محرم

شب دهم ( عاشورا ) 1402/05/05

بررسی روایاتی در مورد ریشه و آثار عفت

بسم الله الرحمان الرحیم

شب عاشورا

1402/05/05

بحثی که ما داشتیم در مورد عفت بود یکی از بزرگوارها فرمودند که خواهرها خواستند این دعای مطالعه را «الهم الخرجنا من ظلمات الوهم» که همیشه حقیر می خوانم دعای علم است تعلیم و تعلم است خدمتشان عرض کنم ببینید دعای مطالعه یعنی همین «الهم اخرجنا من ظلمات وهم» برادرها خواهرها حاجات ما مستجاب است ما حاجاتمان مستجاب شده می دانید این که می بینید ما دنبال یک چیزی هستیم خدا بدهد مال این است که نمی بینیم فکر می کنیم نداریم همه چی داریم در آن یادتان هست آن زیارت امین الله برادرها و خواهرها زیارت امین الله معجزه است می دانید که زیارت امین الله سندش قطعی است و معجزه ای هست این است که این کسی که این زیارت را می خواند خدای تبارک و تعالی در ملاء الاعلی این زیارت را مهر و موم می کند برایش نگه می دارد چیز عجیبی است زیارت امین الله یک معجزه ای است زیارت امین الله و مخصوص امیرالمومنین و البته برای اهل بیت دیگر هم می شود خواند ثانیا و بالعرض ولی اصلش اولا و بالذات مال مولا امیرالمومنین علی ابی طالب است علیه آلاف و التحیه و الثنا و معجزه است خلاصه می فرماید بابا حاجات شما مستجاب است راه ها باز است ما در خیال گیر کردیم توی وهم «الهم اخرجنا من الظلمات الوهم» یعنی همین ما در خیال گیر کردیم چجوری در خیال گیر کردیم الان ببینید برادرها خواهرها الان شما امشب واقعا شب قدر است عجب شب قدری است این شب ابی عبد الله عجب شب قدری است این شب عاشورا خب الان واقع مجلس مجلس وصل است همه مجالس همه مجالس ببین چه کار کرده دنیا را باز این چه شور است واقع این چه شورشی است که عظمتی است که خدا درست کرده چه کرمی درست کرده خب این الان از خیال خارج شدی جهانی شدی خمسه طیبه تجلی کردند برادرها خواهرها حکومت امام زمان امام خدا رحمتش کند می گوید مبدا حکومت زمان سال پنجاه و هفت بود دارد می بیند یک چیزی ما اسیر وهم و خیال هستیم ما اسیر وهم و خیال هستیم ان شاء الله پرده وهم و خیال برود کنار همه ما می بینیم تمام آن چیز های که می خواهیم خدا به ما داده و می دهد داده در آن عالم بالا به صورت نوری هست «و عنده ام الکتاب و کل شیء اعوذ بالله من الشیطان رجیم و کل شیء احصینا فی امام مبین» هست احصینا تمام شده کار تمام شده کار حقیقت وجودی ما همه داده شده عطا شده حالا داریم بروزش می دهیم یواش یواش چشممان دارد باز می شود می دانید و الا هست «الهم اخرجنا من ظلمات الوهم» خدایا ما را از این خیال نجات بده این بحث ما که در مورد عفت است که ان شاء الله به امید خدا حالا اگر فرصت بشود و نشود هم فردا شب مجالس بعدی ان شاء الله نوکری می کنیم این عفت چرا آدم اسیر شهوت است مولا امیرالمومنین چرا اسیر شهوت نبود دنیا دنیا به صورت یک دختر چهارده ساله تجلی می کند برایش اقا با این عظمت با آن قدرت می گوید برو «غری غیری» تو را سه طلاقه کردم تو می توانی با من کاری کنی این وهم و خیال را شکسته وهم و خیال مقهور دست امیرالمومنین است علیه آلاف تحیه و الثناء ما برادرا یک خیال منفصل داریم یک خیال متصل خیال متصل این خیالی است که اوهام و خیالات ما است چیزهای جزئی تفکرات جزئی این ها است همه اش الکی است مثلا ببینید راجع به خیلی ها فکرهای بد می کنیم راجع به شهورمان راجع به زمان راجع