بسم الله الرحمن الرحیم
شب چهارم محرم
1402/04/30
خدمت شما عرض می کردیم که ایاک نعبد اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ایاک نعبد و ایاک نستعین اولن برادرها یک نکته است خیلی مهم است شما ببینید در ماه مبارک رمضان هر یک آیه ای که بخوانید یک ختم قرآن است یعنی چی؟ معنایش چی است که هر یک آیه که در ماه مبارک رمضان بخوانی ثواب یک ختم قرآن را دارد چرا معنایش یعنی این یعنی تمام آیات قرآن تمام حقایق عالم در آن نهفته است چه معجزه ای است خیلی حرف است تمام آیات قرآن تمام حقایق عالم در آن نهفته است برای همین هر آیه ای ثواب یک ختم قرآن دارد منتها مشکل این است که ما دلمان دل نیست ما ماه مبارک رمضان شیاطین را پاهاشان را زنجیر می کنند و هواهای نفسانی شهوات نمی دانم نیروهای پست و پلید ریشه اش کنده می شود در ماه مبارک رمضان آیات قرآن ملائکه الله اهل بیت عصمت و طهارت از همه بالاتر خود خدا تبارک و تعالی کارش را می کند ولی الان و در یعنی در واقع ماهای دیگر چون ما شیطان را در وجود خودمان راه می دهیم شیطان راه پیدا می کند در وجود ما شیاطین پاهایشان بسته نیست زنجیر نیست برای همین خب اثر نمی کند آن اثری که باید بکند ندارد لذا این نکته خیلی مهم است که مشکل مال خود ما است خودمان باید خودمان را درست کنیم نباید بگوییم خدایا شما چرا اینطوری می کنید شما چرا آنطوری می کنید نه روایت می فرماید هر شب شب قدر است اگر قدر بدانید اگر قدر بدانید هر شب شب قدر است ولی ما خودمان هستیم که باید آن شب شب را شب قدر کنیم مثلا برادرها خواهرها این نماز امام زمان را که صد تا ایاک نعبد و ایاک نستعین دارد هفت تا ذکر هایش را هفت بار می گویی قل هو الله هفت بار بعد هم الهی عظم البلاء تسبیحات حضرت زهرا الهی عظم البلاء و چی صد تا صلوات آقا در روایت مبارکه دارد کسی که این را می خواند مثل این است که در بیت العتیق که در عرش خدا است و در محاذات کعبه قرار دارد آنجا این نماز را خوانده باشد و هر حاجاتی داشته باشد به آن می دهند ببین چقدر خوب است ببین چقدر زیبا است یعنی همه چی دادند به ما ما هستیم که باید استفاده کنیم راه را باز کردن مثلا شما یک چله بگیرد حالا من خودم هم اهلش نیستم برای شما می گویم یک چله بگیر می دانید چه کار کن اولا ببینید برادرها توصیه من به شما سروران عزیزم این است که غروب داشته باشید شب داشته باشید سحر داشته باشید مابین الطلوعین داشته باشید و عبادت ظهر در روایت مبارکه دارد که کسی که کسی که یک ساعت صبح یک ساعت ظهر عبادت کند هر حاجتی داشته باشد خدا می رساند او را ما یک حقیقت وجودی داریم آن حقیقت وجودی اسم اعظم خدا است همه هم داریم همه هم داریم باید برویم دنبالش پیدا کنیم می گوید همین یک ساعت ظهر یک ساعت صبح هم عبادت کند به آن می رسد لذا برادرها این ساعت های عبادت را داشته باشید ظهر صبح مابین طلوعین سحر و هنگام خواب و غروب این ساعت های عبادت خیلی مهم است که رابطه داشته باشیم ما حالا چی می خواهم بگویم یک چله بگیرد این ساعت های عبادتان را با نماز امام زمان شروع کنید ایاک نعبد و ایاک نستعین یک چله ببینید حال و روزتان چی می شود البته حالا اگر بتوانید قبلش یک ناد علی هم داشه باشید کاری ندارد ناد علی آن شعر را می خوانید ناد علی مظهر العجایبی تجده عونا لک فی نوائبی کل هم و غم سینجلی بعظمتک و بنوبت یا محمد (صلوات) بولایتک یا علی صد و ده بار بعد هم لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» با این شروع کنید بعد نماز امام زمان را بخوانید معجزه می کند همه زندگی شما را عوض می کند زندیگتان را زیرو رو می کند خیلی آقا راه باز است راه باز است الان ببینید الان داریم ایاک نعبد و ایاک نستعین را می خوانیم راه باز است ما استفاده ثواب ها را ریخته اند ما استفاده نمی کنیم باید استفاده کنیم الان این ایاک نعبد و ایاک نستعین مقصد سیزدهم می فرماید در مورد چی است؟ فهم و حماقت حماقت مقابل فهم است فهم یعنی انسان عقل داشته باشد تعقل داشته باشد فهم می دانید یعنی چی یعنی چی یعنی عقل همه ما داریم ما همه عقل داریم استفاده نمی کنیم از آن فهم یعنی از عقلت استفاده کنی به عبارت دیگر عقل ما دو نوع داریم یکی عقل عملی یکی عقلی نظری عقل نظری همین معارف علوم و این ها را آدم می رود یاد می گیرد «ما ینبغی ان یعلم» آن چیزهای شایسته است آدم بداند اما عقل عملی آن است که «ما ینبغی ان یعلم قدرت تشخیص داشته باشد و آدم برود جلو برود داخل دل کار شیر باشد الان ببینید برادرها اختلاف کشورها در پیشرفت و عدم پیشرفت در علم نیست در چی است؟ تکنولوژی مهم تکنولوژی است و الا علم را همه دارند اما این که آدم این را تبدیل به تکنولژی کنند و قابل استفاده کنند و بتوانند از آن استفاده کنند این را ندارند که الان الحمد لله جمهوری اسلامی توانسته خوب به آن دست پیدا کند و زده در دهان آمریکا الحمد لله و خواهد زد و بیشتر هم خواهد زد و ریشه اش را خواهد کند به امید خدا مردم ایران ریشه امریکا را خواهند کند این داشتم عرض می کردم این تکنولژی فهم یعنی تکنولوژی استفاده از عقل بدانی از عقلت چطوری استفاده کنی مثلا ببینید برادرها خواهرها علم را در یک روایت دارد شش قسم می کند مثلا فهم یکی است تجربه یکی است حفظ یکی است می دانید یعنی شش تا جزء می کند بعد هر جزئش هر جزئش خودش رکن است این ها رکن عقل هستند رکن علم هستند مثلا کسی یادش به خیر استاد بزگرواری ما خدا رحمتش کند حضرت آیت الله مهدوی کنی شادی روحش یک صلوات بفرستید ان شاء الله برود کربلا از زیارت امام حسین و حاجات ما را بگیرد و در همین مجلس بیاورد تحویل ما بدهد شادی روح استاد بزرگوار ما حضرت آیت الله مهدوی کنی یک صلوات دیگر بفرستید ایشان یک زمانی به ما می گفت که مثلا فلان طلبه را هر چه از ان می پرسی ایشان گاهی امتحان می گرفت از طلبه ها امتحان می گرفت امتحان می گرفت کارش امتحان گرفتن نبود ولی گاهی امتحان می گرفت مثلا ببیند سواد دارند یا ندارند چون خب حوزه خوبی زیر دستش بود و به فرمان امام حوزه مروی زیر نظر ایشان بود آن موقع بعد می گفت طلبه را می آیی از او امتحان می گیری هر چه می گویی می گوید آقا حفظ من یادم نیست خب درست است حالا آدم یادش نیست خب خیلی از مراجع هم خیلی از چیزها یادشان نیست ولی نباید دیگر آدم همه اش بگوید یادم نیست بالاخره باید یک چیزهایی هم حفظ کند حفظ هم یک جزء از علم است بله بله البته ما مثل امام زمان نیستیم امام زمان همه چیز را حفظ است همه چیز را حفظ است «اذا شاء علم علم» اهل بیت تا توجه کنند به یک چیزی علم پیدا می کنند یک چیزی توجه پیدا کنند علم پیدا می کنند و می شود اینطوری هم شد برادرها ما باید برویم ما باید برویم به این طرف اتفاقا حالا فهم یک معنایش یعنی همین فهم یک معنایش حالا همین ببینیم امشب حالا اگر برسم خدمت شما عرض کنم یا خدمت شما عرض کنم دیگر ببینید امام چی می گوید نگاه کنید امام خدا رحمتش کند در مورد فهم واقعا آقا علمای ما همه شان همه شان خوب هستند ولی امام یک چیز دیگر است امام یک معجزه ای بوده است بی خود نیست که مقام معظم رهبری ایشان را اعلم می داند حتی از علمای بعد از خودش واقعا یک چیز عجیبی بوده امام واقعا چیزی عجیبی بوده ببینید چی می گوید اینجا امام می فرماید این سوره قدر را می خواند یا حالا می نویسد در این کتاب و این ها بعد می فرماید فهم یعنی ولی مطلق خداوند متعال ببینید چقدر قشنگ می گوید می گوید فهم کدام عالمی اینطوری حرف می زند می فرماید فهم یعنی ولی مطلق خداوند متعال این ولی مطلق می دانید یعنی چی؟ ولی مطلق مثل امیرالمومنین است که می شود مظهر مشیت مطلقه خدا ولی مطلق یعنی خدا تبارک و تعالی با تمام اسماء و صفاتش تجلی کرده در آن ولی مثل امیرالمومنین که می فرماید انا اول انا الاخر ان الظاهر انا الباطن انا بکل شیء علیم علم بی نهایت قدرت بی نهایت خدا که برادرها مثل ما نیست که بخیل باشد ما حالا مثلا فرض کن شما بیا به من بگو ده هزار تومان بده محال است بدهم ولی خدا بخیل نیست که همه علمش را در اختیار شما برو خدا رحمتش کند امام یک زمانی می فرمود راه هر چه بروی باز است هر چه بروی باز است باز است تو برو الان ببینید امشب مثلا شما امشب بایست به عبادت کردن خدا که دست از شما بر نمی دارد ما خسته می شویم ما حال ما گرفته می شود خسته می شویم یاد غذا خوردن می افتیم یاد چلو خورشت هیئت می افتیم نمی دانم حالا اگر چلو خورشت باشد نمی دانم حالا فلافل است چی است حالا هر چه هست خدمت شما عرض شود که یادش نمی دانم خواب می افتیم ما می گذاریم می رویم کنار خدا که دارد مثل خورشید می درخشد برای همین امام زمان کنار نمی رود یک ختم قرآن هر شب دارد نمی دانم هزار تا هزار رکعت نماز دارد امام زمان تمام ما هستیم که تنبل می شویم حالا می خواهم این را عرض کنم حالا ما هم برادرها و خواهرها درست است که هزار رکعتی نیستیم یک ختم قرآن ولی یک ذره باید تبلی را بکشیم خودمان را کنار مثلا می گوید یازده رکعت یادش به خیر ما یک زمانی در یک حوزه ای بودیم الان هم البته هستیم آنجا شکر خدا الحمد لله بعد یک مدیری داشت به این بچه ها می گفت هر کسی را اجازه نمی داد آن موقع هر کسی را اجازه نمی داد بیاید درس اخلاق من می گفت درس اخلاق شما سنگین است یک افراد خاصی می توانند بیایند بعد به طلبه ها می گفت مبادا بلند شوی نماز شب بخوانید شما نماز صبح همان نماز صبحت قضا نشود سر وقت بخوان همان بس است فقط نماز صبح بابا درست پدرت خوب مادرت خوب آخر دیگر نماز شب کاری دارد اینقدر سختش می کنی چی است نماز شب ما برادرها خودمان خیلی سخت می کنیم باور کنید خیلی از این مریضی های ما حالا خدا کند ما را هم خدا نگیرد حالا تا حالا سن را دارد سالم بودیم ولی خیلی از این مریضی های ما مال این است که تنبل هستیم و عبادت نمی کنیم من یک شیوه ای به نظر حقیر هست برای درمان از همه شیوه ها بالاتر نور درمانی نماز درمانی حمد درمانی ولایت درمانی باور کنید مثلا کمر درد داری نمی توانی نمازت را سر پا بخوانی قشنگ برو کنار یک امام زاده مثلا حضرت عبدالعظیم پنجا رکعت نماز بخوان خوب می شوی درد می کند اولش بگذار درد بکند چی می شود؟ الان یکی از راهای درمان حالا خدا کند من خودم نگیرد یک بار ولی برادرها یکی از راهای درمان کمر درد می دانید چی است الان لایک می کنند چه کار می کند اگر اشتباه نکنم حالا اصطلاحش را حالا فرانسه درست کرده فرانسوی اش هست آلمانی اش هست حالا جنس های خوبش می گویند اینطوری است حالا من چه می دانم حالا ولی چه کار می کند لاک می کند حالا یا لایک می کند چه کار می کند اعصابت را یک کاری می کند که دیگر درد نگیرد همین لاک می گویند؟ لاک قفل می کند لاک آقا می فرماید لاک ببینید آقا چه کار می کند عصب دیگر درد نمی کند خب حالا بگذار درد بکند یادش به خیر ما یکی از اقواممان بود هنوز هم هست این دندانش را مثلا حالا دیگران دندانشان درد می کند داد بی داد دکتر فلان این اینقدر گوش نمی داد تا خود دندان سیاه می شد و دردش هم می افتاد و می افتاد می رفت پی کارش اصلا هم عین خیالش نبود ولی کارش نداشت می گذاشت تا سیاه بشود نمی گویم بگذارید تا سیاه بشود ولی حالا خیلی چی می گویند ننر و لوس و این ها بار نیاورید بدنمان را امیرالمومنین علیه آلاف و التحیه و الثناء می فرماید خدا که می خواهد به بنده ای خوب و خیر بدهد سه تا چیز به او می دهد یکی بدن صابر بر بلا است بدن صابر بر بلا می دهد دید بعضی ها بدنشان صابر بر بلا است فوفول نیستند می دانید یادش به خیر ما جوانی مان کوه می رفتییم بعد حقیر یک پیر مردی را می دیدم می امد آن موقع می آمد پیر مرد در تلویزیون هم یک بار نشانش داد ماشاء الله ازهمه می زد جلو می رفت بالا من یادم هست الان هم شاید زنده باشد به خاطر سلامتی اش و این ها پیر مرد بود همینجوری می رفت با سرعت پس می شود اتفاقا همین حج هم بودیم یک روحانی پیر مردی بود خیلی سنش زیاد بود ولی خیلی سالم بعد وقتی با او دوست شدیم می گفت من الان هنوز هم که هنوز است هفته ای دو سه بار کوه می روم خوش به حالشان واقعا ما خیلی خودمان حالا سخت نباید آدم بگیرد یک دفعه آدم می خواهد بیافتند می افتد دیگر افتاد که افتاد می خواهم عرض کنم برادرها واقعا یکی از مهمترین مهمترین راه های درمانی همین نور درمانی است برو یک کنار امام زاده ها نماز بخوانید یا همین حمد صد تا حمد و صد تا صلوات حقیر به جرات عرض می کنم یکی از بهترین بهترین این را حقیر دیدم برادرها قوم و خویش ما بود الان هم هستش بعد کمر درد داشت مثلا سر درس این تکیه می داد به دیوار سر بحث خود ما هم می آمد از آن روحانی های خوب و مومن است بعد ما با هم رفتیم کربلا کمر درد داشت اصلا سر درس نمی توانست بنشیند در کربلا از نجف تا کربلا راحت پیاده رفت امام حسین تا تجلی می کند خوب می شود کمر درد و همه چیز آدم خوب می شود خیلی از این ها که می روند یادش به خیر آن زمان اوایل یک زمانی بود رفتن کربلا قاچاقی بود یعنی قاچاقی می رفتند بعد بعضی ها برای من تعریف می کردند از کوه می رفتند از کوها می رفتند و این ها می گفتند الان مثلا پیر زن ها هستند از کوه می آیند می رویم کربلا با هم پیر زن است پیر مرد است الان دیدید تلویزیون نشان می دهد از هشتصد کیلومتر فاصله با کربلا بلند می شود راه می افتد پیاده می رود کربلا کی اینطوری می کند کی می برد این قدرت ها در ما هست برادرها ما گمش کردیم ما گمش کردیم می گویند امام خدا رحمش کند یک بیماری داشت بعد این به اذن الله اصلا رفته بود بعد آخر عمر دوباره آمد شاید حالا همین بیماری که رحلت کردن و در واقع شهید شدند جام زهر را نوشیدن با دست خودشان خدا لعنت کند کسانی را که مجبورشان کردند جام زهر را بنوشند خدمت شما عرض شود که منظور حقیر این است که بیماری بوده ولی خدا تبارک و تعالی به لطف خودش این را برداشته بوده برادرها خواهرها من یک چیزی خدمت شما عرض کنم تمام مشکلات ما تمام گرفتاری های ما مال دوری از خدا است روایت داریم روایت داریم تقوی همانطوری که اخلاق شما را درمان می کند مداوای تمام بیماری های جسمی شما هم هست تقوی است مثلا اگر می بینید مثلا می گوید آقا چرا نمی آیی ورزش می گوید زانو نمی دانم تاندمش پاره شده نمی دانم درد می کند دیگر از آن موقع دیگر نتوانستم اصلا ورزش می کردم ولی دیگر از آن موقع دیگر نتوانستم زانوام چیز شده خب آن چرا پاره شده آن تاندم چرا پاره شده مگر مشکلی داشتی نمی گویم من که خودم جایم ته جهنم است چی بود عصری یک مجلسی بود یک جلسه ای داشتیم با بعضی از بچه ها و این ها بعد بچه ها هر کدام می گفتند مثلا می گفتند فلانی خیلی زحمت کشیده من اگر مثلا کربلایم را خدا قبول کند ثوابش نصفش مال فلانی نصفش مال فلانی خب این دل است دیگر این دل می خواهد