خوب است بعضی از برادرها سختش است اینجا می نشینم برادرها می ایند سوال می کنند تا دوازده دیشب تا یک و نیم خدمتشان بودیم لطف داشتن و محضرشان بودیم سختشان است که ممکن است من صبح نرسم بالاخره خسته باشم ولی نه باید خسته بشود آدم حالا خستگی یعنی چه حالا نشسته ایم با هم بالاخره سوال و جواب مشکل ما کارمان همین است نوکری دیگر کار ما نوکری مردم و رفع حالا مشکلی داشته باشند حالا صبح هم بتواند آدم توان این هم خدا «لا یکلف الله نفسا الا وسعها» بالاخره به اندازه ما هم دیگر پیر و پاتال شدیم قوه جوانی نیست بالاخره اراده جوانی یادش به خیر شبها ما در یخ و برف ما جوان بودیم در برف و یخ واقعا در یخ می رفتم امام زاده داوود خب بالاخره خدا لطف کرده بود قدرت جوانی ما خیلی قوی بودیم خیلی قوی حالا گاهی اوقات تک و تنها حالا برف هم می امد باز ما می رفتیم تا صبح خلاصه آنجا بعد هم آنجا می رفتیم آب یخ الان آبش گرم است و دستشویی تر و تمیز آن موقع دستشویی ها از آن قدیمی ها بود خیلی سخت بود اصلا من دستم را تکان نمی توانستم بدهم از سرما دستم را تکان نمی توانستم انگشتانم را تکان نمی توانستم بدهم ولی خدا چنان لطف می کرد الان دیگر پیر پاتال شدیم محال است برویم الان دیگر مال جوان ها است جوان ها باید اینجوری بکنند ما باید یادم بگیریم بیشتر چرت بزنیم وخر و پف کنیم به هر صورت خلاصه معذرت می خواهم حالا چی به آن می گوییم یک توجیهی درست کنیم به قول طلاب می گویند «سرواخ التوجیه مفتوح» بالاخره کار اشتباه مان را که دیشب خواب ماندیم چیز کنیم چه به آن می گوییم توجیه کنیم و الا نباید ما باز هم بالاخره بهانه نیست این ها بالاخره آدم یک و نیم هم نیم ساعت بخوابد بس است باید صبح بلند شود بیاید ولی این ها توجیه است خدمت شما عرض شود که این بحثی که می خواهم صبح شروع کنیم بحث اخلاص است راجع به اخلاص شروع کنیم خلی مهم است اخلاص برادرها خواهرها و برادرها اخلاص خیلی مهم است اصلا بی نهایت مهم است می دانید چرا؟ چون فارق بهشت و جهنم چی است؟ اخلاص مثلا شما هزار سال هم عبادت کنی هزار سال هزار سال عبادت کنید در راه خدا باشی ولی خالصانه نباشد خب از کجا معلوم عبادت دارد می کند ولی دیگر آن ماجرای جرجیس عابد را خودتان شنیدید هزار مرتبه جرجیس عابد مستجاب الدعوه بود دعا می کرد مریض شفا پیدا می کرد همه مریض ها را می بردند یک دعا می کرد شفا پیدا می کردند دیگر می دانید ماجرایش را قصه اش را شنیدید یک بار یک دختر کوری را برادرهایش می برند برای برای این که این دعا کند بعد می گوید من چیز کردم نذر کردم که جماعت یک نفر را من دعا نمی کنم یک نفر است شما آوردید ببرید صبح بیاورید هر چقدر اسرار می کند برادرها می گویند ما چطور این را ببریم اینجا باشد اینها بالاخره گوش نمی دهند برادرها می گذارند دختر را انجا باشد این برجیس خب شب شیطان گولش می زند این دختر بیچاره را که کور بوده بالاخره این اشتباه را مرتکب می شود بعد هم دوباره شیطان گولش می زند که حالا این ها برادرها بیایند از او می پرسند و این ها این را بکش این را می کشد این بدبخت را و دفن می کند بدنش را و بعد خلاصه این ها برادرها می ایند و می گویند خب خواهر ما چی شد؟ بالاخره دوباره شیطان می اید به این برادرها نشان می دهد که بله این کشته است و می برند این را اعدام کنند پای اعدم شیطان می اید می گوید ببین من همه این بالا ها را من سر تو آوردم الان در مقابل من سجده کن همه این کارها را درست می کنم از اعدام نجاتت می دهم همنجور که این بالا را سر تو آوردم خودم هم نجات می دهم این برجیس می گوید من الان پای اعدام هستم تو نجاتم بده سجده کنم الان چطور سجده کنم شیطان می گوید همان که با چشم اشاره کنی سجده کنی کافی است آقا این چه کار می کند سجده می کند و بعدش هم به درک واصل می شود برجیس عابد. اخلاص یعنی ممکن است آدم مستجاب الدعوه بشود این که می بینید یک عالمی بیچاره شصد سال عارف است فقیه است نمی دانم فیلسوف است فلان یک دفعه دیدید رفت توی فرانسه زیر همه چیز زد این اینجوری است حالا خدا کند باز برگردد تا زنده است دست از این کار اشتباهش بردارد و برگردد ولی به هر صورت ببینید می خواهم بگویم پیش می اید این اخلاص خیلی مهم است خیلی باید حواسمان را جمع کنیم باید خیلی حواسمان را جمع کنیم خیلی باید حواسمان را جمع کنیم این اخلاص خیلی مهم است منتها ببینید برادرها قبل از این که روایات اخلاص را با هم برسی کنیم و ایات اخلاص را با هم برسی کنیم قبلش یک نکته را من می خواهم خدمت شما تذکر بدهم تقوی خیلی مهم است برادرها ببینید تقوا اصلش ولایت و.. ولایت الله ولایت رسوله ولایت اهل البیت ائمه معصومین علیهم السلام و ولایت حتی علما هم هست می بینید ولایت علما هم هست تقوی یعنی این این را من امشب امروز توضیحش را عرض کنم خیلی مهم است خیلی مهم است خیلی مهم است که چی؟ که اولا ولایت خدا است تقوی ولایت خدا است ولایت خدا خیلی اهمیت دارد ببینید گاهی اوقات مثلا می خواهد روزه بگیرد روزه می خواهد بگیرد مریض است خب این روزه ای که می خواهد بگیرد در حالی که مریض است خدا اینجا می گوید روزه حرام است جایز نیست که بگیرد ولی این می گیرد ببین این ولایت خدا را ندارد روزه می خواهد بگیرد می خواهد روزه بگیرد و دلش می سوزد به خاطر دینش ولی اشتباه است نه اینجا باید روزه ات را بخوری دیگر بابا روزه برای تو ضرر دارد حرام است بخور دیگر خوردن هم به قول امام امام طرف به او گفته بود آقا من دوست دارم روزه بگیرم سختم است روزه بگیرم روزه ام را بخورم و این ها امام فرموده بود دیگر خوردن هم سخت است؟ این هم می خوری خب بخور خوردن دیگر سخت نیست ولایت الله به این معنا نیست که حتما قرآن بخوانم من یک دفعه می بینید قرآن خوندن حرام است چطوری اقا خوارج قرآن را جلوی امیرالمومنین روی نیزه کردند حرام است این قرآن کدام قرآن؟ کدام قرآن الان ببینید این قرآن را من دیشب من نگاه می کردم رویش نوشته بود ملک فهد اهدایی ملک فهد لعنت الله علیه خدمت شما عرض شود که چه کسی دارد این قرآن را به من می دهد نمی گویم حرام است این قرآن هایی که حاجی ها می گیرند نوش جانشان من می گفتم اشکال ندارد می امدن می گفت گرفتند ولی من خودم نگرفتم راحت تر هستم اینطوری و خوشش حال می شود آقا که بله یک قرآن مجانی این ریشه اش چی است ریشه این خوشحالی چی است خیلی حواسمان را باید جمع کنید خیلی دیروز ظهر بود نه دیروز غروب بود اتفاقا دم اذان مغرب هم بود من معمولا تماس تلفنی شنبه تا چهارشنبه یک ساعت به ظهر است بعد خیلی ها زنگ می زنند ساعت های دیگر چون درس دارم و اینها نمی توانم بردارم گاهی اوقات هم دارم غذا می خورم گاهی اوقات هم کارهای دیگر استراحت بعد دیشب نزدیک غروب بود داشتم مطالعه شبم را می کردم بعد گفتم حالا بردارم یک نفر زنگ زد گفتم حالا گوشی را بردارم برداشتم گوشی را خدمت شما عرض شود که یک بنده خدایی بود اظهار ارادت و محبت هم می کرد می گفت اقا بله من اتفاقا مثل این که مال شهرستان هم بود اتفاقا گفت من می خواهم بیایم پیش شما وسفارش من را به فلانی بکنید که فلان کار من درست شود خانه ای می خواست یا زمینی می خواست نمی دانم درست بشود و اینها گفتم بابا جان من شما نخواه که من جهنم بروم به خاطر این که شما صاحب زمین بشوی سفارش بکنم آخر من چی می دانم من قوانین را نمی دانم خبر ندارم از قوانین دعوایشان می شود دو نفر دعوایشان