محرم

شب دوازدهم محرم 1402/05/07

شب دوازدهم محرم 1402/05/07 - ادامه بحث آثار عفت

بسم الله الرحمن الرحیم

شب دوازدهم محرم

1402/05/07

بحث ما در مورد عفت بود اگر یادتان باشد انسان برادرها قوای وجودیش را به چهار قوه تقسیم کرد در آن روایت مبارکه که روایش را خدمت شما عرض کردم اما هزاران قوه وجودی در وجود ما وجود دارد که تحت آن قوا است مهم این است که این ها کلیاتش هستند و تمام این قوا تحت قوه عاقله است اگر خدا به انسان عنایت کند که البته خیلی مشکل است ولی شدنی است تحت قوه ربانی قوه وجه الله قوه عقل عقل عاقله حقیقی قوه عاقله حقیقی باید قرار بگیرد یعنی تمام قوای وجودی ما تحت روح الله اراده روح الله سر الله وجه الله قرار بگیرد الان ببینید شما شهید مگر چه کار می کند همین است شهید راهش همین است شهید خوبی اش به این است وقتی می رود توی جبهه تمام هستی اش می شود برای خدا بعد آنجا نه این که مرگ جلوی چشم آدم است دیگر خواب آدم خدایی می شود خوراک آدم خدایی می شود همه چیز آدم خدایی می شود حالا ما مثلا چون دور هستیم از جبهه و مرگ را دور می بینیم این اراده ربانی توی ما ضعیف می شود بالاخره ریخت و پاش زیاد داریم گناه زیاد داریم هواهای نفسانی غالب می شود خیلی اوقات البته ما هم حالا مردم حالا من رو سیاه که هیچی ولی شکر خدا همین که نماز ظهر دارد جماعت نماز شب را جماعت دارد صبح را جماعت دارد بعد کار دارد این ها همه جهاد است و حتی آن خانه رفتن خودش اراده ربانی است خودبیدنی که در خانه می خوابد خودش اراده ربانی است ولی خب بالاخره ما چون مستقیم با مرگ دست و پنجه نرم نمی کنیم از این نظر یک مقدار آن اراده ربانی که در شهدا هست توی ما ضعیف است واقعا آن ها می روند توی جبهه برای همین خدا رحمتش کند می فرماید که خدمت شما عرض شود جبهه ها دانشگاه است واقعا هم همینجوری است هم یعنی دانشگاه است هم هنرستان است هم کارو صنعت است همه چیز هست هم قوه نظریه را درست می کند هم قوه عملی را درست می کند همه چیز را هم راهبرد ها را درست می کند هم راهکارها را درست می کند جهاد واقعا واقعا جهاد اصغر برای همین است که در جهاد اکبر هم یکی از مهمترین مرگ ها همین مرگ سرخ است تا آدم مرگ سرخ نداشته باشد نمی تواند به اراده ربانی دست پیدا کند بعضی ها اینجا قوی هستند مثلا شما ببینید بالاخره اینجا همین توی این معرکه جنگ حق و باطل توی خود این شهر و توی این توی خود این خانه های ما خب مثلا شهید علی وردی خب ببین توی میدان است خوش به حالش خیلی هم مهم است همینجا هم توی میدان باشد آدم هم درس بخواند هم توی میدان باشد شهید آرمان هم درس بخواند هم توی میدان باشد این خودش اراده ربانی است بالاخره می شود این اراده ربانی را چه کار کرد درست کرد توی وجودمان می شود درست کنیم اراده ربانی را همه این ها باید تحت اراده ربانی باشند اما اما یک نکته است ما حالا پس حالا اراده ربانی درست شد چهار تا قوه هم درست شد بقیه هم پس این ها را برای چی می خوانیم این ها ریزه کاری ها است ظرایف است این ها باید باشد هر چه این ها بیشتر «زلف اشفته یار باعث جمعیت ما است چون چنین است پس آشفته ترش باید کرد» یعنی این زلف