دل که راحت بشود دل که راحت بشود دل که نورانی بشود بدن هم راحت می شود کربلا هم می اید نجف هم می آید زیارت پیاده هم می آید همه چیز دنبالش می اید سلامتی هم می اید دل باید درست بشود خوش به حالشان بعضی ها راحت هستند می گوید آقا ثواب زیارتم را می دهم به فلانی باریکلا راحت است اصلا در روایت داریم برادرها واجباتتان را و مستحباتتان همه را مستحب است هدیه کنید به چهارده معصوم بعضی ها حالا من این را می گویم این روایت را این روایتش در کتاب اقبال الاعمال سید بن طاووس است بعضی از علما سنگین است برایشان می گویند مگر می شود نماز واجبش را آدم هدیه کند به چهارده معصوم ثوابش را روایت می گوید بکنید ثواب نماز واجبت را بگو خدایا ثواب نماز واجبم را مستحباتم همه مال چهارده معصوم خدا که از او کم نمی اید هم به خودت می دهد هم به آن ها می دهد خدا همه اش وسیع است «یا من لایزیده کثره العطا الا جودا و کرما» کثرت عطا دائم جودش را بیشتر می کند دائم کرمش را بیشتر می کند داشتم این را عرض می کردم برادرها فهم را امام چیز عجیبی معنا کرده چی معنا کرده فهم را می فرماید سوره قدر را می خواند یا حالا می نویسد می فرماید یعنی ولی مطلق خداوند متعال از اول ورود به احتجابات خلقیه تا طلوع فجر مطلق یعنی سیر و سلوک که اول شروع می شود اول آدم وارد در حجاب می شود بعد حجاب یک حجاب های ظلمانی داریم یک حجاب های نورانی داریم این می رود جلو تا رجوع می کند به ولی الله کامل مکمل و می رسید به «قاب قوسین او ادنی» این را می گویند فهم به حقیقت فطرت انسان به حقیقت فطرت اولیه که مال خودش است خدا به انسان داده «فطرت الله الذی فطر الناس» این را می گویند فهم به به ببین چطوری فهم را معنا می کند امام امام فهم را اینطوری آقا مگر ما بعضی ها آخر این برایشان سنگین است مگر می شود سنگین باشد مگر ما اولش معذرت می خواهم از محضر شما خودم را می گویم مگر یک نطفه نجس نبودیم یک نطفه نجس خوب الان ببین چقدر پیشرفت کردی خب همین شما می توانی امام خمینی هم بشوی می توانی علامه حسن زاده هم بشوی بالاتر می گوید الهم هر روز ده بار بگو «الهم احینی علی ما احییت علیه علی بن ابی طالب» خدایا به من حیات علوی بده خدایا به من ممات علوی بده بالاتر خدایا به من حیات و ممات محمدی صلی الله علیه و آله و سلم آقا حالا که می گوییم چرا بالاتر جرا نگوییم بالاتر شما دعای سحر را نگاه کنید چی می گوید؟ «الهم این اسئلک من علمک کله» همه اسماء و صفات خدا را می گوید روز عید فطر شما سه ماه روزه می گیری ماه رجب شعبان ماه مبارک حالا این کم و زیاد می شود البته بعضی ها حالا شعبان و ماه رجب را یک مقدارش را می گیرند بعضی ها خوش به حالشان همه را می گیرند بعد عید فطر می شود می رسی به فطرتت به فطرتت که می رسی شب عید فطر یک نمازی دارد مستحب است بخوانی با هزار تا قل هو الله احد قل هو الله احد که امیرالمومنین علیه این می شود «فطرت الله التی فطر الناسی علیها» که امیرالمومنین قسم یاد می کند هر کسی در سحر شب عید فطر این نماز بخواند هر حاجتی داشته باشد خدا به او می دهد رکعت اول هزار رکعت دوم یک دانه بعد در خود عید فطر مستحب است ده هزار بار سوره قل هو الله ببین فطرت می رسد آدم به فطرتش اصلا آدم آمده است برای همین «لدو للموت» برای مردن نبودن و تجلی اسماء و صفات خدا تبارک و تعالی ما آمدیم برای همین حالا به حد توانش هر کسی هر کسی به حد توان خودش واقعا برادرها این شهدای گمنام چه معجزه ای هستند چه معجزه هستند این شهدای گمنام به نظر من مظهر احدیت مطلقه خدا هستند مظهر قل هو الله احد هستند مظهر قل هو الله احد چرا نمی توانیم شما هم می توانید باشید دست