می شود می اید اینجا می گوید نامه بنویس ما را می گذارند در منگنه نامه بنویس که آقا من صاحب این خانه هستم فلان و بیسار حالا دعوا دارند با قوم و خویشانشان در این خانه خب من چه می دانم آخر شما آمدی چیزی که در قاضی در قضاوت محکمه باید دلیل های ان طرف را ببینند دلیل های این طرف را ببینند من بیچاره از خدا هم از خدا بی خبر هستم هم از همه چی بی خبرم. من از کجا می دانم که بیایم محر و امضا کنم حالا هم محلی ماهستی روی چشم ما نوکرتان هستیم تا زمانی که بتوانیم نوکری می کنیم به او گفتم آقا خدا پدر و مادرت را بیامرزد حالا گیر هم داده بود ول هم نمی کرد نزدیک غروب بود ساعت مطالعه من بعد بالاخر ه دارد یک همچنین چیزی می خواهد از من من چه می دانم خیلی مهم است ولایت خدا خیلی اهمیت دارد نه شما حالا این را امضا کنید و این ها چه اشکالی دارد من چه مید انم آخر سفارش من را بکنی چه اشکالی دارد از کجا بدانم حق و باطل را از کجا بدانم قوانین را بله البته دولت باید نوکری مردم را بکند این را برای همه ما می گوییم این دولت عزیزمان که واقعا من خودم احساس می کنم این دولت دارد خوب کار می کند ولو خلیی در منگه گذاشتند و آمریکا استکبار داردفشار می اوردباتمام قدرت خودش و باید هم بیاورد چون الان این ها این دولتما واقعا پشتیبانی دارد می کند از دین از نظام از مردم واقعا با تمام قدرت دارد پشتیبانی میکند ولی سفارش هم می کنیم به همین دولت عزیزیمان که پشتبانی اش هم می کنیم همیشه اصلا امر می کنیم دستور می دهیم می گوییم دولت عزیز باید نوکری مردم را بکنید وظیفه شما است باید بکنی نوکری را مثلا دیشب یکی از بچه ها آمده بود بچه های قدیم هیئت ما بود خیلی پسر خوبی بود خیلی چهره اش خندان بود و فلان ولی حالا گرفته بود دیگر افسرده بود می گفت حاج آقا من دیگر روز و شب تقاضای مرگ را از خدا می کنم بعد حالا مشکلش این بود می گفت ما در درگاه الکترونیکی مجوزها است درگاه چی مجوزها؟ یک درگاه عمومی است که می دانید این مجوز ها یک مدت زیادی رانت داشتند ولی دولت یک درگاه ملی درگاه ملی مجوزها درست کرده که اگر آن کسانی که رانت درست کردند مثلا فرض کنید شما فلان وزارت خانه حالا اسم نمی اورم می گوید آن مجوز را در عرض مثلا کمتر از یک ماه نداد بلافاصله این می رود در درگاه مجوزها ثبت می کند و درگاه ملی مجوزها مجوزش را می دهد چقدر خوب است دولت ما این کار را کرد دولت آقای رئیسی دولت های قبلی نکردند این کار را ولی دولت آقای رئیسی این کار را کرد و این رانت و این مشکلی که بود چی به آن می گویند مافیا مافیایی که در این مجوزها بود این دولت شکست ولی هنوز در همه جا موفق نشده است فکر کنم مثلا نود درصد موفق شده است در ده درصد هنوز موفق نشده است یعنی باید قوی تر در این ده درصد کار کند این بنده خدا دیشب امده بود می گفت بله ما مجوز می خواهیم الان بیست سال است داریم در تعاتر کار می کنیم بعد مجوز به ما نمی دهند می رویم در چیز در درگاه ملی مجوزها آنجا می گویند که باید موسسه تشکیل بدهید تا به شما مجوز بدهید ما هم که موسسه نداریم تا آن ها مجوز ندهند موسسه نمی توانیم بزنیم درست کنیم خلاصه می گفت من مانده ام الان بیست سال است که ما داریم کار می کنیم خب این را دولت باید به کارشان رسیدگی کند البته باز هم من حق و باطل را من اینجا نمی دانم چون من وارد نیستم خیلی ولی فکر من این است که باید دولت کمک کند این مجوز ها را مافیای مجوز را باید بردارند به نظر من مافیای مجوز باید برداشته باشد وکیل می خواهد بشود بگذارید برود وکیل بشود وکیل بشود آزاد بشود بگذارید زیاد بشود وکیل آقا قیمت ها می اید پایین بیاید پایین باید بشکند چه کسی گفته حالا