آشفته یار را هی آشفته تر باید کرد یعنی چی آشفته تر باید کرد تمام معارف را باید یاد گرفت و کار کرد تمام علوم را یاد بگیریم کار کنیم واقعا آقا حقیر افتخار می کنم این حوزه طلاب آزاد ما خیلی خوب دارند کار می کنند هم توی علوم روز وارد هستند مسئول طلاب آزاد ما هم مهندسی دارد هم توی علم فقه و اصول و عرفان همه چیز کار کرده به نظر من واقعا بیاید استفاده کنید یعنی خیلی از طلبه های آزاد ما از طلبه های معمولی قوی تر هستند و می زنند جلو یعنی پنج ساله ده ساله را می خوانند بعد هم می ایند خارج خیلی قوی تر می روند مسئول طلاب آزاد ما واقعا قوی دارد کار می کند البته من توی همین چند نفر را به آن ها معرفی کردند مثلا همین دیشب یک بزرگواری آمد می گفت من طلبگی خواندم و این ها بعد رها کردم و این ها بعد پسرش هم اتفاقا درس طلبگی می خواند پایه دهم توی این حوزه پیامبر اعظم توی همین شهرک شهید محلاتی تشریف آورده بودند و این ها بعد می گفتند دست ما هم را بگیر گفتم آقا من که چه کاره هستم بیا اینجا قشنگ خیلی خوشحال شد گفت حتما می ایم پیش حاج آقا جلیلوند زحمت می کشند ان شاء الله طلاب ازاد خوب قوی دارد کار می کند ایشان ما هم نوکری ایشان را می کنیم و شما را خدمت شما عرض شود که الان آقا می شود دوره و زمانه ای است که می شود رفت جلو می شود به همه علوم دست پیدا کرد می شود همه را اما داشتم ثمرات عفت را می خواندیم سومین ثمره ای من اینجا یاداشت کردم صیانت است اولی ضعیف کردن قوه شهوت است عفت قوه شهوانی را ضعیف می کند دومی قناعت است که خیلی مهم است قناعت بزرگترین ثروت است خودش اصلا ثروت حقیقی یعنی قناعت اگر آدم قناعت دشته باشد نیاز به ثروت اصلا ندارید قناعت اگر کسی داشته باشد نیاز به ثروت ندارد گنج حقیقی قناعت است و عفت باعث قناعت می شود حالا ممکن است یک نفر بگوید آقا پس ما نرویم دنبال پول نه باید ما دنبال ثروت هم برویم و پول دار هم ان شاء الله بشویم خدمت شما عرض شود که اما آن را در راه خدا خرجش کنیم خودمان یک زندگی معمولی داشته باشیم مثل زندگی معمول مردم ولی دیگر ان شاء الله نه اینکه دنبال ثروتمند شدن نرویم برویم ثروتمند بشویم برای مردم همه را در راه مردم کار درست کند آدم دویست نفر را ببرد سر کار نمی دانم مردم را راه بیاندازد فقرا را کمک کند بالاخره این جهاد باید باشد مثل حضرت خدیجه کبری مثل حضرت امیرالمومنین حضرت امیرالمومنین علیه آلاف التحیه و الثناء چو افتاده بود که بله ایشان فقیر است چیزی ندارد بخورد حضرت ثروتمندها این ها که این حرف ها را می زدن دعوت کرد بعد کیسه های دینار و درهم را گذاشت دم در که این ها پایشان بخورد بریزد این ها وقتی می امدن داخل پایشان خورد به این کیسه ها ریخت دیدن چقدر دینار و درهم گفت من پول دارم من سالی ششصد هزار درهم حالا یادم نیست یا دینار از باغ هایم درآمد دارم ولی این ها را می بخشم خودم حالا با یک تکه نان با یک قرص نان خوش به حالش کاش ما هم چنین قدرتی پیدا می کردیم با یک قرص نان من می سازم ان شاء الله خدا به ما هم یک همچنین قدرتی مثل ایشان مثل خود ایشان که نمی شود ولی مثل ایشان به همه ما بدهند صلوات به محمد و آل محمد.