به برادرمان راجع خواهرمان راجع به پدرمان مادرمان بچه هایمان همه اش الکی است شیطان می اندازد همه اش را شیطان می اندازد خودمان هم خبر نداریم باید ول کرد یقین را بچسبیم یقین چی است بابا جان من عزیز دل من یقین این است بالاخره شما همسرت شوهرت نمی دانم پدرت مادرت برادرت خواهرت بچه هایت مومنید مسلمانید عشقید نورید بگذارید کنار آن مشکلات را آن اوهام و خیالات را آن گرفتاری ها گره ها آن ها همه را بریزید دور دیروز بود یک بزرگواری است همینجا معمم شدن سید بزرگواری است خیلی واعظ خوبی هم هست خدا حفظش کند همیشه دیروز بود فکر کنم یا پریروز زنگ زد بود بعد می گفت حاج آقا من چند تا پسر دارد یک فکر کنم دو تا پسر دارد این پسر سومش است حالا یا چهارم یادم نیست که خدا می خواهد به او بدهد گفت آره این را می خواهد خدا به من بدهد این ها حالا زنگ زده بود لطف کرده بود که من اسمش را چی بگذارم بعد به او گفتم که این اگر اسمی اسمانی دارد همان را بگذارید خوابی چیزی ندیدید در موردش گفت چرا حاج آقا خواب دیدم که خدمت شما عرض شود که یک انگشتر ازرق برادرها یکی از بهترین بهترین بهترین انگشترها اگشتر ازرق است کبود حتما بگیرد اگر توانستید انگشتر ازرق ازرق یعنی آبی آسمانی سفارش شدیدی شده در روایات دل را می برد دلتان را زهرایی می کند حالا خواستید یادش به خیر این حاج حمید یک انگشتر ازرق خریده بود با من چیز کرد مشورت کرد لطف کرد و الا من که آدم نیستم رویش نوشته بود یا زهرا خیلی ازرق عالی ای بود حالا باید پیش خانواده اش باشد قاعدتا اگشتر نابی بود رویش نوشته بود یا زهرا دل را می برد دل را هوایی می کند دل را لطیف می کند می گفت حاج آقا یک انگشتر ازرق کله قندی که دل من را می برد توی خواب  به من دادن بعد رویش نوشته بود محمد مهدی گفتم بابا اولا یک صلوات بفرستید.

مشخص است اسمش دیگر چی است دیگر معلوم است اسمش را خدا داده به تو می دانید چی می خواهم عرض کنم می خواهم عرض کنم این پسر را خدا به صورت یک انگشتر کبود زیبا به اصلا خواب انگشتر یکی از بهترین تعبیرهایش بچه ها فرزند است بعد مخصوصا اگر عقیق باشد معلوم می شود که بچه مومنی هم می شود حالا ببین این بچه ان شاء الله به دنیا می اید این آقا محمد مهدی و خب بالاخره بچه است دیگر یک مشکلاتی دارد شلوغی می کند بابا را اذیت می کند ولی بالاخره نور است آدم باید عاشق فرزندش باشد ولو حالا بالاخره یک مشکلاتی دارد دیگر بالاخره این ها اهل بیتی هستند معمول پدر و مادر هم همینطور پدر و مادر بالاخره یک مشکلاتی ممکن است داشته باشد معصوم که ما دیگر چهارده تا داریم دیگر بالاخره ما که اهل اشتباه خطا گناه ولی باید آن نور را دید آن نور را باید دید مومن وقتی که محب حتی محب «الی من مات علی حب محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم مات شهیدا» خدا همه این ها شهید هستند به خدا همه این ها شهید هستند جای شما خالی ما که مکه که بودیم آدم مکه که می رود یا کربلا یا بالاخره زیارتگاها یک خورده خدا این پرده ها را می زند کنار همه اش یاد همین اموات اینجا و شما ها را هم به واسطه این اموات یاد می کردیم همه شهید هستند مات شهیدا «مات مغفور له مات تائبا» چه چیزی درست کرده خدا چه لطفی کرده به این محبین اهل بیت خدای تبارک و تعالی چه لطفی کرده به ما «الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی بن ابی طالب و الائمه