باید چندین میلیون بدهند برای وکیل حالا یک خورده کمتر استفاده کنند دکتری پزشکی الان پزشکی تعداد دارد تعداد می گیرند بابا بگذارید بروند همه پزشک بشوند چه کسی گفته کیفت می آید پایین به نظر من پزشک ها همه باید بتوانند بروند پزشک بشوند این همه ما استعداد داریم راه را نبندند و مجوز پزشکی هم مجوز وقتی که پزشک شد مجوز به او بدهند البته حالا من نمی گویم بدون قانون ولی احساس من این است که خدمت شما عرض شود که این کاری که در درگاه ملی مجوزها دولت کرد خیلی کار خوبی بود و باید بکند این کامل هم باید بکند به نظر حقیر رانت و نمی دانم مافیا باید برداشته بشود مردم باید بتوانند راحت فعالیت اقتصادی کنند تجارت باید از انحصاری بودن در بیاید مثلا تجارت بعضی چیزها تجارتش انحصاری است حالا من شنیده ام حالا چون شنیدم و کاملا تحقق نکردم ولی می دانم هست یک چیزهایی کلی اش را می دانم ولی نمی گویم اسم نمی برم چون این ها واقعا تحقق هم می خواهد الکی نباید آدم حرف بزند ولی بعضی از چیزها تجارتش مافیا دارد این مافیایش باید برداشته بشود مثلا حالا دولت بهتر می داند در موبایل نمی دانم یک سری چیزها مافیا دارد باید این ها برداشته بشود مردم باید راحت باشند نهایتا چی می خواستم عرض کنم می خواستم عرض کنم آقا ولایت ولایت خدا باید باشد راه ما باید راه خدا باشد البته من هم که دارم می گوییم نمی گویم حالا حتما دارم تلاشمان را می کنیم ما که چیزی نداریم جزء گناه تلاشمان را می کنیم سعی مان را می کنیم نهایتا خدمت شما عرض شود که اول ولایت خدا بعد ولایت اهل بیت ولایت اهل بیت چرا؟ برادرها ولایت اهل بیت و چهارده معصوم برای این است که این ها آینه تمام نمای خدا هستند این اولیاء شیطان برای این است اولیاء شیطان چه کار می کنند خودشان بدعت می گذارند از خودشان حکم می دهند حکم شرع می دهند ولی چهارده معصوم فقط از پیغمبر پیغمبر از جبرائیل جبرائیل از خدا لذا حکمشان حکم خدا است بعد قرآن ناطق هستند حضرت علی است که می داند چی به چی است امام زمان است که می داند چی به چی است لذا ما باید ولایت آن ها را هم داشته باشیم تقوی یعنی ولایت الله و ولایت چهارده معصوم لذا خدا را شکر برادرها خواهرها ما را شیعه کردن سه سوم 22:12 ولایت علمایی که در خط چهارده معصوم هستند این هم در روایت مبارکه دارد که «الراد علیهم کراد علینا و الراد علینا کراد علی رسول الله و راد علی رسول الله کراد علی الله هو علی حد شرک بالله عظیم» اقا عالمی که در راه خدا است «و اما من کان من الفقها صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالف لهوی» ببینید برادرها عالما باید این شرایط را داشته باشد. مخالف هوی این عالم است نه هر عالمی عالمی که مخالف هوای نفسش باشد عالمی که برای دنیا خودش «العلماء امناء الرسل» عالم امانتدار پغمبر است اما مادامی که چی؟ «ما لم یدخلوا فی الدنیا» مادامی که در دنیا داخل نشده باشد در دنیا داخل نشده باشد این خیلی مهم است. عالمی که در دنیا داخل لذا شما ببینید الان ما بعضی از علمای ما مثلا از آمریکا طرفداری می کند به نظر من این نباید از او تبعیت کرد من نمی گویم جهنمی است حالا آن جهنم را بهشت را خدا تعیین می کند ما که قاضی نیستم. باطن آدم ها را که نمی دانیم قاضی که نیستیم ولی کار کار اشتباهی است این عالم واجب التبعیت نیست بلکه واجب المخالفه است عالمی که در راه اسرائیل قدم بردارد خدای نکرده ما باید دنبال عالمی باشیم در راه خدا در راه چهارده معصوم این راهی که امام آورد برای ما چیزی که من می دانم همه از روایات مثلا راه خدا است هم از چیزی که عقل من می گوید امام امد ریشه شیطان و ریشه استبداد ریشه نظام پادشاهی ریشه