البته همه ما اینجوری می شویم می دانید چطوری ان شاء الله شما که گل هستید هزار سال دیگر ولی من ان شاء الله امروز و فردا می رویم به طرف مرگ آدم به طرف مرگ که می رود یواش یواش خورد و خوراکش کم می شود مجرد می شود می بینید دیدید این پیرمرد ها خوراکشان پیرزنها خیلی کم می شود چون می رود به طرف خدا یک روایتی دارد خیلی جالب است می گوید وقتی مردی یا زنی به سن هفتاد می رسد خدا عاشقش می شود خدا به او محبت می دانید چرا نوری می شود یک حالت تجردی پیدا می کند لذا پیرمرد ها در روایت دارد مقام شفاعت پیدا می کنند مثل پیغمبرها می شوند مقام شفاعت پیدا می کنند خیلی خوب است خدا ان شاءالله به ما هم بدهد و الله خدمت شما عرض شود که تجرد به ما بدهد جدا شدن از این دنیا به ما بدهد این مهم است این جانش است جانش این است که از این دنیا تعلقات را بکنیم به اندازه ای که لازم است استفاده کنیم اما سومین چیزی که ثمره ای که عفت دارد صیانت است به به صیات خیلی مهم است صیانت یعنی محافظت دیدید این نماینده های مجلس مصونیت سیاسی پیدا می کند و خوب هم هست چرا چون مصونیت سیاسی که پیدا کنند دیگر هر حرفی را می توانند بزنند تا زمانی که نماینده هستند مثلا بالاخره قدرتمند ها را بالاخره مسولین را می توانند نقد کنند و حق ندارند که محاکمه کند نماینده است باید انتقاد بکند باید باز باشد زبانش صیانت دارد یعنی اذیتش نمی کند کسی این صیانت هم از همان ماده است یعنی محافظ کسی که عفیف است محافظت می شود از ضرر های دنیا این دنیا خیلی «أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ بِالْهُدى‌ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ‌»[1] ببینید برادرها کسانی می روند دنیا را می خرند فریفته دنیا می شوند دنبال این ها تجارتشان ثود نمی کند این ها بدبخت می شوند الان شما نگاه کنید برادرها خواهرها الان نگاه کنید ببینید یزید ملعون است همه لعنتش می کنند تجارتش چی شد؟ سلطنت داشت چی شد؟ ملعون است الان یزید یزیدی ها همه ملعون هستند همه ذلیل هستند همه بدبخت هستند ولی تجارتی برای خدا باشد از روی عفت باشد و این ها ببین ابی عبد الله به کجا رسیده الان الان سی میلیون بیست میلیون چهل میلیون می روند کربلا با پای برهنه حی مطلق است امام حسین حی مطلق است توی زیارت نامه شان دارد «اشهد انک لم تهلک» شهادت می دهم یا ابا عبد الله تو هلاک نشدی زنده هستی «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ»[2] کسی که شهید می شود در راه خدا مرده نیست زنده است تازه آن هم چه زنده ای زنده ای که «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»[3] می دانید یعنی چی؟ شما بهتر از من می دانید «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» یعنی نور خدایی پیدا می کند وقتی نور خدا پیدا شد در وجودش وجه الله تجلی کرد همه دنیا را زنده می کند الان ببین شما این شهید خدا رحمتش کند ببین کلامش زنده است من بدبخت حالا کی حالا گوش می دهد به حرفم دیگر اگر بمیرم می روم پی کارم ولی شهید زنده است الان هم اثر دارد الان هم زنده می کند الان دل ها را زنده می کند حد اقل هر شهیدی هفتاد نفر را شفاعت می کند در روایت دارد کمش «اشهید ینظر بنورالله» عالمی که خوب باشد عالمی که خدایی باشد نه هر عالمی «مداد العلما افضل من دما الشهدا» الان شهید مطهری خدا رحمتش کند دو تا بال دارد هم علم هم عمل هم شهادت ببین الان چه کار دارد می کند کتابهایش خوش به حال عالمی که شهید بشود هنوز که هنوز است بعد از چهل سال از انقلاب هنوز کتاب هایش زنده است و دل ها را زنده می کند بعد یک نکته ای که در شهید مطهری هست برادرها خواهرها شهید مطهری هم کتاب های معمولی دارد برای مردم و اثر دارد هم کتاب های علمی خوب دارد مثلا یک شرحی دارد مال شرح مبسوط منظومه منظومه یک کتاب