معصومین من بعده» معجزه کرده خدای تباک و تعالی «الهم اخرجنا من ظلمات وهم» یعنی این خورده ریزه را بریز کنار برو سراغ اصل کار یا نه برادرها خواهرها حالا خورده ریزها را می خواهی ببینی مثلا مثال می زنم مثلا حالا من یک کار اشتباهی کردم زنم می خواهد یک تشری به من بزند یا به عکسش حالا حقیر اگر هم می خواهم یک تشری بزنم آن ولایتش را هم ببینیم او می خواهد یک تشری بزند حالا من که ادم نیستم شما را عرض می کنم بالاخره شوهرتان را همسرتان را آن ولایت را ببینید بعد بگویید خیلی خب اینجا مثلا یک اخم و تخمی هم به او بکنم که این کار اشتباه را نکند دقت می کنیم ما می دانید چه کار می کند شیطان می آید «الهم اخرجنا من ظلمات الوهم» یعنی همین شیطان می اید نمی گذارد حقیقت را اصلا کلا ببینید نابودمان می کند عفت هم یعنی مال همین است عفت یعنی اگر آدم چشم دلش باز شد به وجه الله خود به خود شهوت و شهوت شکم و شهوت فرج دیگر اذیتش نمی کند روی دستور خدا می خورد روی دستور خدا می خوابد روی دستور خدا ازدواج می کند همه اش خدا خدا خدا همه اش خدا نگاه کنید این روایت مبارکه را شمس جمال امام زمان صلوات بفرستید.

«اصل العفاف القناعه» ریشه عفت قناعت است یعنی چی ریشه عفت قناعت است این خیلی مهم است این روایت برادرها خواهرها معجزه هم است این روایت ها ریشه عفت قناعت است قناعت یعنی قانع باشد آدم آدم نوکریش را می کند دیگر هر چه رسید حرص نزنیم برای چیزهای که نیست نیست که نیست اصلا دنیا آن مقدارش که نیست خدا را شکر باید کرد سم است دیگر دنیا عشق دنیا به یک چیز دیگر است عشق دنیا به یک چیز دیگر است به آن صفایش است به آن نورانیتش است به آن خدایی بودنش است به آن نماز است به آن اهل بیت است به آن وجه الله به ولایت است عشق دنیا به این است قناعت می فرماید اصل عفت ورزی عفت یعنی این زیاده طلبی نداشته باشیم خب حالا ثمره اش چی می شود «و ثمرتها قله الاحزان» ثمره عفت و قناعت به آن چیزی که داری قناعت قانع باشی می دانید چی می شود دیگر غم و غصه ات کم می شود چی است بابا غم و غصه می خوری برای دنیا برادرها و خوارها گریه در نماز بسیار مستحب است عالی است عالی ولی گریه بلند خوش به حال کسی که در نماز گریه کند اما اگر برای دنیا باشد بلند باشد نماز چه کار می کند باطل می کند خل شده آدم برای دنیا گریه کند چی است این دنیا به شهید ببین چطوری دنیا را فروخته ببین چطوری معامله کرده چه زیبا است چه معامله نورانی کردن این ها با خدا همین را باید پیدا کرد همین را باید پیدا کرد همین راه را باید پیدا کرد «و ثمرتها قله الاحزان» ناراحتی و غم برادرها و خواهرها دقت کنند دنیا اصلا ده شاهی ارزش ندارد آن وقت ما روحمان را وجودمان را معذرت می خو اهم کثیف می کنیم از بین می بریم به خاطر این دنیا به خاطر دنیا کدام روح را روحی که مظهر تجلی وجه الله است روحی که به قول این شهید خدا عاشقت است خدا بببین چی هستی خدا ببین چی درست کرده «فتبارک الله احسن الخالقین» چی خلق کرده خدا عاشقت است بشر «من کان لله کان الله له» یعنی خدا تمام هستی اش را می گذارد برایت با آن عظمت با آن بی نهایت بودن تمام هستی اش را برایت به خدا می گذارد الان شما نگاه کنید ببینید خدا برای حسین چه کار کرده ببین برای ابی عبد لله خدا چه کار کرده چون عشق داشته خدایی بود خدا هم همه کار برایش کرده همه چی به او داده همه چی به او داده قله الاحزان