ما هم می گیرد ان شاء الله به امید خدا فهم یعنی این بعد منتها منتها دیگر یواش یواش یک دو سه ساعت بیشتر مزاحم نمی شوم دیگر یواش یواش جمع می کنم بحث را منتها برادرها داشتیم چی عرض می کردیم از اول این که موانع را برطف کرد داشتیم این روایت مولا امیرالمومنین را علیه آلاف التحیه و الثناء را می خواندیم که «ینبغی للعاقل ان یحترس» یک من سکر المال مستی مال از مستی مال خودش را دور کند در روایت دارد «استعیذو بالله من سکر الغناء» پناه ببریم به خدا از مستی ثروت «فانه فان له سکره بعیده الافاقه» این پول داری یک مستی داری که بیار سخت می شود خوب بشود خیلی سخت است راهش چی است پولات را بیاوری ان شاء الله اینجا توی ولیمه امام حسین خرج کنی حوزه را با آن بسازی راهش این است این سکر مال اینجوری کنده می شود البته به اندازه توانتان یک پنج شش میلیارد هر کدام از شما بدهید نمی خواهم همه مالتان را نه یک پنجم خدمت شما عرض شود که سکر مال دو «سکر القدره» احتراز کند از سکر قدرت آقا در خانه چرا اینقدر خودت را بزرگ می گیری توی محل کارت چی است زیر دست هایت را اذیت می کنی سکر قدرت داری تواضع باید داشته باشی با عشق باید اداره کنی برادرها مملکت را باید با عشق اداره کرد می بینید الان امام را حضرت آقا را با عشق دارند مملکت اسلام را اداره می کنند نه با زور بعد می روی شما عربستان ان شاء الله تشریف ببرید همه ما با هم برویم ان شاء الله آنجا هیئت هم بگیریم نتوانند جلوی ما را بگیرند با زور می خواهند حکومت کنند همه اش اختناق حق نداری نمی دانم اسم حضرت را ببری و فلان و مشرک هستی آمریکای نجس می آید می نشینی با آن مشروب می خوری آن وقت ما مشرک هستیم ملعون سکر قدرت سه من «سکر العلم» مستی علم علم مستی دارد برادرها علم مستی دارد چی است خودت را بالا می دانی «لا ادری نصف العلم» نصف علم لا ادری است فقط امیرالمومنین بود می فرمود می زد به اینجایش می گفت «سلونی قبل ان تفقدونی» هر که هر چه می خواهد بپرسد ما ما حالا هفتاد سال هشتاد سال درس می خوانیم آخرش هم تازه می بینیم هیچی چی منیت می گیرت تو را فقیهی باش این مستی علم مبادا سبب بشود چپ کنی مبادا سبب بشود جلوی راه شهدا بایستی جلوی خون شهدا بایستی روی خون شهدا پاه بگذاری حواسمان را جمع کنیم عالم هستی خیلی خوب باید بیشتر نوکری بشوی بیشتر خدمتگزار بشوی بیشتر عاشق بشوی بیشتر تواضع پیدا کنی علم باید تواضع بیاورد برادرها خواهرها نه منیت ما امسال در حج توفیق داشتیم یک هم اتاقی داشتیم البته سه تا هم اتاقی داشتیم ولی حالا یکی از آن ها یکیشان یک بزرگواری بود خیلی مرد بزرگوار خوب مومن خیلی خوب و استفاده می کردم از علمش و این ها بعد خیلی از من سوال می کرد و این ها خدمت شما عرض شود من هم که معلوم است مثل آن حیوان معروف می ماندم در گل بعد به او گفتم فلانی مواظب باش آقا امیرالمومنین یک روایتی دارد خیلی زیبا است برادر ها می فرماید «لا تسال تعنتا» مبادا سوال کنی برای این که طرف را در سختی بیاندازی حواست را جمع کن ازمایش می خواهد بکند طرف را نمی دانم می خواهد بیاندازد در سختی مگر بی کار هستی حالا هی خودت را بالا می گیری چهار تا چیز می دانی آقا سه تا چیز است که فلان چیز است بگو ببینیم خب حالا تو عالم هستی خیلی خب ما نوکرت هستیم مستی علم چیز خوبی نیست علم را آدم برود دنبالش برای فخر فروشی برای مباحات کردن به دیگران برای برتری جویی برای غلبه بر دیگران چی است طرف آمده بود از دفتر بزرگواری می گفت بیا مناظره با فلانی ول نمی کرد گفتم آقا من اصلا توان ندارم اخلاق می خواهد مناظره گفت پس اعلام می کنیم که شما بازنده هستید گفتم اعلام کن ما بازنده هستیم واقعا مناظره خودش اخلاق می خواهد که انسان نیتش برای خدا باشد جلوی مردم آدم می خواهد مناظره کنید با یک عالمی واقعا می تواند خالصانه خیلی سخت است خیلی سخت است که برای خدا مناظره نخواهد طرف را بکوبد بخواهد راه حق را ثابت کند فقط قصدش راه حق باشد خیلی سخت است سکر العلم و چهار یک دو سه چهار «سکر المدح» «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و لا تحسبن الذین یفرحون بما آتوا ان یحمدوا بما و ان یحمدو بما لم یفعلوا فلا تحسبنهم بمفازه من العذاب و لهم عذاب الیم» حالا اگر آیه را دقیق خوانده باشیم اینجا یک مقدار خط خوردگی دارد می گوید آقا جان فکر نکنید آن کسانی که شاد می شود بما اتوا به آن چیزهایی که به آن ها دادند خوشحال می شوند برادرها ببینید خدا دینش چقدر سخت است ببینید راه خدا چقدر سخت و باریک است نمی گویم نروید راه خدا را باید رفت ولی بالاخره دقت می خواهد می گوید همین که خوشحال می شوی از یک چیزی که به دستت می آید هنوز تقوی پیدا نکردی اول درجه تقوی این است که «لکیلا تاسوا ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» چیزی دستت می آید خوشحال نشوی فرق نکند شما ببینید اما برادرها از سال چهل تا سال پنجاه و هفت می شود چند سال سی و هفت سال درست است سی وهفت سال یا کمتر هفده سال درست است هفده سال؟ هفده سال مبارزه کرد پسرش را شهید کردند بعد پیروزمندانه با هواپیما دارد می اید خبرنگار می پرسد چه احساسی داری می گوید هیچی ما اگر هزار تومان پول دستمان بیاید خوشحال می شویم قلبمان هزار تومان پیدا کردم ولی این ببین پسرش را شهید کردن هفده سال زندان رفته تبعید شده سختی کشیده آن هم چه چیزی جمهوری اسلامی دارد درست می شود حکومت اسلامی دارد درست می شود پیروزمندانه دارد می آید حکومت دوهزار پانصد و سی هفت ساله شاهنشاهی را دارد ریشه اش را می کند حکومت استبداد را ریشه اش را دارد می کند یک ذره احساس خوشحالی نمی کند چرا می گوید کار خدا است مال خدا است مال من نیست اول درجه تقوی تازه بردارها تازه درجه اول تقوی این است که چیزی که دست ما می آید خوشحال نشویم ببین چی است راه نگویید نمی شود می شود باید راه همان را با خدا درست کنید باید برویم این را نمی گویم برای این که خدای نکرده بگوییم اقا سخت است بگذاریم کنار نه خیر ولی باید کار کنیم باید زحمت بکشیم می فرماید بعد دوست دارند خدا هم سکر حمد و سکر مدح را دارد می گوید دوست دارند حمدش کنند به چیزی که انجام ندادن برادرها خواهرها ما کدام چیزمان مال خودمان است هر چه هست مال وجه الله است دارد انجام می دهد نماز داری می خوانی به خدا قسم امیرالمومنین دارد به تو می دهد مجلس داری می آیی به خدا قسم حضرت زهرا می آوردت مال خودمان نیست گریه می کنی توفیقش را می دهد به خدا قسم مال خدا و اهل بیت است ما چه کاره هستیم ما نوکریمان را باید بکنیم همه اش مال آن ها است بما می فرماید «بما لم یفعلوا» دوست دارند ستایش بشوند به چیزی که این ها نکردند می گوید آقا یک عمر است دارم درس می خوانم خدا به تو توفیق داده بدهکارتر هستی خدا را شکر لذا برادرها هر چیزی که آمد در خطورات توی ذهنتان بگویید الحمد لله الحمد لله حمد مال خدا است «فلا تحسبن بما مفازه» این مستی مدح است تمام شد عرض من بس است «فلا تحسبن هم بمفازه من العذاب و لهم عذاب الیم» فکر نکنید این ها نجات پیدا کردن از عذاب خیلی چیزها داده به آن ها ولی خوب معامله نکردن به خدا فکر نکنید این ها از عذاب چون حالا خودش فکر می کند بله ما که چیزی نیست ما که همه کارهایمان را کردیم ما که نمی دانم به مردم مردم بدهکار هستند به ما فلان و بیسار چی می گویی؟ مردم ولی نعمت ما هستند ما به مردم بدهکار هستیم آقا شصت سال است دارم درس می خوانم زحمت می کشم مردم به من خدمت شما عرض شود که جفا کردند فلان بیسار بابا جان من شصت سال است داری درس می خوانی از قبل مردم زحمات مردم است زحمات ولی نعمت ما هستند مردم زحمات این انقلاب است زحمات شهدا است زحمات این نظام عزیزمان است ما خدا لطف کرده به ما یک نفر بود رفته بود پیش امام جعفر صادق علیه آلاف التحیه و الثنا بعد می گفت چه حالی داری حضرت احوال پرسی کرد گفت آره آقا اینقدر سخت است این خانواده و زن و بچه و فلان و این ها حضرت فرمود مگر تو چه کار کردی خدا دارد اداره اش می کند تازه خدا توفیق به تو داده وسیله خیرت کرده خدا می چرخاند خدا اداره می کند «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم هو الذی یقبض و یبسط» قبض و بسط همه اش دست خدا است تبارک و تعالی این ها «لهم عذاب الیم» این ها چیز عجیبی است کسانی که دوست دارند مدحشان کنند دیگران و اینها این ها عذاب دردناکی دارند حواسمان را جمع کنیم اقا حواسمان را جمع کنیم بس است ولی روایتش ادامه دارد ان شاء الله به امید خدا اگر خدا توفیق بدهد زنده باشیم راجع به فهم هم از آن طرف هم حماقت که ضد فهم است فردا شب هم یک بحث های داشته باشیم یا برویم دنبال بحث بعدی چهاردهم از جنود عقل و جهل یا اینکه همین را بحثش کنیم ببینیم خدا چی می خواهد هر چه خدا روزیمان کند همان خیر است
اما امشب آقا زینب زینب برادرها خواهرها ببینید چه کار کرد برادرها مفسره قرآن است زینب مفسره قرآن به تمام قرآن علم دارد به تمام قرآن علم دارد این حضرت فرمود «یا عمه انت بحمد الله عالمه غیر معلمه» عمه جان تو معلم نداری معلمت خدا است از خدا روزی داری می گیری مستقیم ببین چه مقامی دارد زینب ببین چه مقامی دارد زینب بعد این خانم برادرها خواهرها دقت کنید ببینید چی می شود این خانم واقعا آقا این ام المصائب فقط برازنده حضرت زینب کبری است جده اش را شهید می کنند جدش را شهید می کنند جدش را شهید می کنند یعنی حضرت رسول الله را شهید می کند حضرت زهرا مادرش را شهید می کنند پدرش حضرت علی را شهید می کنند امام حسن برادرش را شهید می کنند محسن بن علی برادرش را شهید می کنند حضرت ابی عبدالله جلوی رویش آنجوری شهید می کنند ببین چی بوده است این خانم برادرها خواهرها بعد می گوید «ما رایت الا جمیلا» حالا جالب اینجا است برادرها این دو تا جوان دارد مثل ماه شب چهارده خدا قسمتمان کند برادرها خواهرها ان شاء الله برویم زیارت حضرت سید محمد و سید عون خدا توفیق داده رفتیم همه ما فکر کنم ولی حالا باز هم برویم چه نوری چه نورهایی چه نورهایی چه انواری سید محمد و سید عون فرزندان حضرت زینب بعد این ها را با دست خودشان لباس جنگشان را می پوشد شمشیرشان را حمایل می کند چشمهایشان را سرمه می کند آن روایت دارد که پرسیدند آقا بهترین نعمتی که خدا می تواند به آدم بدهد فرمود فرزند پسری است که جلوی آدم رشد کند جوان بشود زیبا بشود این را نگاه کند این بهترین نعمت است خدا به آدم داده بعد پرسید آقا جان یابن رسول الله سخت ترین واقعه ای که می تواند برای آدم اتفاق بیافتد چی است؟ فرمود این که این جوان که زیبا جلوی آدم پر پر کند جلوی آدم شهید کنند برادرها حالا حالا مسئله اینجا است این ها را با دست خودش شمشیر را حمایل می کند بعد می فرستادش به زور اجازه می گیرد از امام حسین امام حسین اجازه نمی داد می گفت شاید پدرشان راضی نباشد حضرت می گفت نه به خدا قسم پدرشان فرستاده تا بالاخره اذنشان را گرفت می روند شهید می شوند این دو تا نور مقدس حالا امام حسین این دوتا شهید شدن دائم نگاه می کند زینب کجا است…پایان.احمدی.