فلسفی عالی بی نظیر و شرح خوب  بسیار کم دارد شاید بشود گفت یکی از بهترین یا بهترین شرح منظومه همین شرح شهید مطهری است شرح مبسوط منظومه مرحوم شهید مطهری عالی است عالی است واقع بی نظیر است بعد بیانی که شهید مطهری دارد هیچ کس ندارد علمایی هستند که از ایشان دقیق تر باشند مثل امام امام خیلی قوی تر است علمش از شهید مطهری خیلی قوی تر است ولی بیان شهید مطهری خیلی واقع شیوا است راحت زیبا خیلی بیان عجیبی دارد کتاب هایش خوردنی است خواندنی نیست خوردنی است اصلا خیلی چیز عجیبی است داشتم عرض می کردم ببینید برادرها این ها زنده هستند کسانی که شکم پرست و شکم بارگی نمی دانم بالاخره می روند دنبال دنیا همه اش دنیا دنیا دنیا نمی ماند اثری از آن ها «کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ»[4] «مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ ۖ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ»[5] هر چه در وجود خدایی باشد می ماند صیانت عفت وجود انسان را خدایی می کند ماندگاری می کند بعد  حفظ می شود این مهم است حفظ می شود از سم از زهر از زهر دنیا از ضرر های دنیا حفظ می شود عفت خیلی چیز خوبی است آقا چهارم چهارمین اثر به به عجب آثاری «مَن عَفَّ خَفَّ وِزرُهُ ، وعَظُمَ عِندَ اللّه ِ قَدرُهُ» چقدر زیبا است می گوید آقا اثر دیگر  چهارم شد چهارم آثار چهارمش این است کسی که عفیف می شود وزر و وبالش کم می شود برادرها یک نکته ای دارد توی معراج السعاده مرحوم ملا احمد نراقی خیلی قشنگ است می  گوید انسان هرچه مقامش بالاتر می شود به افق وحدت و به افق احدیت مطلقه و واحدیت و اسماء و صفات خدا نزدیکتر می شود و از کثرت دورتر می شود اصلا جهنم برادرها می دانید یعنی چی؟ جهنم یعنی کثرت این جهنم یعنی کثرت و الا جهنم هم بد نیست حالا ما همه ان شاء الله تشریف می بریم می دانید که این پل صراط از وسط جهنم رد می شود هیچ کس نیست همه می روند توی جهنم همه تشریف می برند بالاخره کثرت است دیگر باید همه آمدیم اینجا باید برویم دیگر منتها آن ها که نورانی هستند «جُزْنا وَ هِیَ خامِدَهٌ» مثل اهل بیت اهل بیت خاموش است برایشان مومنین را جهنم به آن ها می گوید برو برو ردشان می کند خود آتش می گوید برو سرد شد آتشم دارد سر می شود لذا جهنم مال کثرت است هر چه آدم در شهوت رانی و خوردن خوابیدن و این ها بیشتر برود جهنمش هی شدید تر می شود بعد وزر و وبال عفیف گناه اصلا مال همین شهوت است گناه مال شهوت است برادرها من یک چیزی خدمت شما عرض کنم یکی از مهمترین چیزهایی که ما را اذیت می کند می دانید چی است فکر و خیال اوهام و خیالات به آن می گویند عرفا به آن می گویند ابالسه ابلیس ابالسه وهم و خیال بعد این ابالسه وهم و خیال می دانید چرا ما را اذیت می کند چون می خورد زیادی می خوریم شما البته من نمی گویم خودم را عرض می کنم زیادی می خوریم و زیادی می خوابیم اصلا خوردن ریشه این وهم و خیال است تا آدم مثلا آدم وقتی که تا شب مثلا کار می کند نورانی می شود نماز می خواند عبادت می کند دیگر کم کم خدایی می شود موقع خواب الهی می شود خدایی می شود خطوراتش کم می شود بعد می خوابد وقتی بیدار می شود باز می بیند خطورات شیطانی آمد خدا یا این چه وضعش حالا دیشب راحت شده بود دوباره خدایا این خواب که می اید و بعد هم یک چیزی می خورد دوباره خطورات می اید این چه وضعش است چرا اینجوری می شود چرا اینجوری می شود برای همین موقع خوردن برادرها و خوابیدن خیلی باید آدم مواظب باشد آداب خوردن و خوابیدن را رعایت کند مثلا علامه حسن زاده خدا رحمتش کند شادی روح علامه حسن زاده ان شاء الله حاجات ما را از حضرت معصومه بگیرد توی همین مجلس به ما بیاورد و عنایت کند از حضرت امام حسین بگیرد توی همین مجلس بیاورد به ما عنایت کند شادی روح علامه حسن زاده صلوات.