مگر چی این دنیا دو روزه مگر چی است که آدم غصه بخورد برایش خیلی ما برادرها خواهرها مثلا گاهی اوقات می گوییم آقا من حالا چیزی نیست این ها ولی می ترسم از آبرویم از آبرویم حالا من خودم همینطور هستم از همه بدتر روسیاتر ولی واقعا حالا ای بابا مگر ما کی هستیم که آبرویمان چی باشد بگذار برود بگذار برود این دنیایی که با رقیه دختر سه ساله پاک معصومه آنطوری کرد حالا ما کی هستیم این دنیایی که با عقیله بنی هاشم زینب کبری اینطوری کرد ما کی هستیم البته من هم اهلش نیستیم ولی شما ان شاء الله اهلش هستید بعد می فرماید «الرضا بکفاف یودی الی العفاف» می خواهی خدا به تو عفت بدهد می خواهی عفیف بشوی راضی باش به آن چیزیکه کافی است برایت هر چه برایت کافی است هی دنبال زیاد کردن نرو حالا زیاد شد دست بده داشته باش کرم داشته باش جود داشته باش عطا داشته باش سخاوت داشته باش سخاوت داشته باش خوش به حال آن ها که اینطوری هستند زندگی برای خودش دارد بقیه اش را دیگر می دهد برود می گفت بزرگواری می گفت یک پیش یک بزرگواری بودم نذر کرده بود هر چه در می اورد با امام زمان نصف کند هر چه در می اورد نصفش را می داد به امام زمان خوش به حالشان واقع بعضی ها چه دلی دارند ما همان یک دهمش را بدهیم بس است برای ما خوش به حالشان «الرضا بکفاف یودی الی العفاف» حالا برادرها خواهرها این عفت یک آثاری دارد حالا ان شاء الله اگر خدا توفیق بدهد شب های بعد جلسات بعد خدمت شما عرض می کنم «من قنعت نفسه» کسی که قانع کند نفسش را به آن چیزی که دارد قانع باشد عشق بورزد به خدا برود سر اصل مطلب سر اصل مطلب برود اصل مطلب روح الله است اصل مطلب وجه الله است بشر دیشب بود عرض کردم ظاهرا که آقا جنس و فصل بشر اسماء و صفات خدا است علیم قدیر سمیع بصیر مرید به به احد واحد مثلا شما وقتی می گویید قل هو الله احد الله صمد یعنی چی همین را داده خدا به تو الله احد را داده به تو الله صمد را داده به تو پیدایش باید بکنی حالا توانستی ده هزار بار روز عید فطر بگو قل هو الله احد الله صمد لم یلد و لم یولد ده هزار بار بگو یعنی همه هستیت بشود قل هو الله احد این معاذ بود اگر اشتباه نکنم که آقا همه ذکرش توحید بود وقتی فوت کرد هفتاد هزار فرشته آمدند تشییع جنازه اش ذکرش فقط قل هو الله می خوابید قل هو الله بلند می شد قل هو الله راه می رفت قل هو لله قل هو الله چه اسمی قل هو الله احد یقینا اسم اعظم است الله صمد یقینا اسم اعظم است کی بود طرف رفته پای دار همانجا پای دار به او گفتند قل هو الله احد بخوان  الله صمد را هزار بار بگو نجات پیدا می کنی همان کار را کرد آمدند نجاتش دادن از پای دار نجاتش دادن بی خود که نمی گویند لابد محقق شده بعد می فرماید «من قنعت نفسه» کسی که نفسش را قانع کند «اعانته علی النزاهه» خدا کمکش می کند منزه می شود پاک می شود  نورانی می شود آن حقیقت را به دست می اورد «الله اعوذ بالله من الشیطان الله نور سماوات و الارض مثل نوره کمشکاه فیها مصباح المصباح فی زجاجه» همین ذکر مبارکی که روایت دارد و نقل می کنند عرفا هم می گویند که مستحب است خواندش کنار اهل بیت هفتاد بار بخواند آدم این ذکر «الله نور السماوات و الارض مثله نوره کمشکاه» آقا «من قنعت نفسه» کسی که قانع بشود بعد عفیف می شود عفت که پیدا کند پاک می شود طاهر می شود خدا کمکش می کند منزه می شود از این پستی دنیا برادرها و خواهرها ان لله