نظام خشونت ریشه نظام طاغوت همه این را کند دیگر برادرها خواهرها خودمان دیگر می دانیم این پادشاهان ما مخصوصا این پهلوی و قاجار باز حالا آن قدیمی ها نادرشاه عقلا اگر مستبد بود و جنایت کار بود و قاتل بود عقلا برای مملکت ایران کار می کرد هند را گرفت ایران را گسترش داد چه قدرتی داد به ایران بعضی ها اقلا جنایت هم می کردن ولی اقلا برای ایران کار می کردند ولی این دو تا طایفه قجر قاجاریه و این آخری نه تنها جنایت می کردند نه تنها جوان های ما را می کشتند و از بین می بردند و حق ملت را اجحاف می کردند بلکه اجنبی پرست هم بودن نوکر انگلیس ها بودن این آخری ها هم که نوکر آمریکا دیگر چه کسی است که نداند نفت ما در جیب آمریکا بود گاز ما در جیب شوروی آن موقع بود این بود دیگر عالمی که بیاید این عالم نیست این واجب التبعیت نیست بلکه واجب مخالفه است ولی عالمی که امد مثل امام جلوی این ها قد علم کرد حق ملت را گرفت رای گیری ما نداشتیم برادرها خواهرها ما رای گیری نداشتیم مجلس شورای ملی زمان شاه مجلس فرمایشی بود خودشان رای ها را می ریختند در صندوق مردم بیچاره ها رای نمی دادند یک سری ها را خودشان از قبل انتخاب می کردند مردم به آن ها رای می دادند ولی آلان خب انتخابات آزاد است ما الان در این دوره های انتخابات دیدیم واقعا خیلی ها آمدند که راهشان راه رهبر نبود ولی آمدن و رای آوردند نظام ما نظام واقعا آزادی است الحمد لله البته من ایراد دارم این از آن طرف زیادی هم نباید آزادی بدهند به نظر حقیر این کسانی که کاندید می شوند باید با تقوی باشند باید دستشان پاک باشد از نظر مالی نباید پشت یک گروه قایم بشوند چپگرا و راستگرا و اصولگرا و نمی دانم چی بود آن یکی اصلاح طلب و فلان و بیسار بعضیها پشت این اسم ها قایم می شوند با زور می خواهند وارد بشوند شورای نگاهبان با قدرت باید بایستد کسی که مال مردم خور است باید بگذارندش بیرون حالا چپ باشد راست باشد اصولگرا باشد اصلاح طلب هر چه می خواهد باشد حتی شما ببینید مقام معظم رهبری وقتی مجلس رفته بودن پیششان با این که این مجلس مجلس خوبی است فرمودند بیشترشان خوب هستند تایید کردند ولی همه را تایید نکردند اصلا نباید بگذارند هر کسی که.. بعد بعضی ها هستند که راهشان راه نظام این ها باید راهشان راه نظام باشد نیست. به زور می روند مجلس ولی به هر صورت در مملکت ما به نظر حقیر الان در دنیا برادرها آمریکا هم آزادی نیست فقط تنها کشوری که آزادی است مملکت ما است آمریکا آزادی نیست تمام قدرت را دو تا حزب صهیونیست دموکرات و جمهوری خواه گرفته در دست خودش هیچ کس هم نمی تواند رای بیاورد خب شما خودتان دیدید یا دموکرات می آید یا جمهوری خواه این می رود جمهوری خواه می رود دموکرات دموکرات می رود جمهوری خواه می آید همه اش هم چند تا سرمایه گذار کارتل ها و تراس ها دیگر خودتان می دانید در آمریکا یهودی هستند حاکم هستند هر کسی بیشتر جلوی یهودی ها دم تکان بدهد رای می آورد موقع رای گیری که می شود اگر دموکرات ها بیشتر چیز بدهند دم تکان بدهند جلوی صهیونیست ها آن می شود اگر جمهوری خواه ها بیشتر دم تکان بدهند او رای می آورد کدام آزادی بعضی ها عاشق چشم و ابروی آمریکا هستند هیچ به نظر من آزادی نیست حالا قسم خوردن جایز نیست و الا من حاضر هستم قسم بخورم دست بگذارم روی قرآن کدام آزادی کشک است آمریکا جز جنایت هیچی نیست جز جنایت یک مشت سرمایه دارد صهیونیست خون خوار کودک کش کدام آزادی فرانسه اش ازادی نیست بیا الان هزار نفر را گرفتن به چه جرمی تظاهرات این ها که تظاهرات می کنند چه کسی دارد می کشدشان چه کسی دارد زخمی شان می کند این ها که تظاهرات مسالمت آمیز می کنند بیچاره ها در فرانسه چرا می کشید چرا زخمی می کنید چرا زندانی می کنید خب اگر آزادی است بگذارید تظاهرات بکنند شما که کشورتان کشور دموکراسی است کدام آزادی یک مشت جنایت کار آمده اند سرنوشت مردم را به دست گرفتن به اسم آزادی ولایت داشتم این را عرض می کردم ولایت خدا ولایت چهارده معصوم ولایت عالمی که «حافظا لدینه مخالفا لهوی مطیعا لامر مولا» شما امام را دیدید چه قدرتی چه نفس کُشی ای چه قدرت و تسلط بر نفسی داشت امام برادرها الان هم الحمد لله رهبر ما همین است با قدرت با شجاعت با تقوی کسی که تقوی دارد شجاع است جلوی آمریکا می ایستند جوی رانتخورها می ایستد بالاخره حق و باطل را رعایت می کند جلوی باطل را می گیرد و الحمد لله شکر خدا نظام ما یک نظام الهی است و راه شهدا ولایت این است ولایت ولایت راس تقوی است اما دوم گر چه حالا این خیلی توضیح دارد ولی دوم انجام واجبات دوم درجه تقوی انجام واجبات و ترک محرمات است این خیلی مهم است انجام واجبات و ترک محرمات برادرها خواهرها این خیلی مهم است یادش به خیر حقیر ما الان خب بچه هیئت هستیم دیگر اصلا از آن بچگی مثل خود شماها دیگر پدر ومادرهایمان لباس علی اصغر می پوشاندن شیر خواره بودیم می آمدیم هیئت هیئت ها می آمدن به خانه ما من یادم هست خانه ما هیئت می امد بچه بودم من خانه ما هیت می آمد ما خودمان می رفتیم هیئت می رفتیم این دسته های عزاداری در عاشورا در اراک می آمد کیف می کردم عشق ما همین بود بچه هیئتی هستیم دیگر ما از آن اول ولی ببینید برادرها خود همین هیئت ها باید حواسمان باشد حواسمان را باید جمع کنیم انجام واجبات و ترک محرمات مقدم است آقا تا دو شب بیدار بمانی بعد نماز صبح خواب بماند آدم این درست نیست این باید برود دوازده باید برود بخوابد کسی که اینطوری است خواب بماند خدای نکرده نماز واجبش می رود حتما باید هیئتش را کنسل کند کم کند آقا یازده برو بخواب یازده هیئت تمام می شود برو بخواب تو که نمی توانی خواب می مانی برو بگیر بخواب نماز واجبش قضا می شود می رود هیئت درست نیست حالا یک دفعه جماعت نمی تواند برسد آن مشکل نیست جماعت مستحب است ولی نماز واجبش برود این جایز نیست حرام است چنین هیئتی ایستادنش ها، بایستد تا دو تا یک بعد نماز صبحش قضا بشود برادرها خواهرها حواستان را جمع کنید قاطی نشود امور معنوی خواب خواب با بیداری قاطی نشود من بعضی از اساتید بودن اساتید حالا چی بگویم که بعضی از حالا واجب را با معنویت حرام با معنویت قاطی می کردن این درست نیست واجب و حرام را با معنویت… حالا آقا در خواب دیدید مثلا یک مسئله را خب دلیل نمی شود ما یک بزرگواری بود هیئت گذاشته بود برای خانم ها دو نصف شب برای خانم ها هیئت گذاشته بود بعد دیگر می گفت آقا چون این مثلا اهل باطن است مثلا چهره خانم ها را ببینید اشکال ندارد یعنی چی اخر این ها این ها همه حرام است چی است آخر این حرف ها حالا در خواب یک چیزی دیده خواب با بیداری.. خط را رعایت کند خط باید خط خدا باشد خط باید خط خدا باشد کاملا باید رعایت بشود محرم نامحرم نمی دانم همه چیز باید رعایت بشود و نمی شود مثلا ما بیاییم باطن را خدمت شما عرض شود که مسائل باطنی را مسائل معنوی را با مسائل ظاهری قاطی کنیم اصلا درست نیست راه خدا راه خدا است برادرها انجام واجبات ترک محرمات باید باشد این این تقوی است این درجه دوم تقوی است این را ما باید رعایت کنیم نمی شود مثلا به خاطر معنویت من بگویم بله 35:16 فلان حرام اشکال ندارد حتی برادرها من یک نفر بود می گفت در خواب شهید را دیده ام آمده به من می گفته است که یک مقدار آب بخوری در روزه اشکال ندارد و می خورده گفتم غلط است یعنی چی؟ حالا شهید بوده در خواب به تو می گفته است باشد یعنی چی آدم شهید را ببینید در خواب بعد بیاید به او بگوید روزه ات را بابا شما در خواب شهید را دیدی نوکرش هم باش بوسش هم بکن اشکال ندارد در خواب نوکریش را می کنی بیدار که شدی ببین عالم چی می گوید ببین رساله عملیه چی می گوید ببین مرجع تقلیدت چی می گوید همان را انجام بده بابا جان من حکم خواب با حکم بیداری فرق دارد عزیز من بیداری باید ببینید مرجع تقلیدت رساله ات چی می گوید همان رساله را باید انجام بدهی بله توحید درست است معنویت درست است ذکر درست است این ها همه درست است عرفان درست است فلسفه درست است فقه درست است اصول درست است ولی چهارچوب ها باید حفظ بشود این تقوی خیلی مهم است این خیل اهمیت دارد ما راه خدا را نمی توانیم مصالحه کنیم برادرها خواهرها ما راه خدا را مصالحه نمی توانیم بکنیم شما نگاه کنید حتی زمان امام جعفر صادق علیه الاف التحیه و الثنا در عزاداریها خانم ها و آقایان جدا بودن پرده داشتند چقدر خوب است این پرده بالاخره راه خدا راه یا حالا بعضی مواقع بله خانم ها و آقایان می روند محضر حضرت آقا ولی باز ببینید قشنگ جدا است اختلاط نیست خانم ها یک طرف آقایان یک طرف ببینید راه خدا این راه خدا است این زیبا است لذا انجام واجبات ترک محرمات ملاک است برای عمل فرقان است برای عمل است ملاک برای عمل وظیفه است ببین وظیفه ات چی است گاهی اوقات وظیفه این است که آدم کربلا نرود پدرش می گوید آقا مادرش می گوید من راضی نیستم بروی کربلا نباید بروی بابا پدر و مادرت می گوید من راضی نیستم نرو حرام است همان کربلا که خیلی عالی است من هم عاشقش هستم من هم دوستش دارم وقتی پدر و مادر می گویند من راضی نیستم بگو روی چشم تمام شد و رفت اقا هیئت است فلان هیئت را من خیلی دوست دارم ولی پدر و مادرم می گوید من راضی نیستم فلان هیئت بروی خب نرو حتی برادرها من یک بزرگواری است الان هم خدمتشان هستیم بعد ایشان سر درس حقیر می آمد و خدمت شان بودم و این ها تا جایی که می توانستم من نوکری کردم خدمت آن ها یک زمانی شد پدرش به او گفته بود که من راضی نیستم که به این جا بروی باید بروی قم آمد پیش من گفتم اینجا دیگر حق نداری بیایی برو قم پدرت گفته اقا باید بروی قم اینجا دیگر حق نداری بیایی برو قم همین هم شد گذاشت رفت قم بعد رفت قم آنجا یک مقدار چرخید و این ها بعد دیگر دوباره متوجه شد نه اینجا حالا لطف خدا بود گفت اینجا دید اینجا برایش بهتر است بعد از یکی دوسال 39:03 دوباره برگشت ولی با اجازه پدر اینجا دیگر پدرش هم خوشحال با لب خندان آمد گفت بیاید اینجا این درستش است لذا خیلی ها آمدند پیش حقیر گفتند پدر ما گفته است یا مثلا نیا یا کمتر بیا گفتم همین کار با بکن وقتی پدرت می گوید وقتی که مادرت می گوید راضی نیست آقا لطمه می زند ضرر می زند لطمه زدن اگر ضرر بزند به خودش ضرر متنابه این را فقها می گویند جایز نیست خب دیگر جایز نیست اگر ضرر بزند جایز نیست دیگر یک بار می بینید ضرر نمی زند مثلا دیدید این ورزش کارها مثلا چوب می زنند به بدن چوب می شکند این ها اشکال ندارد این قوی می شود ولی یک دفعه ضرر می زند اگر ضرر بزند این جایز نیست دیگر تعارف ندارد دین علم داری که آقا اگر مثلا لطمه بزنی خون می ریزد روی فرش عالما عامدا جایز نیست نجس کردن مجلس حرام است جایز نیست بله حالا یک نفر از خودش بی خود می شود دیگر دست خودش نیست آن را دیگر ما نمی توانیم چیزی به او بگوییم دیگر دست خودش نیست در حال خودش نیست آن موقع ولی اگر حال خودت هستی باید حواست را جمع کنی مسجد نجس کردنش حرام است جایز نیست لذا خلاصه… حالا چی داشتم عرض می کردم این تقوی این بحث ما می خواهیم ان شاء الله اگر خدا توفیق بدهد برای صبح ها اخلاص