واقعا آقا ایشان علامه حسن زاده کتاب های بی نظیری دارد حقیر توصیه می کنم حتما کتاب های علامه حسن زاده را بخوانید بعضی ها مردمی است یعنی سطحش یک مقدار راحت تر است مثل رساله ذکر و ذاکر و مذکورش خیلی عالی و بعد راحت تر هم هست آن قوی ها هم با علما اگر بتوانی بگیرید آن ها که خیلی فنی و این ها واقعا بی نظیر است کتاب هایش یکی از چیزهای که می فرماید همین است می گوید موقع غذا خوردن نوزده بار بسم الله الرحمن الرحیم بگوید که نوزده بار می دانید که عدد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است و خازن های جهنم نوزده تا هستند و این نوزده تا را که بگویی دیگر در های جهنم بسته می شود و این شاء الله ان غذا اثر نوری می گذارد روی وجودت بعد هم اگر این ضررش که بخواهید برطرف بشود سوره تین سوره تین را بخوانید و اگر بخواهید ان شاء الله مقام بالاتری پیدا کنید سوره قدر که سوره قدر را کسی بخواند مثل این است در خون خودش غلتیده و آن اثر غذا اثر نوری می شود ان شاء الله به امید خدا یک ذکر هم دیگر هم هست برای حافظه تان هم خوب است اگر خواستید بگویید هر لقمه ای می خواهید بخورید «هو الله الذی لا اله الا هو» این ذکر هم سبب می شود موقع غذا خوردن کسی بگوید حافظه اش قوی می شود حالا چی داشتم عرض می کردم صیانت این عفت صیانت می دهد به ادم دو «خف وزره» وزر و وبال کم می شود  ادم گناه کم می کند آدمی توی فضای عفت است گناه بارش خفیف می شود اصلا به طرف برادرها خواهرها این خیلی مهم است عفیف اصلا به طرف گناه نمی رود خیلی مهم است عفیف به طرف گناه نمی رود وجود نوری پیدا می کند پنجم «وعَظُمَ عِندَ اللّه ِ قَدرُهُ» در نزد خدا عظمت پیدا می کند چون به افق وحدت نزدیک می شود کسی که عفیف است به اسماء و صفات خدا نزدیک می شود به عالم عقل نزدیک می شود به عالم مثال نزدیک می شود از این عالم ملک کنده می شود در نزد خدا مقام عظیم پیدا می کند «عظم عنده عفیف» در نزد خدا عظیم القدر است خوش به حال آن ها که عفت دارند حالا تعجب هم هست خودمان هستیم بعضی ها را خدا ذاتی به آن ها داده بعضی ها ذاتی پر خور و پر خواب و این ها هستند بعضی ها هم خدا خوش به حالشان واقعا می گوید دولت آن است که بی خون دل آید به کنار بعضی ها راحت هستند خوش به حالشان خوش به حالشان البته از یک جهت هم خوش به حال آن ها که راحت نیستند می دانید چرا چون امثال من که جنس و فصل ما خوردن و خوابیدن است اگر بتوانیم بکنیم مقاممان از آن ها چی می شود؟ بالاتر می شود اگر کسی خوب نباشد ذاتا و بعد خودش را بکند بکشاند بالا می شود سخت است ولی یک روایتی دارد خیلی قشنگ است این روایت را حفظ کنید خیلی قشنگ است «غیر العاده کلعاده» «غیر العاده کالعاده» برادرها در عرفان می گویند سعی کنید عادت به چیزی نداشته باشید مثلا عرفا تصویر را از روی عادت که می چرخانند می گذارند توی جیب که توی عادت بعد توی تفکر می اورند بیرون می چرخانند من عادت کردم همینطور الکی بالاخره با آن حال می کنیم ولی عرفا نه از روی تفکر گر چه همین چرخاندنش ثواب ذکر می نویسند