و انا الیه راجعون به سوی خدا رفتند یعنی همین یعنی از این طبیعت پست دنیا آدم نجات بکند خودش را بکند خودش را بعد می فرماید «القدر الرجل علی قدر همته» ارزش هر کسی به اندازه اراده اش است هر چقدر اراده اش قوی تر باشد ارزشت می رود بالاتر بعضی ها آقا این خیلی زیبا است بعضی ها خونین گریه می کنند امام زمان خونین گریه می کند برادرها و خواهرها گریه بر اهل بیت اسم اعظم خدا است این را من خدمت شما عرض کردم باز هم عرض می کنم گریه بر اهل بیت اسم اعظم است می دانید چرا چون گریه یعنی شدید ترین قوی ترین مستحکم ترین حالت دعا و طلب وجه الله از  خدای تبارک و تعالی گریه برای امام حسین یعنی همین یعنی با تمام قدرت دارد می خواهد دعا می کند «الدعا مخ العباده» حالا امام زمان چطور گریه می کند خون گریه می کند برای همین هم هست امام زمان چون گریه اش بر ابی عبد الله و اهل بیت عصمت و طهارت شدیدتر است بر همه احاطه اش بر کل عالم هستی قوی تر است بر کل عالم هستی قویتر است اصلا راه اگر می خواهید راه مکاشفات بر شما باز شود گریه است راه مکاشفات با گریه بر امام حسین و مخصوصا حضرت صدیقه طاهره باز می شود راحت می کند آدم را می فرماید «قدر الرجل علی قدر همته» امروز بود یکی از بزرگوارها می گفت اراده ام را چطور قوی کنم یکی از مهمترین مهمترین مهمترین راهش همین گریه است نفس از گریه کردن بدش می اید نفس همه اش دوست دارد بخورد بخوابد راحت باشد خوشش نمی اید از گریه حال گریه ندارد اما روح عاشق گریه است مولا امام حسن مجتبی علیه آلاف التحیه والثنا می فرماید وارد نشدم بر پدرم امیرالمومنین مگر این که در حال گریه بود گریه زیبا لطیف مگر این که در مولا امام زین العابدین اینقدر گریه می کرد زیر پایش گل می شد چه کار می کردند هزار بار بر سنگ سخت ما به این ها فوفولی سجده می کنیم آقا زین العابدین روی سنگ سخت سجده می کرد که تمام این ها اصلا پینه می بست پیشانی و بینی همه این ها پینه می بست سالی یک بار این پینه ها را قیچی می کرند ذو الثفنات یکی از لقب های حضرت امام زین العابدین اینجا ها پینه می بست زانوهایش پینه می بست هر سال سالی یک بار می بایست این پینه ها را با قیچی قیچی می کردند خیلی حرف است برادرها امام زین العابدین چیز عجیبی است پیغمبری نیست مثل امام من که ندیدم یعنی شما در حالات پیغمبران بخوانید چهل سال خب اگر دانستید بیاورید چهل سال بعد از شهادت پدرش چهل سال خیمه مویی درست کرده بود شب تا صبح گریه می کرد روز روزه بود چهل سال ببین چی بوده آب می دید گریه می کرد غذا می اوردند برایش گریه می کرد از دم  قصابی رد می شد گریه می کرد اصلا همه هستی اش گریه بود چیز عجیبی بود امام زین العابدین این فاطمیات خانم های فاطمی دلشان می سوخت برای آقا دلشان می سوخت برای آقا یک روز جمع شدن گفتند اقا برویم ما به آقا بگوییم آقا بس است چهل سال است بس نیست رفتند محضر اقا که اقا ما دلمان می سوزد شما داری خودت را از بین می بری ذوب شدی بس است دیگر گریه برای پدرتان اینجوری گریه می کنید آقا فرمود حضرت یعقوب داوزده تا پسر داشت یک دانه اش از جلوی چشمش پنهان شد آن جبرائیل به او خبر داد زنده است ولی دور شده بود از او اینقدر گریه کرد تا چشمش سفید شد ولی من را جلوی رویم جلوی رویم هجده تا پاره تنم را سرشان را از بدن جدا کردند چطور گریه نکنم بس است برای من «علی قدر همته» قدر رجل علی قدرهمته» بعد