را چیز کنیم ولی تقوی دومین مرحله اش انجام واجبات ترک محرمات است بس است برای صبح خسته تان نکنم یک تتمه ای هم اگر خواست فردا راجع به تقوی اگر زنده باشیم و توفیق داشته باشم شیطان بگذارد بر شیطان لعنت بگذارد ان شاء الله خدمت شما برسم فردا خدمت شما عرض کنم اما امروز روز دوم است روز ورود اهل بیت به کربلا چه معجزه ای اولا این دهه محرم خیلی دهه عالی ای است برای خود سازی این نکته خیلی مهمی است دهه محرم دهه خود سازی است از یک جهاتی برادرها من این را به شما عرض کنم محرم از ماه مبارک هم بالاتر است از یک جهاتی محرم از ماه مبارک هم بالاتر است مثلا شما ببینید امام می فرمود اسلام را محرم و صفر زنده نگاه داشته است محرم و صفر اسلام را زنده نگه داشته واقعا کاری که محرم می کند این گریه ای که محرم دارد این سینه زنی که دارد بالاخره خیلی شما ببینید در روایت مبارکه دارد که همین که غبار غم روی چهره شما بنشیند برای امام حسین حتی گریه بعضی ها می گویند ما گریه مان نمی گیرد اولا من به شما عرض کنم اعمالمان را باید درست کنیم اگر گریه مان نمی گیرد مال این است که باید اعمالمان را دقت کنیم آخر آدم می گوید فلان چطور می گوید من چیزی هم ندارم کاری هم نمی کنم اعمالم هم خوب است ولی گریه ام نمی گیرد خب همین که فکر می کنی اعمالت خوب است خودش بالاترین گناه است چی ما درست است نگاه ما درست است فکرما درست است چی ما درست است بعضی ها می گویند آقا بگو ببینم من چه مشکلی دارم به او می گویم چه مشکلی نداری ما چه مشکلی نداریم واقعا باید آدم خیلی مهم است هیچ موقع نباید «لاتخرج نفسک من حد التقصیر» آخر دیدید بعضی اوقات ما می گوییم دست خودم نبود حواسم نبود نه همه اش تقصیر است چی دست خودم نبود مثلا می گوید خواب ماندم اگر همان خواب هم اگر دقت کنی یک خوره زودتر بخوابی خواب نمی مانی «لا تخرج نفسک من حد التقصیر» حالا نهایتا این ماه محرم این عزاداری این سینه زدن یک خود سازی است مخصوص این سینه زدن های که قوی و حالا ففولی موفولی نیست خلاصه به نظر من این سینه زنی هایی که الان ما مجالس خودمان خوب شده این سینه زنی های محکم می زنند خیلی عالی است جان می گیرد عالم حماسی و عالی است این سینه زنی های خودمان مثل دیشب الحمد لله مجلس ما سینه زنی ها خیلی قوی و عالی است از شر نفس آدم خلاص شود خدا خیر بدهد به این مداح ها واقعا خدا خیرشان بدهد با این نفس گرمشان و صدای زیبایشان و نواهای خوبشان مردم را کمک می کنند ما را کمک می کنند واقعا طلا جمع می کردند اهل بیت برای مداح هایشان طلا جمع می کردند به هر صورت خیلی ماه بزرگی است امروز روز دوم ورودی اهل بیت است به سرزمین کربلا که چقدر سخت بود برای اهل بیت برادرها این سفر از روی علم بود از روی علم بود یعنی از موقعی که حضرت خارج شد از مدینه می دانست آمدن گفتند فرمود آقا ابن عباس که دلسوز بود آمد گفت آقا برای چی دارید می روید شما که دارید می بینید برادرتان را شهید کردن پدرتان را شهید کردند کوفی ها که وفا ندارند آقا فرمود «شاء الله ان یرانی قتیلا» خدا خواسته که ما کشته بشویم خدا خواسته آقا این بچه ها و زن ها و خانم ها را دیگر چرا می بری این ها را که دیگر معلوم است یک همچنین سفری که شما خودت داری می گویی می خواهی شهید بشوی و خدا خواسته که شهید برای چی این زن و بچه را می بری «شاء الله ان یراهن سبایا» خدا خواسته این ها اسیر دیده بشوند فدایش بشوم آن هم چه کسانی ان هم زینب عقیله بنی هاشم نائبه الزهرا نائبه الزهرا این خیلی مهم است نایبه حضرت زهرا این اسیر برود به هر صورت خانم فرمود حسین جان اینجا یک هولی به دل من افتاده این چه صحرایی است آقا شروع کرد توضیح دادند….پایان.