برای آدم ولی عرفا اینجوری هستند از روی تفکر چیز می کنند هر کاری را از روی تفکر عادت را می گذارند کنار حالا توی این روایت خیلی زیبا است می گوید ترک عادت عادتت بشود ببینید چقدر قشنگ است می گوید عادتت بشود ترک عادت مثلا ببین فرض کن شما همیشه یک بشقاب غذا می خوری یا دو پرس غذا می خوری چی می گویند پشت بند هم دارد پشت بند می گویند بالاخره پشتبند هم دارد خلاصه عادت کردی حالا دفعه اول آن پشتبندش را بگذار کنار دفعه دوم مثلا یک بشقاب یک لقمه نخور همان می گویند ثواب یک سال عبادت دفعه سوم دو لقمه نخور دفعه چهارم دو لقمه و نیم بالاخره روی عادت نباشد و این شکستند عادت عادتت بشود مثلا عادت ما داریم نگاه می کنیم به همه چیز نگاه کردن عادت ما است بعد یاد بدهیم به خودمان گاهی اوقات نگاه نکنیم ما آن را ببندیم بیاندازیم پایین ماشین داریم می رویم عادت هایمان را «غیر العاده کالعاده» عادتمان بشود شکستن عادت چقدر زیبا است این چقدر این زیبا است خیلی مهم است داشتم چی عرض می کردم داشتم عرض می کردم که این بس است برای من دیگر خسته تان هم نکنم دیگر بس است شب شاهدت امام زین العابدین است یک چند کلمه ای در مورد بنابر روایتی شب شهادت اما زین العابدین شهادت امام زین العابدین چندین روایت دارد این که چندین روایت دارد این ها خوب است چرا به خاطر این که واقعا آقا امام زین العابدین اینقدر عظمت دارد به خدا قسم من عقیده ام این است آدمش نیستم متاسفانه عادت من خرابی و شهوت و هوای نفس است ولی اگر تمام شب های عمرش را آدم عزاداری کند برای امام زین العابدین به خدا کم است به خدا کم است امام زمان قدر امام زین العابدین را می داند امام زمان قدر حضرت زینب را می داند که می گوید می فرماید من صبح و شب عمه جان خون گریه می کنم ای خدا به ما قدرت خون گریه کردن بده ای خدا برادرها خواهرها من توصیه ام به شما این است که عاشورا را ترک نکنید مخصوصا عاشورا با روضه عاشورا بخوانید با روضه یادش به خیر ما یک زمانی امام  در شبانه روز سه بار عاشورا می خواند یعنی سه بارش را دخترش می دیده حقیر یک زمانی بود مجرد بودیم وضعمان خوب بود روزی سه بار را داشتیم و خیلی عالی بود حال و روزمان آن موقع کرم خوبی بودم آخر کرمها هم گاهی اوقات کرم شب تاب می شوند نوری کرم هایی که نور می دهد انجوری می شوند کرم خوبی بودیم ولی سه بار را با روضه عاشورا داشتیم دیگر الان دیگر پیر شدیم حال همان یک بار را به زور البته گاهی اوقات هم بیشتر سعی می کنیم بخوانیم ولی چیز خوبی است عاشورا مخصوصا با روضه عاشورا مخصوصا با روضه خیلی واقعا آقا این امام زین العابدین کی بوده می خواستم بگویم نکنید حالا چرا امام زین العابدین مثلا چندین روایت مثلا حضرت زهرا شش تا روایت دارد حالا شاید بیشتر شانزده تا یادم نیست یک زمانی نگاه می کردم برای حضرت زهرا برای امام زین العابدین برای حضرت زینب آدم هر شب و صبح روضه گریه کند خوش به حال آن ها که گریه شبانه دارند خدا به ما گریه شبانه ان شاء الله به آبروی امام زین العابدین صلوات بر محمد و آل محمد.

ان شاء الله گریه بر اهل بیت عادت ما بشود صلوات بر محمد و آل محمد.

حالا نهایتا البته از روی عشق نه این که فقط عادت به هر صورت اینجا می فرماید عظیم القدر می شود بس است برای من اینجا می فرماید عظیم القدر می شود یکی از آثار عفت در نزد کی؟ در نزد خدا در نزد خدا عظیم القدر است این خیلی مهم است بس است

اما شهادت حضرت امام زین العابدین است برادرها امام زین العابدین معجزه مثلا ببینید سالی خیلی حرف است آقا سالی هزار بنده با پول خودش باغبانی می کرد حضرت باغ بانی می کرد مثل مولا امیرالمومنین باغ داشت باغبانی می کرد مثل من نبود بخورد بخوابد حضرت باغبانی می کرد سالی هزار بنده می خیرد در راه خدا ازاد می کرد که می تواند یک همچنین کاری ما یک نفر از ما می توانیم الان توی این دنیا خیلی زیبا است بعد برادرها این بنده ها را جمع کرد آخر سال جمع می کرد می گفت از من راضی هستید شهادت بدهید پیش خدا که از من راضی هستید همه می گفتند آره آقا ما از شما جز خوبی ندیدم همه را در راه خدا آزاد می کرد یک دفعه یک کنیز زیبایی داشت یک دانه گل برای اقا هدیه آورد همین گل حضرت فرمود انت حر فی سبیل الله یک گل برایش آورد آقا آزادش کرد می دانید که قدیم ها بنده ها چقدر کار می کردند بعد اگر کار می کردند و پول خودشان را در می اوردن می توانستند مثلا خودشان مکاتب به آن می گویند بنده های مکاتب قرارداد می بستند بعضی از این بنده ها با مولایشان که کار می کردند بعد پول خودشان را در می آورند پول خرید خودشان را آزاد می شدند خود آقا با یک دانه گل بوی گل آزادش کرد  چه معجزه ای بوده امام زین العابدین عجیب معجزه ای اما خب سختی ای هم که کشیده معجزه است سختی ای هم که کشیده معجزه است برادرها خیلی حرف است مثلا یک نفر مثل من بی کار و الاف است هی بشیند نماز بخواند ولی یک نفر مثل امام زین العابدین آن همه کار بعد آن همه غم غصه و گریه چهل سال گریه می کرد بعد هر شب هزار رکعت نماز می خواند ذو الثفنات بود آقا پینه های پیشانی اش را آرنجش را زانو هایش را هر سال قیچی می کردند یعنی سالی یک مرتبه این پینه ها می آمد بالا قیچی می کردند چه معجزه ای بوده خدا ان شاء الله جمال امام زین العابدین را امشب به همه ما نشان بدهد صلوات بر محمد و آل محمد معجزه ای بوده واقعا امام زین العابدین چی بودند این امام های ما تعجب است این ها چه ملتی بودند اینطوری شهید می کردند خب ما الان مردمان ببین عاشق آقا هستند عاشق حضرت آقا هستند واقعا ببینید چه کار می کنند برای امام چه کار کردند دوازده میلیون نفر آمدند برای تشییع جنازه امام اصلا تمام تهران سیاهی می زد من یادم هست دیگر واقعا برای استقبال امام تمام فرودگاه تا چی است اسمش بهشت زهرا جمعت بود چه جمعیتی بود ساختمان ها جمعیت درخت ها جمعیت مردم ما چه برکتی چه نورانیتی دارند خدا را شکر الحمد لله چه عشقی به اهل بیت دارند برادرها می روید توی ما مکه بودیم می روید توی مکه اصلا نمی فهمند اصلا معرفت ندارند یک ذره ای معرفت ندراند شمس جمال امام زمان صلواتی بفرستید آقا جانبازهستند سلامتیشان صلوات.

مجلسمان امشب چه برکتی دارد یک جانباز مداح به به ما که دستش را می بوسیم و الله به خدا الحمد مجلس خوبی داریم امشب قدر مداحی را بدانید البته حاج ابراهیم ما خاک پایش هستیم و سرور ما است ولی خب ایشان هم بالاخره جانباز پیر ان شاء الله ما را دعا کند با نفسش ما را دعا کند ما را خدایی کند من که یک عمر گناه کردم آقا ما خواهش می کنیم یک کاری برای ما بکن دست از این گناه و دنیا طلبی برداریم آقا به هر صورت داشتم من واقعا مناسبت هم دارد شب خدا پدر و مادر حاج ابراهیم بیامرزد ان شاء الله پدر و مادر حاج ابراهیم هم خب بالاخره مقامی دارند که ایشان را زحمت کشید ایشان را آورد برای ما امشب خدمت شما عرض شود که این امام زین العابدین آقا چی بوده مردم ایران خدا را شکر قدر می دانند چه نورانیتی دارند قدر این ائمه را می دانند توی مکه اقا اصلا نمی فهمند یک مشت خاک یعنی قبر امام زین العابدین قبر امام باقر قبر امام صادق قبر امام حسن مجبتی خاک واقعا جایتان خالی بیاید ببینید برادرها ما نمی توانیستیم یک دقیقه بایستید برای آقا زیارت نامه بخوانیم هیچ معرفت نداشتیم چهل سال آقا گریه می کرد این خیمه مویی درست کرده بود شب ها عبادت روز ها گرسنگی و کار الله اکبر الله اکبر الله اکبر از این عظمت فاطمیون جمع شدن آقا تا کی می خواهی گریه کنید تا کی می خواهی گریه کنی آقا جان یابن رسول الله ما دیگر دل هایمان سوخته از بس شما گریه کردید آقا می فرود یعقوب نبی دوازده تا پس داشت یک دانه از او دور شد اینقدر گریه کرد  «بیضت عیناء» چشمانش سفید شد من هجده تا از پاره های تنم را جلوی رویم.

[1] . سوره بقره آیه 16

[2] . سوره بقره آیه 154

[3] . سوره آل عمران آیه 169

[4] . سوره الرحمن آیه 26

[5] . سوره نحل آیه 96

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × یک =

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا