بسم الله الرحمن الرحیم
شب محرم 1402/04/29
بحثی که داشتیم در باره ایاک نعبد و ایاک نستعین و سوره حمد سوره مبارکه حمد که تمام قرآن است سوره حمد بلکه از یک جهت هم معادل قرآن و از یک جهت افضل است چون شما ببینید جهت افضلیت سوره حمد از قرآن این است که می فرماید «انا اتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم» یعنی اول چی را می گوید حمد را مقدمش می کند این یک نکته نکته دوم می فرماید تمام قرآن در سوره حمد است تمام قران در سوره حمد است بعد تمام حمد هم در بسم الله بسم الله نقطه با بسم الله نقطه نقطه با بسم الله و نور حضرت علی علیه و آله و سلم لذا از یک جهت شرافت دارد سوره حمد بر کل قرآن کریم… این برادرها وخواهرها که مریض دارند یا خودشان مریضی دارند بهترین بلکه بالاترین دستورالاعمل این است شب صد حمد و صد صلوات بفرستند مخصوصا اگر می توانند در حال راه رفتن اگر نمی توانند نشسته یا حالا در هر حالی که می توانند خوابیده باشند در هر حالی که هستند صد حمد و صد صلوات داشته باشند سوره معجزه حمد که می فرماید اگر بر مرده بخوانید زنده بشود تعجب نکنید اما ایه مبارکه ایاک نعبد و ایاک نستعین در واقع آن گل سرسبد آن آیات مبارکه است و خیر الامور اوسطها ایاک نعبد و ایاک نستعین عبودیت به این است که انسان از عقل به عبودیت برسد و ریشه همه حقایق عالیم عبودیت و معرفت خدا است تبارک و تعالی بعد گفتیم جنود عقل و جهل مقصد سیزدهم در فهم است و ضدش حماقت است حماقت یعنی بی عقلی فهم یعنی تجلی و ظهور حقیقت عقل حقیقت عقل برادرها اینقدر مهم است امام حسن مجتبی هر شب هر شب بعد از نماز عشاء گریه می کرد برای افزایش عقل خب آن ها عقل کلی عالم هستند امام حسن مجتبی عقل کلی عالم است ولی این که گریه می کند، برای عقل ما است و الا خودشان آن ها وجهه تام خدا هستند اول آخر الظاهر الباطن آیه عظما آیه اعظم ولی چرا گریه می کنند برای این که ما…. عالم عقلش اضافه بشود عالم گریه می کند برای این که عالم به گریه آن ها است که ما سیر می کنند به طرف خدا راه خدا را می رویم به گریه آن ها هست با گریه حضرت زهرا است سلام الله علیها با گریه های حضرت زینب کبری عقیله بنی هاشم و امام زمان و ملائکه الله که از جنود اهل بیت و از جنود خدا هستند با این ها است که ما داریم حرکت می کنیم و به طرف خدا می رویم این ها گریه می کنند برای افزایش عقل ما اما این افزایش عقل و این صفای عقل که «الله نور السماوات و الارض اعوذ بالله من ا لشیطان الرجیم الله نور السماوات والارض مثل نوره کمثله مشکات فیها مصباح المصباح فیه زجاجه» زجاجه یک معنایش که شیشه است یعنی نور خدا را کاملا متجلی می کند یک معنایش یعنی همان عقل برافروخته روشن همان روح الله است همان روح کلی عالم است وجه الله نور الله اما این چطوری برافروخته می شود برادرها در مقابل این گفتیم حماقت است حالا حماقت مل چی است؟ یک روایتی از حضرت امیر الصلاه و السلام اینجا مرحوم امام مطرح کردند بسیار روایت خوب و زیبایی است همین روایت و روایت هایی که در کنارش است ذکر کردم البته نه همه اش را همه اش را نمی رسیم بعضی از قسمت ها را خدمت شما عرض می کنم این را راجع به این بحث می کنیم این خیلی مهم است که ما چطوری این حماقت را از خودمان دور کنیم تا عقل در ما تجلی کند تا حقیقت نورانی عقل که «ما عبد الرحمان» در وجود ما تجلی کن این چطوری می شود که محقق شود می فرماید «ینبغی للعاقل» ببینید برادرها خواهرها این خیلی مهم است همه چیز از ترک حرام شروع می شود همه چیز از ترک گناه شروع می شود همه چیز از ترک خطا شروع می شود همه چیز از ترک ماسوا الله حالا مقام بالاترش ترک ما سوای الله را هر کسی به اندازه ای که می تواند حتی ترک حلال شما ببینید الان ماه محرم است شما می توانی حلال است بروی خانه ولی حلال خانه را ترک می کنی می آیی مسجد برای این که مجلس عزای امام حسین را اقامه کنید ترک حلال چقدر خوب است حلال است بروی خانه اشکال ندارد آدم مثل همیشه برود خانه بنشیند پای تلویزیون اشکالی ندارد ولی شما این حلال را داری ترک می کنی به خاطر وجه الله به خاطر اقامه عزای ابی عبد الله که محدث نوری می فرماید من بعد از انجام واجبات و ترک محرمات چیزی بالاتر از اقامه عزای ابی عبد الله ندیدم در استحباب و در شدت استحباب و آثار این جا هم می فرماید «ینبقی للعاقل ان یحترس» خیلی مهم است آقا ما نگهبان خودمان باشیم حواسمان به خودمان باشد عمر ما دو روز است مگر چقدر می خواهیم عمر کنیم خب الان شما نگاه کنید همه ما همینجوری یادش به خیر یک زمانی کوچک بودیم چشم به هم زدن تمام شد رفت عمر رفت تمام شد «لا ینبغی للعاقل ان یحترس» حواسش را جمع کند «اغتنموا الفرص فانها تمر مر السحاب» مثل ابر دارد می گذرد از چی احتراز کند از چی خود داری کند از چی خودش را نگهبانی کند از چی خودش را محافظت کند یک «من سکر المال» از مستی خودش را محافظت کند مست نشود عقلش را محافظت کند که مست نشود مشروب حرام است چرا چون عقل را زائل می کند عقل که زائل شد دیگر تمام خطاها از انسان سر می زند لذا برای همین است که این قدر نفی نهی شده از شرب خمر حالا می فرماید مستی فقط مستی شراب نیست باید خودش را محافظت کند از مستی چند تا چیز یک مستی مال مال مستی می آورد نگوییم حالا ما مالی نداریم همه مان گرفتار هستیم حالا چه کم چه زیاد همه ما گرفتار هستم یک «سکر المال» قارون خدا لعنتش کند می گوید «انما اوتیته علی علم من عندی» من این مال را از علم عندی «علی علم عندی» من به دست آوردم ببین تکبر می کند می گوید مال مال من است ما نداریم؟ ما فکر نمی کنیم مال من اگر مال من است چطور نمی توانیم همراهمان ببریم چطور است که فقط دو متر کفن آن هم نمی توانیم بگوییم مال خودمان است معلوم نیست به ما هم بدهند همان کفن را چه کسی می داند حتما آن کفن را به ما بدهند. خیلی ها رفتند کفن هم نبردن ثانیا حالا کفن را هم بردی کفن هم کی می گوید مال خودمان است کی می گوید خوراک سوسک و مار و عقرب و این چیزها نیست اصلا بدن ما کی می گوید مال من کم هستند کسانی که بدنشان نورانی باقی بماند ما جزء چه کسانی هستیم ما جزء کدام ها هستیم «سکر المال» آن وقت در مقابل سلیمان بالای سر در عمارتش چی می نویسد «هذا من فضل ربه» این مال من نیست فضل است این زیادی داده خدا حق من هم نیست مال من هم نیست مال خدا است همه عالم مال خدا است این امام جعفر صادق شمس جمال امام جعفر صادق یک صلوات بفرستید. ان شاء الله دست ما را بگیرد امام صادق که گرفته است با این روایتهایش آقا همه را بیمه کرده واقعا آقا ما چقدر مدیون هستیم ان شاء الله تشریف ببرید ما هم در خدمت شما باشیم نوکری کنیم باز هم برویم مکه برویم خدمت شما عرض شود مدینه مسجد النبی یک بابی دارد باب الصادق بهترین زیباترین البته شلوغ ترین باب مسجد النبی باب الصادق است ان شاء الله آنجا رفتید اگر کسی قسمتش شد از آنجا داخل شوید این باب الصادق یک ارتباط مخصوص با روضه با پیغمبر و با حضرت زهرا دارد و سر و دست می شکنند آنجا همه اصلا شیعه سنی همه آنجا سر و دست می شکنند واقعا ما چقدر باید شکر کنیم که امام صادق را داریم همین اذان را برای ما امام صادق حفظ کرده است شما نگاه کنید برادرهای سنی ما خب می دانید دیگر اذان را عوض کردن حی علی خیر العمل می دانید حی علی خیر العمل یعنی چی؟ حی علی خیر العمل یعنی ولایت در روایت دارد بهترین اعمال ولایت ما اهل بیت است در روایت دارد که نعمت فقط ولایت است حالا روایت امام صادق را هم می خواستم عرض کنم خدمت شما عرض می کنم دیر نمی شود اما نعمت می فرماید فقط ولایت بقیه دیگر فضل خدا است اصل نعمت یک نعمت بیشتر نداریم ولایت ولایت ولایت حالا ببینید این ولایت نداشته باشد آدم این حی علی خیر العمل بر می دارد اذان را عوض می کنند می گویند «الصلاه خیر من النوم» نمازی که در اذانش منحرف می شود بدعت ولی امام صادق که داشته باشی نه بعد می اید در نماز نمازش خدمت شما عرض شود بسم الله حمد بی بسم الله بسم الله را جزء سوره های قرآن نمی دانند «وقد سرق اعظم آیه» امام صادق می فرماید فی القرآن عظیم ترین آیه قرآن را آدم امام صادق را داشته باشد اینطوری می شود داشم این را عرض می کردم که «ینبغی للعاقل ان یحترس من سکر المال» مستی مال حضرت سلیمان می گوید «هذا من فضل ربی» تمام این چیزهای که من دارم زیادی است امام صادق می فرماید فقط یک نعمت وجود دارد نعمت ولایت بقیه دیگر تمام فضیلت است فضل است زیادی است ولی ریشه همه چی است آن نعمت ولایت است حتی در روایت مبارکه باز از امام جعفر صادق است برادرها علیه آلاف و التحیه و الثنا نماز شما ولایت ما است روزه شما ولایت ما است جهاد شما ولایت ما است می خواهی برسی به وجه الله «اینما تولوا» این هم آیه قرآن آن روایتش آن هم آیه قرانش که «اینما تولوا فثم وجه الله» هر جا رو کنی جهاد بروی نماز بخوانی روزه بگیری راه خدا را بروی مسجد بروی همه اش وجه الله وجه الله همین که فردا در دعای ندبه ان شاء الله خدا توفیق بدهد همه ما دعای ندبه خوان بشویم یک صلوات بفرستید این «وجه الله الذی الیه یتوجه الاولیاء» ان وجه الله که تمام اولیاء تمام انبیاء موقع ارتباط با خدا با خدا به آن وجه الله توجه می کنند کجا است که همین امام زمان است چهارده معصوم است «اینما تولوا فثم وجه الله» حالا می فرماید یک «سکر المال» ما فکر می کنیم مستی مال ما فکر می کنیم مال خودمان است این امام صادق به عنوان بصری می گوید به عنوان بصری علم را با حقیقت عبودیت بطلب «لیس العلم بکثره التعلیم و التعلم بل هو نور یقذفه الله فی قلب من یشاء فی عباده» آقا علم به کثرت تعلیم و تعلم نیست بلکه نوری است که در قلب مومن خدا جاری می کند آن هم مومنی که خودش بخواهد حالا بعضی ها اینجا معنا را اشتباه می کنند می گویند پس آقا علم کثرت تعلیم و تعلم لازم ندارد مهم این است که راهت راه خدا باشد خدا باید بدهد ولی این اشتباه است «لیس العلم بکثرت تعلیم و تعلم» یعنی کثرت تعلیم و تعلم شرط لازم هست اما کافی نیست و الا شرط لازم است موسی وقتی که به استادش حضرت خضر رسید یکی از چیزهای که حضرت خضر یادش داد این بود که موسی اگر می خواهی علم قسمتی از خودش را در اختیار تو قرار بدهد باید تمام عمرت را در اختیار علم قرار بدهی الان شما ببینید علمای ما که به یک جایی رسیدن اینجوری بود علامه حسن زاده آن نابغه دهر شادی روحش شب جمعه است یک صلوات بفرستید. چجوری به اینجا رسید چطوری به این نبوغ رسید چطوری به این دست پیدا کرد تمام هستی اش را گذاشت ایشان سالی یک روز فقط تعطیل داشته کل سال مشغول تعلیم و تعلم جمعه هم درس می خوانده درس می گرفته درس می داده روز تعطیل نداشته است ایشان ما فکر می کنیم جمعه تعطیل است ولی نه جمعه هم از دید قرآن کریم تازه می فرماید وقتی که نماز جمعه تان را خواندین بعد «وابتغوا من فضله» بروید تازه دنبال فضل خدا بروید دنبال کار بروید دنبال تلاش البته تفریح هم آدم باید داشته باشد آن یک مسئله دیگر است ولی همیشه روز تعطیل از آن همیشه روز خدا است روز کار است به هر صورت چی داشتم عرض می کردم داشتم این را عرض می کردم مستی می آورد مال می گوید اقا حقیقت علم با حقیقت عبودیت بطلب بعد حقیقت عبودیت را با نه چیز آن نه چیز یکی این است که هر چه در عالم هست را مال خدا بدانی یک ذره ای از آن چیزی که در عالم است مال خودمان نبینیم این خیلی مهم است حالا اگر اینطور شد چه می شود چه اثری دارد چه فرقی دارد من مثلا این ماشین را مال خودم بدانم یا مال خدا بدانم فرقش این است که می فرماید اگر فهمیدی که این مال مال الله است عبد می شوی می گویی خب باید آن طوری که خدا فرموده مال من نیست اگر مال من باشد خودم هر طور دلم بخواهد می کنم ولی می توانم؟ من می توانم این عبا را آتش بزنم؟ می گوید مال خودم است می خواهم آتشش بزنم می توانی؟ چه کسی گفته است حرام است مال خودت نیست حق هم نداری آتشش بزنی حرام است و جهنمی می شوی اگر آتشش بزنی اسراف حرام است مال تو نیست این مال مال خدا است منتها یک حق اولویت خدا به تو داده است در روایت مبارکه دارد این خمسی که ما می دهیم این خمس مال این نیست که من مثلا خمس اموالم را بدهم بعد بقیه اش مال من نه این خمس مال این است که همه اموال مال خدا بعد خلیفه خدا است همه که خیر الوارثین است خدا دیگر در قرآن کریم دارد مال خدا است و مال خیلفه خدا خمس را که می دهیم حلال می شود از بقیه می شود استفاده کنیم استفاده کنیم حق اولویت پیدا می کنیم مالکیت حقیقی مال خدا است این مالکیت ها اعتباری است این مالکیت ها مالکیت حقیقی نیست لذا شما ببینید جمهوری اسلامی می تواند بیاید مثلا مالیات تعیین کند تقوایی تو باید مثلا عوارض خانه بدهی عوارض ماشین باید بدهی مجبور هستیم بدهیم مال ما نیست مال مال خدا است «من سکر المال» مال مستی می آورد مال تکبر می آورد از سکر مال باید پنا ببریم به خدا تبارک و تعالی این یک دو «و سکر القدره» سکر قدرت قدرت مستی می اورد تا می رسد به یک جای دیگر خدا را هم بنده نیست تا زمانی که نرسیده به جایی با مردم است مردمی است ولی وقتی که می رسد به جایی دیگر نمی شود پیداش کرد دیگر نمی شود با او ملاقات کرد چه واقع رحمت به شیر این مسئولینی که همه جا با مردم هستند من فکر می کنم یکی از فرق های که این دولت دارد واقعا این دولت ما خدا خیرش بدهد رئیس جمهور و وزرایش را خیلی مردمی هستند خیلی مردمی تر هستند حالا چیزی که ما دیدیم الحمدلله آقای رئیسی می اید بین مردم صدایشان را می شنود در و دلشان را می شنود خب این خیلی مهم است مسئولین مردمی باشند خدا رحمتش کند امام می فرماید که آن موقعی دیدید مسئولین را اگر بخواهید ببینید باید صف بکشید دم دفترش بدانید رو به تباهی دارد می رود ببینید دارید رو به تباهی می روید خوب نیست یادش به خیر ما می خواستیم یکی از مسئولین را ببینیم 23:54 گفتیم آقا به دفترش خبر بدهیم فکر کنم حدود یک ماه و خورده ای طول کشیدتا به ما وقت داد یک ماه خورده ای به ما وقت داد البته حالا اشکالی ندارد مسئله ای ندارد که یک ماه خورده ای طول بکشد ولی واقعا قدرتش را بگذارد وقتی که دارد در اختیار مردم بگذارد مردمی باشد این خیلی مهم است «سکر القدره» قدرت آدم را مست می کند قدرت آدم را مست می کند برادرها خواهرها واقعا ما قدر مملکتمان را باید بدانیم همین رهبرمان را شما نگاه کنید چقدر مردمی است دیدار می گذارد با نخبه ها سه ساعت چهار ساعت با این سنی که دارد سلامتی شان تا ان شاء الله امام زمان خدا برای ما حفظشان کند و سایه اش را بر سر تمام مسلمین جهان حفظ کند ان شاء الله تا ظهور امام زمان کنار ظهور امام زمان یک صلوات بفرستید با این مجروحیتی که دارند با جانبازیی که دارند با این سنی که دارند چهار ساعت پنج ساعت ملاقات می گذارند به نخبه ها خیلی است ما یک ساعت می خواهیم کار کنیم خسته می شویم باید یک چایی بخوریم این پیر مرد چهار ساعت بعد دقیق تمام حرفهای دانشجوها را دانش آموزها را نخبه ها را می نویسد یکی یکی به صورتی که نخبه هایی که مثلا تاجرها و ان کسانی که رفته اند به دیدار وقتی که بر می گردند همه اشک شوق می ریزند واقعا مردمی چقدر باید خدا را شکر کنیم شما کشورهای دیگر را ببینید چطور است این عربستان سعودی بغل گوش ما است بروید ببینید چطوری است ببینید چه رفتاری دارند این رفتار نیروهای سپاه و ارتش و بسیج ما ببینید با مردم چقدر زیبا است چقدر خاکی آدم باید دستشان را ببوسد آن وقت ولی آن وقت شما بروید در عربستان ببینید چطوری رفتار می کنند به چه صورت رفتار می کنند با مردم به چه صورت رفتار می کنند ان شاء الله حج قسمت شما بشود ما نمی گویم نشود ولی ببینید چه رفتاری دارند با مردم و غیر مردم خدمت شما «سکر القدره» قدرت مستی می آورد برادرها ببینید چطور رضا خان مست شده بود جلوی چیز را نمی گرفت جلوی عزاداری امام حسین را مجالس امام حسین به زور نمی بست؟ شاه مستش کرده بود قدرت چجوری جوان های ما را شکنجه می داد چجوری اختناق درست کرده بود در مملکت شما حالا خیلی از شما جوان هستید یادتان نیست خب من زندگی کردم در رژیم شاه هفده هجده سال در رژیم شاه لعنت الله علیه متاسفانه بودم که ای کاش نبودم و تمام عمرم در جمهوری اسلامی بود اختناق بود برادرها بدبختی بود فساد بود فحشا بود شما فکر می کنید این مجلس ها بود زمان شاه مجلس نبود این مجلس ها نبود زمان شاه بسیار ضعیف بسیار ضعیف پاک دین و امام را از بین برده بود جمهوری اسلامی اصلا عوض کرد «سکر القدره سکر القدره» این ها که می ایند این منافق ها و این سلطنت طلبها شما فکر می کنید دنبال از همین الان معلوم است چه کاره هستند برادرها و خواهرها این را بدانید این اغتشاشگرها28:00 واقعا آقا من نمی دانم تفکر می کنند خب این سلطنت طلبها و این منافقها از همین الان نوکر جیره خوار آمریکا هستند خب پس فردا معلوم است مملکت را می خواهند تحویل آن ها بدهند الان ببینید چه افتخاری ملت ما دارند چه آزادگی چه قدرتی چه اختیاری چه انتخاباتی خدا را شکر باید بکنیم واقعا ما الحمد لله الحمد لله به این رژیم به این نظام من نمی گویم این عدالت محض است در این نظام خب بالاخره سر همه ما مشکلاتی هم می اید آمده سر خود من هم آمده سر شما هم می اید ولی نظام نظام زیبایی است نظام نظام عالی ای است خب یک نواقصی هم نمی شود بشر هستند دیگر امام معصوم که نیستند مسئولین ولی نظام واقعا ما باید با تمام قدرت راه شهدا را برویم این خدا پدر مادر این بچه های ما را بیامرزد هیئت امنا و بسیج و کانون ما را بیامرزد این وصیت نامه شهدا را گذاشتند چقدر زیبا است واقعا در تمام هستی شان را گذاشتند برای پشتیبانی دین راه خدا راه امام زمان و این مملکت همین خواهد ماند و ان شاء الله امام زمانمان را ببینیم ما هم باشیم شما که هستید ان شاء الله من رو سیاه و امثال من رو سیاه سن مان بیشتر است ما هم باشیم ببینیم حکومت امام زمان را و ان شاءالله حکومت امام زمان به پشتیبانی همین ملت همین مردم خواهد شد بر پا خواهد شد «سکر القدره» قدرت مستی می آورد برادرها حواسمان را جمع کنیم در انتخابات ها حواسمان را جمع کنیم به چه کسی رای می دهیم به کسانی رای ندهیم که قدرت مستشان می کند به کسانی رای بدهیم مردمی باشند بعد از این که رای هم آوردن بین مردم باشند نماینده هایی رای بدهیم که بعد از این که رای آوردند با قبل از این که رای آوردند یکی باشد کارشان نوکر مردم باشند عاشق مردم باشند این ها را شناسایی کنیم می شود حالا بالاخره تا حد مقدور می شود این کار را کرد می گوید آقا عاقل باید مواظب باشد حالا برادرها خواهرها ببینید شب جمعه هم هست من حالا خیلی هم نباید مصدع شما بشوم ساعت چند شروع کردیم مجلس را هشت بیست و پنج دقیقه سی و پنج دقیقه خب شکر خدا خیلی دیر نشده است برادرها خواهرها این سکر قدرت فکر نکنید در ما نیست بابا می رویم در خانه حالا یا خانم طاقچه بالا می گذارد شوهر را هیچ می گیرد دیدید بعضی از خانم ها را این سکر قدرت است فلانی فلان کار همه اش دستور یا از آن طرف مرد خودش را می گیرد طاقچه بالا است بابا جان این سکر قدرت است برای چی؟ برای چی؟ سلام عزیزم عشق من کارهای همدیگر را بکنیم سبقت بگیریم در کار به همدیگر این نوکری آن بکند این ظرف بشورد این جارو بزند این سبقت بگیرد کاری مگر ما چند نفر هستیم در خانه در خانه چند نفر هستیم مثلا بگو پنج نفر شش نفر آمد بخواهد نوکریشان را بکند افتخار است چی بهتر از این چی زیبا تر از این سکر قدرت توی خانه برای ما هم ممکن است باشد نسب به بچه ام با بچه ام محبت داشته باشم مهربان باشم خوش اخلاق باشم با بچه ام برادرها دقت کنند یک دفعه شما می بینید من بعضی از حالا خود من هم البته آش دهن سوزی نیستم مشکلات زیاد دارم ولی بعضی از ما بی تفاوت هستیم نسبت به زن یا زن نسبت به مرد نسبت به بچه بی تفاوت هستیم فرزند نسبت به پدر و مادر نه باید مهر ورزی کنیم لبخند بزنیم بخندانیم خوش اخلاق باشیم با فرزندمان خوش اخلاق باشیم با پدر و مادرمان با همسرمان هر کسی یک نواقصی می گوید زن من اینجوری است مگر شما خودت حالا چند مرده حلاج هستی خودت چه کار کردی آخر شوهر من اینجوری است حالا مگر خودت چه کار کردی آقا جان من باید آقا قدرت مستی است مستی نفس برادرها این روایت را خدمت شما بخوانم این روایت خیلی قشنگ است دقت کنید روایت مال حضرت محمد بن عبد الله است معجزه است برادرها ببینید پیغمبر چی فرموده می فرماید «ان الخطیئه سکر» نمی فرماید گناه خطا مستی می آورد «کسکر الشراب» مثل شراب که مست می کند همانجور که شراب عقل را زائل می کند گناه هم عقل را زائل می کند گناه را زائل می کند بی عقل احمق است کسی که گناه دیدید بعضی ها متکبر هستند احمق هستند تکبر برای چی؟ مگر چه کسی هستی در روایت دارد متکبر روز قیامت مثل مورچه می شود همه له اش می کنند می گوید «کسکر الشراب» بعد اینجا را ببینید چی می گوید «بل هی اشد سکرا» بابا جان من خطا مستی اش از شراب بدتر است از مستی شراب بدتر است می دانید چرا چون شراب عقل ظاهری را می زند گناه عقل حقیقی ما را نابود می کند گناه ریشه را می زند الان می فرماید قال الله بعد شاهد می اورد حضرت «بل هی اشد سکرا» قال الله تعالی «صم بکم عمی فهم لا یعقلون» یا ابوالفضل العباس گناه اینجوری کور می کند قلب را چشم دارد ولی کور است بدبخت قلبش بصیرت ندارد کر می کند روحش را «بکم عمی فهم لا یبصرون» دیگر آدم قابل برگشت هم نیست گناه نابود می کند در روایت مبارکه دارد یک گناه می کنی یک نقطه سیاه ایجاد می شود در قلبت یواش یواش دائم اضافه می شود تمام ظلمت تمام وجودت را پدر می کند ظلمت تمام وجودت را یا اینجوری بگو تمام ظلمت تمام وجودت را پدر می کند ببین واقعا همینجوری است نابود می کند آدم را هم تمام وجود نابود می شود هم تمام گناهان را آدم مرتکب می شود تمام گناهان را آدم مرتکب وجود آقا روایت مال امام کاظم علیه آلاف التحیه و الثنا می فرماید «ان الله تبارک وتعالی لم یحرم الخمر لاسم لها» خدا که خمر را شراب را به خاطر اسمش که حرام نکرده اسم خمر که مشکل ندارد «بل لعاقبتها» آن اثر خمر است که بد است «فما کان عاقبته عاقبه الخمر فهو حرام» پس هر چیزی که عاقبت و نتیجه اش مثل نتیجه شراب باشد حرام است مثل شراب که حرام است این هم حرام است هر چیزی که می بینید عقلت را زائل می کند احمق می کند آدم را نادانی است دیدید می گویند فلانی نادان است نادنی می کند جهالت دارد بی عقلی می کند هر چیزی که نتیجه اش اینطور می شود آقا می فرماید حرام است این روایت مال وجود مقدس حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب شمس جمالش صلوات ببینید چقدر معجزه آسا است این روایت را بخوانم برای شما دیگر یواش یواش جمع کنم خسته نشوید این مانده «سکر العلم و سکر المدح و سکر الشباب» مانده روایتش ولی این قسمت را برای شما عرض کنم که ان شاء الله به امید خدا اگر دیدم خسته می شوید بگذارم برای فردا بقیه اش را بقیه روایت را مولا می فرماید ببینید چقدر زیبا است راه به جهنم واصل شدن را حضرت فرموده چجوری آدم جهنمی می شود خوب است آدم بداند نمی رود علم سبب می شود که آدم نرود می فرماید «من کثر نزاعه بالجهل دام عماه» کسی که نزاع و اختلافش با دیگران با زنش با بچه اش با شوهرش با پدر و مادرش ادامه پیدا کند دید دید بعضی ها یک اشتباهی می کند راها نمی کند مثلا بعضی ها خوب است اشتباه می کند فردا شب پی می برد پس فردا شب تلفن می کند از دلش در می اورد خوب است این باز این خوب است ولی بعضی ها اینجوری نیست اصلا دست بر نمی دارد می گوید من دیگر تا آخر عمرم با بچه ام رفت و آمد نمی کنم پسر می گوید من دیگر به پدر و مادرم سر نمی زنم «دام نزاعه» می فرماید کسی که «من کثره نزاعه بالجهل» روی جهالت پافشاری کند زیاد بشود «دام عماه عن الحق» کوری او از خدا مداوم می شود دیگر خدا یواش یواش از زندگی اش بیرون می رود آن وقت می اید می گوید آقا چرا من برکت ندارد زندگی من خب معلوم است چرا برکت ندارد امروز بود یک بزرگواری زنگ زده بود می گفت که آقا بله من اینجوری شده این من را طلسم کردند گفتم بابا جان من اول ما خودمان هستیم که خودمان را طلسم می کنیم شیطان برادرها خواهرها الان زیاد شده که دائم می گویند طلسمم کردند اینجوری هم هست واقعا این کارها متاسفانه زیاد هم شده است ولی برادرها خواهرها عرض من این که آن طلسم بخواهد ما را اذیت کند خودمان هستیم به اوگفتم بابا جان اگر شما راهت با خدا قوی باشد اصلا این دستورالعمل که من الان به شما می دهم لازم نیست یک یا علی می گویی اصلا ریشه اش کنده می شود کسی که نماز جماعتی است کسی که نماز جمعه ای است کسی که نماز صبحش به جماعت است نماز ظهرش جماعت است شبش جماعت است نماز جمعه اش می رود هیئتش را دارد اخلاقش را دارد اخلاق خوشش را درد روابطش با مردم خوب است عدالتش را دارد به مردم ظلم نمی کند این شیطان کاری نمی تواند بکند این اصلا وجودش عشق است یک همچنین کسانی برادرها مخلص هستند خالص هستند شیطان اصلا در آن ها راه ندارد ولی ما خودمان با دست خودمان راه را برای شیطان باز می کنیم و الا شیطان بدبخت کاری نمی تواند بکند شیطان فقط می تواند وسوسه کند روز قیامت هم وقتی که می گوید خدایا شیطان من را گمراه کرد می گوید خب می خواستی که نکنی خود کرده را تدبیر نیست من وسوسه کردم تو چرا کردی خود کرده را تدبیر نیست می فرماید «دام عماه عن الحق» برادرها می گوید اول ای جان دفع شر موش کن بعد از آن در جمع انبان کوش کن» اول باید موش ها را پیدا کنیم گره های قلبی مان را پیدا کنیم این ظلمت ها که سبب شده راه ها بسته بشود پیدا کنیم آن ظلمت ها که سبب شده نماز شب نداریم عشق با خدا نداریم مناجات با خدا نداریم راه ما با خدا بسته است اول آن گره ها را باید پیدا کنیم برادرها خواهرها باید پیدا کنیم خیلی هم ساده است رفتارت با خانمت نگاه کن یکی از ملاکها رفتار با همسر است می فرماید هر کسی می خواهید بدانید اخلاقش خوب است یا نه از خانمش بپرس یکی همین است یکی از گره های اصلی ما با بچه هایمان بچه ها با پدر و مادر چه رفتاری داری می فرماید «دام عماه عن الحق» این کوری اش ادامه پیدا می کند این روایت چقدر زیبا است می فرماید «الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا» مردم خواب هستند تازه وقتی که مرگ می آید تازه بیدار می شود این زندگی پس از زندگی چقدر زیبا بود آدم همین الان هم نگاه کند من خیلی اوقات بعد از این که تمام می شود ماه مبارک خیلی اوقات قسمت های را که وقت کنم نگاه می کنم اگر نگاه نکرده باشم وقتی می میرد آدم روحش جدا می شود تازه متوجه می شود ای داد چه کارها چه اشتباهاتی کرده است «و من زاغ ساءت عنده الحسنه» کسی که زاغ وقتی که اینطوری شد و نزاعش به جهالت ادامه پیدا کرد «و عماه عن الحق» این گرماه می شود گرماه که شد ساعت عجب اقا ببینید چقدر زیبا است معجزه کرده این روایت برادرها «ساءت عنده الحسنه» خوبی در نزدش تبدیل به بدی می شود یعنی دیگر خوشش نمی اید از نافله از نماز جماعت حالش را ندارد حال نماز جماعت دیگر ندارد حال نماز جمعه دیگر ندارد «ساءت عنده الحسنه» نمی تواند دنبال کارهای خیر برود «ساءت عنده» حالا بدتر از این بدتر از این برادرها خواهرها معجزه کرده است این روایت امیرالمومنین عرضم تمام «و الحسنت عنده السیئه» گناه در نزدش شیرین می شود حلاوت عبادت از بین می رود حلاوت کار خیر از بین می رود حلاوت خوش اخلاق بودن از بین می رود به جای آن به عکسش «حسنت عنده السیئه» کیف می کند گناه کردن مال مردم خوردن عشق می کند ای بابا همه دارند می خورند ما هم ببریم بخوریم عجب مگر چقدر زنده هستیم مگر چقدر عمر می کنی بعد این قسمتش مراد حقیر بود و این روایت «و سکر سکره الظلاله» آقا می فرماید این مست می شود ولی نه مستی شراب بدتر از مستی شراب مستی گمراهی گمراهی گمراهی یک روایتی دارد امیرالمومنین تمام شد من این را ببندم خدمت شما آقا می فرماید معجزه است برادرها این می فرماید سکر مستی ظلات تمام شد عرضم برادرها خواهرها مستی گمراهی یعنی چی؟ مستی گمراهی یعنی چی؟ می فرماید هر مریضی دوا دارد مریضی عقل دوا ندارد خیلی سخت است مداوای آن چرا چون همه مریضی ها را شما با عقل مداوا می کنی وقتی آدم معذرت می خواهم از محضرتان احمق شد وقتی با گناه حماقت پیدا کرد همان می شود که در آن روایت می فرماید «صم بکم عمی فهم لا یرجعون» فکر می کند خیلی خوب آدمی است قالب ما فکر می کنیم ما چه گناهی داریم خوب هستیم آقا می گوید من کاری نکردم ولی نمی دانم چرا اینطوری است تازه از دست خدا شاکی است طرف آمده است می گوید آقا من از خدا شاکی هستم از خدا شاکی است من که برای اون کار کردم چرا اینجوری کرده با من من از خدا شاکی هستم من برای خدا کار کردم چرا اینجوری کرده است با من تو میدانی برای خدا کار کردی پس چطور امام می فرماید من دو رکعت امام امامی که تمام سرنوشت معرفتی عالم را عوض کرد سرنوشت اخلاقی عالم را عوض کرد سرنوشت الهی عالم را عوض کرد این امام سرنوشت سیاسی عالم را عوض کرد این امام می گوید من دو رکعت نماز برای خدا نخواندم آن وقت تو آمده ای می گویی آقا من تمام عمرم برای خدا کار کردم چرا خدا باید اینجوری می کرد چی می گویی؟ این سکر ظلات است این مستی ظلالت است خدا ان شاء الله به داد ما برسد مدمآدم
اما برادرها خواهرها خدا را شکر کار سختت است برادرها خواهرها ولی حسین برای ما کار را اسان کرده برادرها بهترین چیزی که این مستی را از بین می برد این حماقت را از بین می برد قلب را اینه می کند توسل به ابی عبد الله است این حجاب ها را برطرف می کند توسل به اهل بیت مخصوص ساحت مقدس ابی عبد الله ببین می گوید غبار غم گریه نکردی مشکل نیست نترس ناراحت نباش غبار غم که بنشیند روی چهره ات خدا گناهانت را می بخشد یعنی به فکر می افتی عقلت باز می شود حماقت از بین می رود خدایا شکر باور این ها کتک خوردن برای ما….پایان.