می فرماید «و عفته علی قدر غیرته» به به عجب روایتی است بس است عجب روایتی است ان شاء الله آثار عفت را خدمت شما فردا عرض می کنم می فرماید «عفته علی قدر غیرته» عفتش به اندازه غیرتش است این خدا به این جوان های ما غیرت بده ای خدا واقع بی غیرتی نیست بی غیرتی نیست زن آدم اینجوری بایید بیرون آخر عفت هم خوب چیزی است این ها که عفت ندارند حالا ان شاء الله به امید خدا می رسیم یکی از اقسام عفت عفت در لباس است که آدم در لباسش عفت داشته باشد در لباس پوشیدن اهل بیت در موها روایت داریم چطور باشد موها در محاسن روایت داریم چطور باشد در لباس روایت داریم چطوری باشد عفت یک چیزی است از جانب خدا است از جانب خدا است می فرماید هر کسی عفتش به اندازه غیرتش است اگر می دانید عفت ندارد خدای نکرده خدای نکرده خدای نکرده یعنی غیرتش مشکل حالا برادرها خواهرها این را به شما عرض کنم این ها برنامه دارند غیرت جوان های ما را نشانه گرفتند این فضای مجازی غیرت بچه های ما را از آن ها می گیرد خدا کمکمان کند برادرها واقعا خدا کمک این جوان ها کند حالا ما جوان های قدیم فضای مجازی نداشتیم الحمد لله شکر خدا راحت بودیم خیلی سخت نبود حالا عفت آدم داشته باشد ولی جوان های حالا خیلی سخت است واقعا با این فضای مجازی خیلی سخت است لذا خیلی باید جوان ها را دعا کرد خیلی کمکشان کرد خیلی پشتیبانی شان کرد دولت ان شاء الله من از دولت عزیزمان که واقعا عاشقشان هستم دوستشان دارم مجموعه دولت مجموعه خوبی است الحمد لله این ها باید دین را پشتیبانی کننند یکی از راه های دین برادرها همین است این مدرسه های ما را من خواهشم از دولت این است مدرسه های ما را به دادشان برسند من از مجلس خواهش می کنم بلکه دستور می دهم به مجلس امر می کنم به مجلس به عنوان یک نوکر نه این که یک کسی باشم هیچ شغلی هم الحمد لله ندارم یک نوکرهستم ولی مجلس محترم قانون بگذارید بابا در هر مدرسه ای دو سه تا روحانی بگذارید حقوق هم این روحانیت بی چارها مگر چقدر می خواهند قد یک معلم قدر یک کارگر هیچ بیشتر نمی خواهند این روحانیت مگر همین حاج اقا عذیری خدا رحمتش کند پانزده سال ریاضت کشید ریاضت می کشید چقدر مگر حقوق به او می دادن و خدا را شکر می کنیم ما برادرها و خواهرها یادشان نیست زمان شاه ساواکی ها همه خانه های آن چنانی همه شمال شهر الان روحانیت بیا این چیز ما را ببینید این حوزه ما را ببینین این جوان های ما طلبه های ما بعد از  ده سال پانزده سال اساتیدمان نه خانه دارند نه واقعا مشکل اگر ماشین هم داشته باشند ماشین ده سال پانزده سال پیش معمولی زندگی شان یک همچنین زندگی است بیشترشان غالب مستاجر اگر هم خانه ای هم داشته باشند معمولا ارث پدرشان است با پول طلبگی خیالتان راحت اصلا نمی شود خانه خرید محال است با قیمت های خانه ها خدا را هم شکر می کنیم نمی  خواهم بگویم خدای نکرده ما نیازمند کسی هستیم ولی می خواهم عرض کنم دولت عزیز دولت محترم مجلس محترم این را قانون کنید این مجلس عزیز چرا باید مدرسه ما جوری بشود که من بچه ام نتوانم بفرستم مدرسه بچه هایم می روند مدرسه مومن و مسلمان خوب نورانی کافر در می آیند دو سه تا روحانی بگذارید دو سه تا بسیجی قوی دو سه تا سپاهی قوی توی مدرسه بگذارید که با بچه ها کار کنند با بچه ها فرهنگی کار کنند درس هم بخوانند ما که حرفی نداریم ولی خواهش من از دولت این است که به داد دبیرستانی ها برسید به داد دبستان ها برسید به داد دبستان ها برسید به هر صورت

اما امشب برادرها این را خدمت شما عرض کنم دولت و  استکبار برنامه دارد این را به شما بگویم برنامه دارند برای بی غیرت کردند بچه های ما برادرها ببینید الان امریکا و انگلیس خودشان این فضای مجازیشان را کنترل می کنند اما ما تا بخواهیم کنترل کنیم می گویند آزادی نیست ملعون ها خودشان الان این چی بود تیک تاک بود که چیز کردند که محاکمه کردند به جرم چی محاکمه کردند به جرم این که بچه هاشان را فریب می داد دیدید در تلویزوین خود آمریکا البته آن هم بازی است چون آن مال چین است می خواستند از نظر تبلیغاتی جلوی چین نمی توانند بیاستند آمدن این بیچاره را گرفتند و الا آن کانال های خود آمریکا از این بدتر است ولی به هر صورت می خواهم عرض کنم الان این رئیس جمهور فرانسه امروز یا دیروز بود در اخبار نشان می داد می گفت ما جوان هایمان را باید توی فضای مجازی نگذاریم هر چیزی را گوش بدهند چون الان جوان ها بینش پیدا می کنند می ایند جلوی این چیزها می ایستند دیگر به این رسیدن این ها که چه پست فطرت ها چه آدم های جنایت کاری هستند ولی ما اگر بخواهیم فضای مجازیمان را الهی کنیم نمی گذارند خیلی برنامه ریختند برای جوان ها ما مواظب باید باشیم دولت عزیزمان باید مواظب باشد مسجد مجلسی های خوبمان باید مواظب باشند مردم ما قله انسانیت عالم را فتح کردند و ان شاء  الله پوزه آمریکا را به خاک خواهند مالید ما هم مردمان را باید  پشتیبانی کنیم من خواهشم از دولت این است ان شاء الله گر چه حالا چون من متخصص هم نیستیم شاید حرف نابجایی هست ولی من خواهشم این است که خانه و مسکن جوان ها را برایشان درست کنند جوان وقتی می خواهد ازدواج کند یک مسکن یک سوئیت بیست متری بیست و پنج متری یک سوئیت بیست و پنج متری در اختیارش بگذارند یا بگویند مال خودت که این بهتر یا حد اقل در اختیارش بگذارند تا زمانی که این ها با هم هستند این زن و شوهر این ها را باید پاک کرد این ها را باید عفت کمکشان کرد آی دولت عزیز آی مجلس عزیز بس است برای من معذرت می خواهم اما امشب چه شبی است امشب چه شبی است الله اکبر الله اکبر برادرها این شهدای کربلا خدا را شکر خدا را شکر خدا نکند  آدم بی پناه بشود برادرها شهدای کربلا همه شان پناه داشتند خدا را شکر بعد پناهشان هم خوب پناهی بود عالم از این بهتر پناه حسین می دانید یعنی چی؟ حسین برادرها دیدید وقتی که کسی می رود کربلا پناه یعنی این آی حسین قربانت بروم کسی می رود کربلا می دانید چی می شود غذای صبح غذای شبش را ملائکه از آسمان می آورند خودتان دیدید چطوری می شود آدم اصلا هوایی می شود آدم اصلا بهشت چی است خدایا من بهشت نمی خواهم ما پناهمان حسین آقا این شهدای کربلا همه شان پناه داشتند می امدند زیر پناه ابی عبد الله جانم فدایت آقا جان اصلا آقا بیایید با هم این سلام را بدهیم اول برویم زیر این اسمان این پناه باهم برویم این پناه امشب شب زیارتی امام حسین است به به آن ها که در روایت دارد امشب بروند زیارت امام حسین سحر محضر آقا باشند مثل کسی هستند که در خون امام حسین غسل کرده باشد ما هم امشب به این نیت می گوییم این زیارت را برای ما به عنوان زیارت سحر کنار ضریحت بنویس ما هم در خونت پاک بشویم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − سه =

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا